مرســـــــلون

بانک محتوای مذهبی مرسلون
MORSALUN.IR

خانه مطالب داستان کوتاه سفر
امتیاز کاربران 5

تولیدگر محتوا فاخر در اشراق

سوگواره اشراق هستم. همواره سعی کردم بهترین باشم. در این مسیر آموزش های لازم را پیگیری و از اساتید و مشاوران در تولید محتوا استفاده می کنم.
من در مرسلون تعداد 127 مطلب دارم که خوشحال میشم شما هم ذیل مطالبم نظر بنویسید و امتیاز بدید تا بتونم قوی تر کار کنم.


محیط انتشار
مخاطب
0 0
داستان کوتاه سفر

با 0 نقد و بررسی | 0 نظر | 0 دانلود | ارسال شده در تاریخ چهارشنبه, 22 آذر 02

سعید و علی دو پسر عموی هم کلاس درمقطع پیش دانشگاهی،و ‌پای ثابت فضای مجازی بودند. علی نسبت به سعید انقلابی تر بود. سعید با اینکه پسر خوبی بود ولی تحت تاثیر فضای مجازی بود و اخبار شبکه های ضدانقلاب را بیشتر دنبال می کرد. 
بیشتر مطالب مورد بحث آن ها اتفاقات خاصی بود که در ایران می افتاد، مثل: انتخابات، برجام و سند2030، سقوط هواپیما، آتش سوزی پلاسکو و غرق شدن کشتی.
وقتی  بحث می کردند، سعید ، حرف های  کانال ها و صفحات ضد انقلاب  را نقل می کرد و علی هم مطالبی که تحقیق کرده و به آن رسیده بود را  می گفت.
مشغول دادن امتحانات ترم اول  بودند که مدیر مدرسه شان در آخرین روز امتحان برگه رضایت نامه ای  برای نمایشگاه انقلاب اسلامی در شهر دیگر با دو روز سفر ، به دانش آموزان داد.
موعود سفر رسید و هر دو با رضایت نامه به مدرسه آمدند، هفت ساعت در راه بودند، مدیر مدرسه آقای محمدیان که در اتوبوس آنان بود، با زبانی شیرین و رسا شروع به صحبت کرد.
 از اینکه در زمان قبل انقلاب هم سن بچه ها بود ، از محیط مدرسه و شهرشان در آن زمان سخن می گفت ؛" آن زمان اینطور پیشرفت نکرده بودیم و هر چه داشتیم به وسیله خارجی ها برای ما بوجود می آمد ، دکترهای کشور از کشورهای خارجی بودند به فکر مریض ها نبودند."
سپس به خاطره ای که خود شاهدش بود اشاره کرد:"روزی خانم یکی از همسایه ها قرار بود زایمان کند به بیمارستان بردند اما دکتر هندی بجای ویزیت و معاینه، کار را به پرستار ناشی سپرد که متاسفانه خانم همسایه ی ما، فوت کرد و خانواده ی خانم شکایت شان به جایی نرسید و نتوانستند حق خود را بگیرند."
آقای مدیر صحبت های خود را این گونه ادامه دادند:" از دین مردم چیزی باقی نمانده بود ، شاید بگویید الان هم این طور هست ولی باید بدانید که آن زمان، زن ارزش خاصی نداشت و شاه در مقابل دین مردم و عزاداری هاشان می ایستاد هر چند دینداران واقعی بصورت خلوت، عزاداری و عبادت می کردند. این روزها هم دشمن چون می ترسد قدرتش از بین برود با تهاجم فرهنگی باعث شده، مردم غفلت کنند. به یقین باید شما و خانواده هایتان از خودتان مراقبت کنید و با این تهاجم مبارزه کنید."
دانش آموزان با سکوت خود، و با دقت به صحبت های آقای محمدیان گوش می کردند:"در شهر، آب آشامیدنی به راحتی در دسترس نبود و  وضع روستاها به مراتب بدتر بود.
 شاه به خود و اطرافیانش می رسید ، همین شاه بود که استان بحرین را از دست داد ، ومی خواست حق کاپیتولاسیون بدهد ، ولی امام خمینی با بینش و بصیرت عمیق جلوی این کار را گرفت.
شاید بگویید، در زمان شاه ورزشگاه ازادی ساختند و ریل راه اهن ها و پیشرفت های دیگری  در آن زمان بود ، بطور یقین وجود داشت اما منفعت زیاد و تمام برای خود شاه بود ، و حتی برای ساخت این امکانات، متکی به کشورهای خارجی بودند...."
و دقایقی  بعد، اتوبوس به محل نمایشگاه رسید و بچه ها پیاده شدند.
 نمایشگاه چهاربخش داشت ، در هر بخش، زمان قبل انقلاب و بعد از انقلاب، از جنبه های مختلف علمی-فرهنگی ،سیاسی-اجتماعی ،اقتصادی-معیشتی، امنیتی-نظامی مورد مقایسه قرار می گرفت.
دانش آموزان با دقت به آثار نگاه میکردند.
سعید، با دلیل و توضیحات راهنما همراه می شد و به جواب  سوالات خود دست پیدا می کرد. رفته رفته در دلش آرامش و اطمینان برقرار می شد.
در قسمتی از نمایشگاه به دروغ پراکنی شبکه های معاند پرداخته شده بود و چهره از نیت پلیدشان برمی داشت. توضیحات راهنما در قسمت علمی و فرهنگی بیشتر روی تولیدات دانش بنیان، فضا پیما، فرهنگ اسلامی، برادری و حمایت از مظلوم با توجه به کلام ائمه و رهبر فقید انقلاب بود و اینکه چطور این اندیشه جهانی شده است.
 در قسمت سیاسی و اجتماعی، قدرت بلامنازع منطقه با اتکا به نیرو های خودباور بود.
 در عرصه اجتماع به این مساله اشاره شد که در قبل از انقلاب، فعالیت در عرصه اجتماع،مانند: احزاب و نقد و از همه مهمتر انتخابات آزاد، رویایی بیش نبود.
در زمینه اقتصادی و معیشتی با اینکه، چندین سال است ایران را محاصره اقتصادی می کنند، اما نسبت به قبل از انقلاب، پیشرفت های چشمگیری در زمینه خودکفایی و عدم وابستگی به کشورهای دیگر بوجودآمده است.
هرچند بی کفایتی تعدادی مسئولین و منفعت طلبی عده ای  باعث بروز مشکلاتی شده است...
 دانش آموزان به سمت بخش امنیتی و نظامی رسیدند اما  نگذاشتند راهنما حرف بزند و فقط محو در کارهای جهادی نیروهای امنیتی بودند و می دیدند که چطور نیروها جان خود را برای حفظ اسلام و کشور می دهند و دشمن از ترس این قدرت جرائت انجام کاری ندارد.
سه ساعت گردش در نمایشگاه با پذیرایی مدیر مدرسه، تمام شد.
مدیر مدرسه در آخر جلسه گفتند: ابتدای دوران بعثت پیامبر مشکلات فراوانی، برای پیامبر بوجود آمد اما ایشان صبر کردند و از اهداف والایشان دست  نکشید و در این راه عزیزترین افراد خویش را از دست دادند اما با توکل بر خدا و کوشش خستگی ناپذیر پیامبر اکرم و اطرافیان، سبب جهانی شدن رسالتشان گردید.
انقلاب کشور ما در ابتدای راه خویش است و یقینا با پیروی از مکتب ناب محمدی و بهره گیری از دانشِ شما دانش آموزان زرنگ و جهادی، می تواند به بالاترین قله ها برسد.

نظرات 0 نظر

شما هم نظری بدهید
پرونده های ویژه نقد و بررسی آثار شبکه تولیدگران
تمامی حقوق برای تیم مرسلون محفوظ است | 1400 - 2021 ارتباط با ما