خیلی دلم می خواست. پنج سال بود ازدواج کرده بودیم. حتی پدرشوهرم برایمان جلسه گرفته بود تا ببیند چرا نمی خواهیم. من شرمگین، سرم را پایین انداخته بودم و پدرشوهرم فکر می کرد سکوت من، علت تمام ماجراهاست. پرسید: عروس گلم، چرا فرزند نمی خواهی؟ درد دلم سرباز کرد اما خودم را کنترل کردم: چرا نمی خوام اقاجون؟ من بچه خیلی دوست دارم.
بیشتر از این جمله چیزی نگفتم . نباید خیلی باز صحبت می کردم و عیبی را از مومنی بازگو می کردم(1). همین که موضع خودم را مشخص می کردم خوب بود. حتی همان را هم نمی خواستم بگویم اما چاره چیست. شاید اگر پدرش با او صحبت کند، دلش نرم شود(2) و یا به خاطر اطاعت از پدرش (3)، ترس هایش(4) را کنار بگذارد.
همیشه از حرف زدن در موردش فرار می کرد. هر وقت هم حرفش می شد، علتی چون نداشت؛ با گفتن جملاتی، غصه دارم می کرد. سعی می کردم پاسخش را ندهم. (5) ارزش ندارد که من هم دوتای دیگر بگویم. آنقدر برایش دعا می کنم و نرم نرم با او صحبت می کنم تا خداوند ، دلش را نرم کند.
هنوز پدر شوهرم داشت او را قانع می کرد و من زیر لب صلوات می فرستادم تا خداوند دلش را پر نورتر کند تا بتواند هدیه الهی را طلب کند.
... رَبَّنَا هَبْ لَنَا مِنْ أَزْوَاجِنَا وَذُرِّياتِنَا قُرَّةَ أَعْينٍ وَاجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِينَ إِمَامًا(6)
... پروردگارا به ما از همسران و فرزندانمان آن ده که مايه روشني چشمان [ما] باشد و ما را پيشواي پرهيزگاران گردان
پی نوشت:
1. امام على عليه السلام : يا عَبدَ اللّه ِ ، لا تَعجَلْ في عَيبِ أحَدٍ (عَبدٍ) بِذَنبِهِ فلَعَلَّهُ مَغفورٌ لَهُ ، و لا تَأمَنْ عَلى نَفسِكَ صَغيرَ مَعصِيَةٍ فلَعَلَّكَ مُعَذَّبٌ عَلَيهِ ، فَلْيَكفُفْ مَن عَلِمَ مِنكُم عَيبَ غَيرِهِ لِما يَعلَمُ مِن عَيبِ نَفسِهِ ، وَ لْيَكُنِ الشُّكرُ شاغِلاً لَهُ عَلى مُعافاتِهِ مِمّا ابتُلِيَ بِهِ غَيرُهُ . نهج البلاغة : الخطبة ۱۴۰
اى بنده خدا! در خرده گيرى از گناه كسى شتاب مكن؛ زيرا چه بسا كه او آمرزيده شده باشد. و در مورد خويش، به گناه كوچكى كه كرده اى، ايمن مباش؛ زيرا شايد كه به سبب آن عذاب شوى. پس، هر يك از شما از ديگرى عيبى بداند، نبايد به خرده گيرى از او بپردازد ؛ زيرا مى داند كه خود نيز عيبى دارد و بايد شكر اين موهبت كه عيبهايى كه در ديگران هست در او نيست، وى را به خود مشغول دارد [و از عيب جويى ديگران باز ايستد].
2. لقمان حكيم عليه السلام :عَلَيْكَ بِقَبُولِ الْمَوْعِظَةِ وَالْعَمَلِ بِها فَإِنَّها عِندَ الْمُؤْمِنِ أَحْلى مِنَ الْعَسَلِ الشَّهْدِ وعَلَى الْمُنافِقِ أَثْقَلُ مِنْ صُعُودِ الدَّرَجَةِ عَلَى الشَّيْخِ الْكَبيرِ؛ اعلام الدين فی صفات المومنین، ص93
موعظه را بپذير و به آن عمل كن، زيرا موعظه نزد مؤمن از عسل ناب شيرين تر است و براى منافق از بالا رفتن از پله بر پير مرد كهنسال دشوارتر است.
3. قال رسول الله(ص): العبد المطیع لوالدیه و لربه فی اعلی علیین. کنز العمال، ج 16، ص 467.
پیامبر اکرم(ص) فرمود:.. بنده ای که مطیع پدر و مادر و پروردگارش باشد، روز قیامت در بالاترین جایگاه است.
4. الشَّيطَانُ يعِدُكُمُ الْفَقْرَ وَيأْمُرُكُمْ بِالْفَحْشَاءِ وَاللَّهُ يعِدُكُمْ مَغْفِرَةً مِنْهُ وَفَضْلًا وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ(البقرة/268)
شيطان شما را از تهيدستي بيم ميدهد و شما را به زشتي واميدارد؛ و(لي) خداوند از جانب خود به شما وعده آمرزش و بخشش ميدهد، و خداوند گشايشگر داناست.
5. امام باقر عليه السلام :اِنَّ هذَا اللِّسانَ مِفْتاحُ كُلِّ خَيْرٍ وَ شَرٍّ، فَيَنْبَغى لِلْمُؤمِنِ اَنْ يَخْتِمَ عَلى لِسانِهِ كَما يَخْتِمُ عَلى ذَهَبِهِ وَ فِضَّتِهِ؛ تحف العقول، ص 298
به راستى كه اين زبان كليد همه خوبىها و بدى هاست پس شايسته است كه مؤمن زبان خود را مُهر و موم كند، همان گونه كه (صندوق) طلا و نقره خود را مُهر و موم مى كند.
6. الفرقان/74