تیغ اهانت بر چهره ناخود ما.نه خود واقعی.
اشتباهی نگیریم.
بابک با دوستش به ایستگاه قطار شهر قم رفت تا او را با ماشینش برساند، او به همراه دوستش سوار قطار شد. دوستش با تعجب به او گفت که قطار عازم مشهد است.
منزل و محل کار من مشهد است، دقت کن تو خودت را با من اشتباه گرفتی. منزل تو قم است. زود پیاده شو.
اما بابک دوستش را به جای خودش اشتباه گرفت و برای همین فکر میکرد باید به مشهد رود تا به منزلش برود.
زمانی که همسرمان یا فرزندمان یا دیگران به ما اهانت میکنند. چون خود واقعی یا الهی خود را به جای خود موهوم یا نفس اماره خود یا ناخود عوضی میگیریم، دچار نگرانی میشویم. چون میگوییم به من اهانت شد. به من برخورده است
نه..
هر چه به ما میگویند که تیغ اهانت و فحش ذره ای صورت خود واقعی و الهی شما را خراش نیانداخته است. نمیپذیریم.
بدانیم در خود الهی مون خود خدا درونش دمیده است. نفخت فیه من روحی. خدا فرمودند که از روح خودم در آن دمیدم پس هیچ انسانی دستش بهش نمیرسه که خراشش بندازه.
در واقع تیغ اهانت بر چهره خود متوهم یا نفس اماره یا ناخود ما خراش انداخته است.
در قرآن میخوانیم نفس اماره دعوت به بدی میکند.
پس تا میتوانیم با خوردن خشممون نفس اماره مون را خط خطیش کنیم.
عارف بزرگ امام خمینی ره درکتاب آداب الصلوه ص ۵۷ فرمودند که توجه به خود متوهم و غیر الهی و تلاش برای حفظش. ریشه تمام نگرانی ها و افسردگی ها و دعواهای خانوادگی در زندگی است و اگر این خود نابود شود دریچه آرامش به روی ما باز میشود.
بدونید هر اهانتی تیغش فقط برچهره ناخود است ا نه خود الهی ما. اشتباهی نگیریم
خوردن خشم تبری بر بت نفس اماره است.