چهارمین آیه ای که در مورد عصمت مورد بحث ما قرار می گیرد و یکی از مهم ترین آیاتی است که به این موضوع اشاره دارد آیه تطهیر می باشد .
خدواند می فرماید :
«إِنَّما يُريدُ اللَّه لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهيرًا»( سوره احزاب: آيه 33)
جز اين نيست كه همواره خدا مىخواهد هر گونه پليدى را از شما اهل بيت عليهم السلام برطرف نمايد و شما را چنان كه شايسته است [از همه گناهان و معاصى] پاك گرداند.
معناى «إنّما يريد اللَّه»
آيه شريفه تطهير به روشنى بر عصمت دلالت دارد و مراد از اهل بيت در اين آيه، فقط پيامبر اكرم، اميرالمؤمنين، صديقه طاهره و حسنين عليهم السلام هستند.
در این آیه لفظ انما آمده است که دلالت بر حصر می کند .
مراد از «يريد اللَّه» نيز يا اراده تشريعى خداوند است و يا اراده تكوينى. مىدانيم كه خواست تشريعى خداوند آن است كه همه بندگان به اختيار از پليدىها اجتناب كنند و پاكيزه گردند. پس اراده تشريعى بر پاك بودن بندگان به افراد خاصى اختصاص ندارد و افراد خاصى اراده نشدهاند و مخاطب اراده تشريعى عموم مكلفيناند، درحالى كه خداوند سبحان در آيه تطهير از اراده خويش بر پاك ساختن اشخاص معين و محدودى خبر مىدهد؛ از اين رو نمىتوان گفت در اين آيه اراده تشريعى مورد نظر است، بلكه يقيناً مراد آيه خبر دادن از اراده تكوينى خداى متعال بر پاك گردانيدن اهل بيت عليهم السلام است. اراده تكوينى ارادهاى است كه به فعل و ترك ديگرى ربطى ندارد و مربوط به خود اراده كننده است، مثل اين كه انسان اراده مىكند بخوابد يا نخوابد؛ برود يا نرود؛ بنشيند يا بايستد. اما ارادهاى كه انجام يا ترك آن به خواسته غير وابسته باشد اراده تشريعى است. مانند پدرى كه به فرزندش بگويد: «اين كار را انجام بده». و مولايى از عبد خود بخواهد كه كارى را انجام دهد يا ترك كند.
بنابراين احكامى كه خداوند براى بندگان وضع كرده است، چه براى يك نفر،( مثل احكامى كه اختصاص به شخص رسول اللَّه صلى اللَّه عليه وآله دارد كه در فقه معين شده است، از جملهواجب بودن مستحبات نافله شب و غيره بر آن حضرت) چه براى عموم مردم و يا گروه خاصى از آنان در راستاى اراده تشريعى او هستند؛ مانند آيه:
«يُريدُ اللَّه بِكُمُ الْيُسْرَ وَلا يُريدُ بِكُمُ الْعُسْرَ» (سوره بقره: آيه 185)
خدا آسانى و راحت شما را اراده كرده است و نه دشوارى و مشقت شما را.
اما اراده تکوینی چیزی است که خداوند به اراده خود به هر چیز و هر کس را که بخواهد می تواند خلق و ایجاد کند.
خداى تعالى مىفرمايد:
«إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ»( سوره يس: آيه 82)
همواره خداوند چون پديد آمدن چيزى را اراده كند، فقط به آن مىگويد باش، پس بىدرنگ موجود مىشود.
خداوند طهارت اهل بیت را اراده کرده است نه اين كه از اهل بيت خواسته كه طهارت داشته باشند. دليل ديگر اراده تكوينى آيه، دلالت آيه بر عصمت اهل بيت عليهم السلام مىباشد، چرا كه عصمت اكتسابى نيست، زيرا خداوند مىفرمايد:
«وَلَوْ لافَضْلُ اللَّه عَلَيْكَ وَرَحْمَتُهُ لَهَمَّتْ طائِفَةٌ مِنْهُمْ أَنْ يُضِلُّوكَ»( سوره نساء: آيه 113)
و اگر فضل و رحمت خدا بر تو نبود، گروهى [از خائنان] تصميم داشتند تو را منحرف كنند.
و در جاى ديگر مىفرمايد:
«وَلَوْ لاأَنْ ثَبَّتْناكَ لَقَدْ كِدْتَ تَرْكَنُ إِلَيْهِمْ شَيْئًا قَليلًا»؛( سوره إسراء: آيه 74)
و اگر تو را ثابت قدم نمىداشتيم، همانا نزديك بود اندكى به سوى آنان متمايل شوى.
حال که حقیقت عصمت فضلی از جانب الله تبارک و تعالی شد در این صورت احتمال اراده تشریعی از بین می رود .
معناى «ليذهب عنكم»
«اذهاب» یعنی اینکه خداوند خداوند متعال در ابتداى خلقت اهل بيت عليهم السلام اراده كرده است كه پليدى را از ايشان دور سازد. اذهاب در اينجا به معناى «دفع» است نه «رفع» یعنی اینکه اراده خدا تعلق گرفته است که هیچ پلیدی به اهل بیت نزدیک نشود نه اینکه نزدیک شود و بعدا بخواهد خداوند آن پلیدی را از اهل بیت علیهم السلام دور کند .
معناى «الرجس»
كلمه «رجس» یعنی پلیدی و هم پلیدی مادی و هم معنوی را شامل می شود به عنوان مثال راغب اصفهانى در اين باره مىنويسد:
الرجس: الشيء القذر ...، والرجس يكون على أربعة أوجه: إمّا من حيث الطبع، و إمّا من جهة العقل، وإمّا من جهة الشرع، وإمّا من كلّ ذلك كالميتة، فإنّ الميتة تعاف طبعاً وعقلًا وشرعاً؛( المفردات في غريب القرآن: 188)
پليد چيزى چركين و آلوده است ...، و پليدى چهار وجه دارد: گاهى طبيعت [آدمى] آن چيز را پليد مىداند. گاهى عقل، در مواردى دين و در برخى موارد هم از هر سه جهت در چيزى پليدى وجود دارد، به مانند مردار كه طبيعت، عقل و دين دورى از آن را لازم مىدانند.
معناى «يطهّركم تطهيرا»
این کلمه را قبلا معنا کردیم یعنی خداوند پلیدی را از اهل بیت دفع می کند نه این که آنها را رفع نماید .
«اهل بيت» چه كسانى هستند؟
در پاسخ می توانیم بگوییم که اگر چه این آیه در میان آیات مربوط به زنان پیامبر نازل شده است ولی مربوط به زنان پیامبر نمی باشد و علاوه بر این الان اهل بیت یک اصطلاح خاص شده است و برای افراد خاص .
«اهل» در لغت عرب به خانواده و همسر مرد گفته مىشود و به همين معنى در قرآن مجيد بكار رفته است: «وَسارَ بِأَهْلِهِ»( سوره قصص: آيه 29) موسى با زن و بچه خود حركت كرد.
«أزواج» عنوان ديگرى است كه فقط به همسران شخص گفته مىشود. با توجه به برخى متون حديث كسا، عنوان «ازواج» جدا و غير از عنوان «اهل بيت» دانسته شده است. بر اساس پاره اى از احاديث، وقتى بانوى بزرگوار امّ سلمه كه از پيامبر پرسيد:
الست من اهل البيت؟ و با اين پرسش از پيامبر درخواست كرد تا داخل كساء شود و مصداق آيه تطهير گردد، پيامبر فرمودند:
إنك إلى خير، أنت من أزواج النبي صلّى اللَّه عليه وآله (تفسير الطبري: 22/ 11/ ش 21734؛ تفسير ابن كثير: 3/ 493؛) تو در مسير خير و عاقبت به خير هستى [ولى از «اهل بيت» نيستى] و از همسران رسول خدا مىباشى.
بنابراين از نظر رسول خدا صلى اللَّه عليه وآله دو عنوان «ازواج» و «اهل بيت» با هم متفاوت و از يكديگر جدا هستند و جدايى و تفصيل نيز قاطع شركت است. پس مراد از «أهل بيتِ» رسول اللَّه صلى اللَّه عليه وآله غير از «ازواج» ايشان مىباشد.
مسلم در صحيح خود به روايت دو تن از مشايخ خود چنين نقل مىكند:
قالت عائشة: خرج النبي صلى اللَّه عليه وآله غداة وعليه مرط مرحّل من شعر أسود، فجاء الحسن بن علي فأدخله، ثم جاء الحسين فدخل معه ثم جاءت فاطمة فأدخلها ثم جاء عليّ فأدخله ثم قال: «إِنَّما يُريدُ اللَّه لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهيرًا»؛( صحيح مسلم: 7/ 130.)
عايشه گفت: صبحگاهان رسول خدا در حالى كه رواندازى پشمى و سياه رنگ بر خود قرار داده بود، حركت كرد چيزى نگذشت كه حسن بن على آمد حضرت او را داخل آن رو انداز نمود، و سپس حسين آمد و او نيز داخل شد، و سپس فاطمه آمد و او را نيز داخل كرد، سپس على آمد و او را داخل كرد، آن گاه فرمود: «إِنَّما يُريدُ اللَّه لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهيرًا».
احمد بن حنبل به سند خود از ام سلمه درباره شأن نزول را آيه تطهير چنين نقل مىكند:
«فاطمه [زهرا سلام اللَّه عليها] براى پدرش غذايى تهيه كرده بود و اين غذا را براى پيامبر صلى اللَّه عليه وآله آورد آن گاه پيامبر به وى فرمود: همسر و دو پسر خود را نيز دعوت كن؛ حسين، حسن و على [عليهم السلام] آمدند و در كنار يكديگر به خوردن غذا مشغول شدند و بر زيراندازى كه جاى خواب رسول خدا بود حلقه زدند. عبائى كه بافته شده سرزمين خيبر بود در كنار ايشان قرار داشت.