همه ساکت بودیم. نفس های آخر را می کشید. زن عمو، کنار جسم نحیفش نشسته بود و میگریست. با ناله ای جگرسوز، محمد و علی و حسن و حسین را صدا میزد که: کجایید پدرتان در حال رفتن است. چرا کنارش نیستید و ... او را دلداری میدادیم اما فایدهای نداشت. چهار پسر به دنیا آورده بود و الان هیچکدام، آنجا نبودند. فاطمه و معصومه، دستهای پدر را گرفته بودند و نوازش میکردند و اشک میریختند. پدر، چشمانش به آنها بود و لبخند میزد. از حضور دخترانش خوشحال بود.(1) .... گریهها بلندتر شد. اما او، آرام لبخند میزد.
حالا، عکس پدر هم در کنار عکس چهار فرزند پسرش، قاب شده بود و همه در کنار هم بودند. لبخند رضایت پدر، همیشه بر لبانش بود(2). خوشابه حالش. تا در دنیا بود، عاشق بچهها بود و به قول خودش، یک دوجین، بچه میخواست(3). خدا هم به او، شش فرزند داد. حالا هم در کنار پسرانش است و حتما شاد و خوشحال و سرحال. مگر میشود پدر چهار شهید باشی و خوشحال نباشی!
هنگام مرگ، جزو کدام گروه هستیم؟ در اینجا بخوانیم.
پی نوشت:
1. رسول الله صلى الله عليه و آله :لا يَدَع أحَدُكُم طَلَبَ الوَلَدِ ؛ فَإِنَّ الرَّجُلَ إذا ماتَ و لَيسَ لَهُ وَلَدٌ انقَطَعَ اسمُهُ . (حكمت نامه پيامبر اعظم صلَّي الله عليه و آله و سلّم ،ج7، ص 208)
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هيچ يك از شما نبايد فرزندخواهى را وا گذارد ؛ چرا كه وقتى انسان بميرد و فرزندى نداشته باشد ، از نام و آوازه مى افتد .
2. وَ قَالَ علی ( عليه السلام ) : فِي صِفَةِ الْمُؤْمِنِ الْمُؤْمِنُ بِشْرُهُ فِي وَجْهِهِ وَ حُزْنُهُ فِي قَلْبِهِ أَوْسَعُ شَيْءٍ صَدْراً وَ أَذَلُّ شَيْءٍ نَفْساً يَكْرَهُ الرِّفْعَةَ وَ يَشْنَأُ السُّمْعَةَ طَوِيلٌ غَمُّهُ بَعِيدٌ هَمُّهُ كَثِيرٌ صَمْتُهُ مَشْغُولٌ وَقْتُهُ شَكُورٌ صَبُورٌ مَغْمُورٌ بِفِكْرَتِهِ ضَنِينٌ بِخَلَّتِهِ سَهْلُ الْخَلِيقَةِ لَيِّنُ الْعَرِيكَةِ نَفْسُهُ أَصْلَبُ مِنَ الصَّلْدِ وَ هُوَ أَذَلُّ مِنَ الْعَبْدِ . (نهج البلاغه، ح 333 )
امام علی علیه السلام وصف مؤمن فرمود: شادى مؤمن در چهرهاش، و اندوهش در دل اوست. از نظر تحمّل وسيعترين موجود، و از نظر اخلاق متواضعترين مخلوق است. برترى را خوش ندارد، و خودنمايى را دشمن دارد. اندوهش طولانى، و همّتش دور دست، و سكوتش بسيار، و وقتش مشغول، و سپاس و شكيبايىاش فوق العاده، و غرق در فكرت خويش، و نسبت به اظهار حاجت بخيل است، اخلاقش سهل و آرام، و بر خوردش هموار و نرم، و وجودش در امر دين از سنگ سختتر، و نزد حق از برده ذليلتر است
3. مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ بَكْرِ بْنِ صَالِحٍ قَالَ: كَتَبْتُ إِلَى أَبِي الْحَسَنِ ع إِنِّي إجتنبْتُ طَلَبَ الْوَلَدِ مُنْذُ خَمْسِ سِنِينَ وَ ذَلِكَ أَنَّ أَهْلِي كَرِهَتْ ذَلِكَ وَ قَالَتْ إِنَّهُ يَشْتَدُّ عَلَيَّ تَرْبِيَتُهُمْ لِقِلَّةِ الشَّيْءِ فَمَا تَرَى فَكَتَبَ إِلَيَّ اطْلُبِ الْوَلَدَ فَإِنَّ اللَّهَ يَرْزُقُهُمْ.(الکافی، ج11، ص330)
از امام کاظم(ع) درنامه ای پرسیدم:پنج سال است که از بچه دار شدن اجتناب می کنم زیرا همسرم از این کار ناخشنود است و میگوید: به خاطر کم داشتن مواد خوراکی، تغذیه مناسبش برایم سخت است. شما چه می فرمایید؟ امام در پاسخ نوشت: در پی فرزنددار شدن باش زیرا روزی او را خدا می دهد.