مرســـــــلون

بانک محتوای مذهبی مرسلون
MORSALUN.IR

خانه مطالب دلیل پرستش خدا و خلق جهنم و بهشت
امتیاز کاربران 5

تولیدگر متن تولیدگر گرافیک توزیع گر سایت

مجتبی هستم. از تاریخ 05 خرداد 1394 کنشگری رو شروع کردم و همواره سعی کردم بهترین باشم. در این مسیر آموزش های لازم را پیگیری و از اساتید و مشاوران در تولید محتوا استفاده می کنم. من در نقش تولیدگر با قالب های تولیدگر متن تولیدگر گرافیک توزیع گر سایت تولید محتوا می کنم.
من در مرسلون تعداد 10 مطلب دارم که خوشحال میشم شما هم ذیل مطالبم نظر بنویسید و امتیاز بدید تا بتونم قوی تر کار کنم.


محیط انتشار
مخاطب
0 0
دلیل پرستش خدا و خلق جهنم و بهشت

با 0 نقد و بررسی | 0 نظر | 0 دانلود | ارسال شده در تاریخ سه‌شنبه, 02 آبان 02



انسان نعمت را دوست دارد حتی همین نعمت ناقص دنیا را چنان دوست دارد که می خواهد جاودان و تندرست بماند. لذا اصلی ترین مشکل ذهن انسان "بودن" نیست، چگونگی بودن است که مثلا چرا ما تکلیف داریم و حساب وکتاب و پاداش و جزا؟ لذا پرسش اول ذهن، نسبت به برنامه عالم است تا خود عالم.

اما بررسی پاسخ که محتاج تامل و دقت نظر شما خواننده عزیز است؛
خداوند بی نیاز و غنی مطلق است و معنا ندارد خالقی به مخلوقش محتاج باشد. پس خداوند امر کرده تا تو را نجات دهد مثل تو که برای نجات ماهی بیرون آب، هرچه هم از تو بترسد اما او را به جبر گرفته و به آب برمیگردانی. طبیب امر به درمان می کند، نه چون نیازی به اطاعت تو دارد، چون می داند تنها راه درمان تو همان است.


اما خدا چرا راهی داده که در آن باید پرستش باشد؟
"إِنْ تَكْفُرُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ عَنْكُمْ وَ لا يَرْضى‏ لِعِبادِهِ الْكُفْرَ وَ إِنْ تَشْكُرُوا يَرْضَهُ لَكُمْ وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرى‏ ثُمَّ إِلى‏ رَبِّكُمْ مَرْجِعُكُمْ فَيُنَبِّئُكُمْ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ إِنَّهُ عَليمٌ بِذاتِ ا لصُّدُورِ
ترجمه؛ اگر ناسپاسى كنيد، خدا از شما بى‏ نياز است. و ناسپاسى را براى بندگانش نمى ‏پسندد. مى‏ پسندد كه سپاسگزار باشيد. و هيچ كس بار گناه ديگرى را بر دوش نمى‏ كشد. بازگشت همه شما نزد پروردگارتان است. او شما را از كارهايى كه مى‏ كرده‏ ايد آگاه مى‏ كند. او به آنچه در دلها مى ‏گذرد آگاه است."(1)

پناه بر خدا از نفس سرکش آدمی که این زبان زیبا را به رهاشدگی و سرگشتی چند روزه دنیا می فروشد. فرموده خداوند راضی نیست برای بندگانش که کفران کنند و از حق روی گردانند. یعنی شان انسان خلافت الهی است و درنظام زیبای هستی خداوند که تنها زیبا را می پسندد برای بنده اش زیبایی شکر را می پسندد و نه زشتی نمک نشناسی را. چه ناپسند است که دوستی برای ما هدایای ارزشمند و فراوان آورد و ما آن را گرفته و بعد به او پشت کنیم و مشغول کار خود شویم. این را دورترین فرد بشر از علم نیز درک می کند که سپاس گزاری در برابر خوبیها لازمه اخلاق انسانی و از اصول بنیادین اخلاق است که به این ویژگی عمومی در الهیات فطرت زیبادوستی و با شرحی فطرت خداپرستی می گویند. خالق بی نیاز قادر است برما سخت بگیرد طوری که برترین امپراتورها را خاک مال کند و کاری کند که مویشان از شدت رنج و ترس سفید و پوستشان چروکیده شود و شرابشان همراه زخم دهان تا منتهای گلو باشد و طعامشان با سوزش دلی باشد که چرک از بدنشان بیرون زند. اما به ما راه درست را با بیانی نرم نشان می دهد که چرک های قلب ما را ببرد و ترس از او در قلبمان به عشق و محبت بدل شود و بدانیم که او از هر مادری دلسوزتر است و راه نشان می دهد. همچنان که مادر نهی می کند طفلش را از لب پرتگاه تا مبادا هلاک شود. خالق هم که نظامی دقیق خلق کرده و به ریز و درشت و اثرات آن واقف است، در این نظام هستی به ما خبر داده که چگونه باشیم تا از آفات و هلاکت ایمن باشیم و سنت خدا ثابت است و او بهتر میداند کدام فعل برتر است. پس خدایی تنها سزاوار اوست، و توکل،همراهی و همرنگی با خالق و خلقش شایسته ما بندگان است که نعمت اختیار داریم.

اما خدا چرا درد داده که درمانش پرستش باشد؛ یعنی چرا ما را طوری خلق کرده که برای سعادت محتاج پرسش باشیم؟
خلق نظام احسن در کمال حکمت صورت گرفت و در این نظام گل سرسبدی بود که بنی آدم بود که قوای خدایی داشت از قدرت و علم و اراده و ...، خداوند راهنمای استفاده درست از این برترین ویژگی ها را به ما داده تا هرچه بیشتر در جهت نظام احسن قرار بگیریم. همه فقها تا فلاسفه شیعه متفقد که امر و نهی الهی تابع مصالح برتر تکوینی نظام هستی است و نه یک عمل و جایزه قراردادی، که به آن در اصطلاح اصولی می گویند "احکام تابع مصالح و مفاسد (حقیقی) است". چیزی مانند قوانین رانندگی و تبعات آن، و مانند قانون مجازات قاتل در حالی که سودی برای مقتول ندارد اما لازمه عدل بشری است. جزا در امور الهی نیز لازمه حکمت و عدالت در عین رحمت الهی است و لذا عالم انسانی لغو و لهوی خواهد بود اگر درآن نیکوکار و بدکار مساوی باشند، مثل اینکه در عالم ماده نور و تاریکی فرق نکنند. "هَلْ يَسْتَوِي الْأَعْمي‏ وَ الْبَصيرُ أَمْ هَلْ تَسْتَوِي الظُّلُماتُ وَ النُّورُ"(2) 
مثل اینکه بین قاتلین هیروشیما و هیتلر، با راشل کوری و انسان های سالم و صالح زمین فرقی نباشد. چه زشت و دردآور بود آنچنان دنیایی. برای تصور بهتر مثال دیگر مادی در مورد نظام احسن و برنامه الهی برای بهره درست از آن، می تواند مثال برق باشد. برق نعمتی بزرگ و در عین حال نیروی ویرانگر و خطرناک دارد. بنابراین برای بهره از آن نیازمند آگاهی است والا فرد جاهل خود را نادانسته هلاک می کند، در حالی که برق در نظام هستی نعمت بزرگی است و تنها باید برنامه بهره آنرا بدانی. فرض کنید قبل از کشف بشری، کتاب کاملی که اطلاعات برق را در اختیار بشر قرار دهد چقدر با ارزش بود. امر و نهی الهی همان کتاب برنامه و بهره برداری درست در کل نظام هستی است نه صرف چند روز مختصر دنیا. لذا آن راهنمای هر طالب هدایتی است و به ما خبر از حقایق هستی داده که بدون آن علم بشری از آن خبری نمی یافت و امکان کشف برایش نبود. نه اینکه خداوند اول احکام بگذارد و بعد جوایزی برای آن قرار داد کند. خداوند برنامه نظام هستی را در اختیار بشریت قرار داد تا گمراه و سرگردان نباشند. از همین رو می فرماید ما بواسطه ایمان بر شما منت داریم و با ایمان آوردن خود منت بر ما نگذارید. "يَمُنُّونَ عَلَيْکَ أَنْ أَسْلَمُوا قُلْ لا تَمُنُّوا عَلَيَّ إِسْلامَکُمْ بَلِ اللَّهُ يَمُنُّ عَلَيْکُمْ أَنْ هَداکُمْ لِلْإيمانِ إِنْ کُنْتُمْ صادِقينَ"(3) ترجمه؛ منت مى‏نهند بر تو كه اسلام آوردند بگو منت مگذاريد بر من اسلامتان را بلكه خدا منت مى‏گذارد بر شما كه هدايت كرد شما را براى ايمان اگر هستيد راستگويان(4) براستی این نعمت بزرگی است که خداوند قوانین و علم حقایق هستی و ملکوتی را در اختیار بشر قرار داد تا راه و گمراهی را بشناسد.

اما چرا احسن مخلوقات را آفرید تا بعد بخواهد برنامه دهد؛ اگر نبودند که برنامه نیاز نبود؟
احسن مخلوقات زیباترین گل آفرینش است و فیض الهی اگر این برترین اثر را زیبا را نمی آفرید جای سوال و تعجب بود که توانای فیاض چه مانع شد که خلقی در کمال زیبایی و قوای الهی را خلق نکند. لذا انسان در اصل برترین خلقی است که می شناسیم، مشروط بر اینکه خودش کار را خراب نکند. زیرا او قوه الهی تفکر و اختیار را دارد و این بسیار عظیم تر از نعمت برق و انرژی اتمی است. و اختیار یعنی بتواند راه خیر برود یا نرود که اگر نرود پس راه شر و خلاف کل نظام کائنات را انتخاب کرده است. اگر عده ایی پلید انرژی اتمی را بمب بر سر زن و کودک بی پناه کرده، آیا معقول است که بگوییم انرژی و قدرت و عقل و اختیار بد هستند؟ اگر خداوند به ما فرصت داده تا خلیفه خدا در زمین باشیم یعنی اینکه خداگونه باشیم و بتوانیم اراده و اختیار داشته باشیم و خود خیر را برگزینیم. اگر بنا شود خداوند در ظلم اختیار انسان را بگیرد و مانع شود، این نعمت اختیار که تباه شده است، و آدمیان مرتبه و شانی نداشتند همان طور که یک زندانی برای دزدی نکردن مورد تشویق قرار نمی گیرد و هیچ هنر و زیبایی از خود نشان نداده. خداوند هم در نظام احسن اراده فرمود ما زیبایی خلیفه الهی را نمایان کنیم و این در گرو اختیار است و الا ما هنری نکرده ایم وقتی مجوز خطا نداشته باشیم. لذا ما باید در جایگاه بی نظیر خلیفه الهی بیشتر تامل کنیم. خلیفه الهی باید ویژگی های الهی داشته باشد و الا مترسک است نه خلیفه.

شاید عزیزی در تامل اینکه چه مانع فیض و خلق باشد بگوید؛ مانعش این بود که من نمی خواهم جهنم روم؛

تامل بیشتر کلید حل این مشکل نیز هست؛ هیچ کس نمی خواهد و هیچ کس برای جهنم خلق نشده است.
رحمت خداوند بی کران است و کافی است بنده میل خدایی نکند و بداند بنده است و چند مدتی کوتاه برنامه نظام احسن را بکار گیرد و عالم را بخاطر خود و هوس خود بهم نریزد. آن موقع انسان رنگ الهی گرفته و همان گل برتری از نظام احسن که بود می ماند و با عزت در جوار نعمت و رحمت خالق خود جاودان در زیبایی ها می شود.
"نَبئ عِبَادِى أَنىّ‏ أَنَا الْغَفُورُ الرَّحِيمُ * وَ أَنَّ عَذَابىِ هُوَ الْعَذَابُ الْأَلِيمُ*"(5) با این آیه چرا دل به خدا ندهیم و با آن ترس عذاب چه چیز جز کبر و خود بزرگ بینی سبب نگاه مکدر به خالق حکیم می شود زیرا او فقط همراهی با خلقت زیبا را خواستار است و ما را به آن راهنمایی کرده، چه می شود که انسان نادان با دانش اندکش این راه روشن و سهل را رها کند و از عذاب هم نترسد و سراغ خودسری در نظام احسن برود و عرصه را بر سایر مخلوقات زمین و دریا وآسمان تنگ کند و بعد هم بگوید هرچه کردم کردم نه توبه می کنم و خدا هم نباید مرا عذاب کند و جهلش را با چالش در تدبیر و کار خداوند تکمیل کند. به درستی که چنین مریض معاندی سزاوار محرومیت از رحمت و غفران الهی است.
پس مدتی صبر کنیم تا بشنویم؛ "سَلامٌ عَلَيْكُمْ بِما صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَى الدَّارِ* ترجمه؛ سلام بر شما بسبب آنچه صبر كرديد پس خوبست سر انجام آنسراى."(6)، و نگذاریم جهل ما به برخی حقایق همه هستی ما را تباه کند. چرا که ما وقتی علم به نسخه طبیب نداریم، بازهم از مصرف آن منصرف نمی شویم و به او اعتماد می کنیم چرا که بهتر می داند.
"صِبْغَةَ اللَّهِ وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَةً وَ نَحْنُ لَهُ عابِدُونَ* ترجمه؛ رنگ خدا، و چه رنگى از رنگ خدايى بهتر است؟! و ما عبادت كنندگان اوييم."(7) 
"اسْتَجيبُوا لِرَبِّكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَ يَوْمٌ لا مَرَدَّ لَهُ مِنَ اللَّهِ ما لَكُمْ مِنْ مَلْجَإٍ يَوْمَئِذٍ وَ ما لَكُمْ مِنْ نَكيرٍ* ترجمه؛ قبل از آن كه روزى بيايد كه در برابر خداوند هيچ بازگشتى نباشد، پروردگارتان را اجابت كنيد، در چنين روزى براى شما هيچ پناهگاهى نيست، و شما را هيچ انكارى نيست"(8)
همه خوبیها از خداست و هر چه بدی می کنیم خودمان به خود می کنیم، فقر و جنگ همه نتیجه خودپرستی و خودخواهی ما و سوء استفاده از قوای ویژه الهی است. ما همه می دانیم که آب نعمت است و اگر کسی خود یا دیگری را در آن خفه کند چیزی از ارزش آب کم نمی شود. این ما هستیم که با خودسری و مخالفت با برنامه نظام احسن عالم را پر از سیاهی و تاریکی و جنگ بی فرجام کرده ایم. والا اگر به برنامه سازنده خود گوش می دادیم گردی بر قبای کسی نمی نشست و همه سعادتمند در دوسرا بودیم.
در عالم همه موجودات در حد خود نقش آفرین نظام احسن هستند و قادر بر خدایی نیستند، بجز انسان و مقداری جن که قدرت خدایی به او عطا شده که تصمیم بگیرد و اراده کند و لذا خلیفه الهی همین قوا و استعدادهای انسان است و هر انسان بالقوه یک جانشین خدا در روی زمین است، اما نباید با سوء استفاده یا جهالت از توان بی نظیر خود، ردای خلافت اشرار به تن کند و نظام را بر هم زند.


و اگر عزیزی این امور را متوجه نشد یک مطلب کلی را فراموش نکند؛ "خداوند بهتر می داند"، همین قدر بدان که او بهتر می داند و علم ما اندک است، پس بهتر است به جای چالش در صنع بی نظیر او، همراه آن حکیم بی همتا شویم که در حالی که ترس و نیازی به ما که کمترین هستیم نداشت، با این حال فرمود؛ من خلقی حکیمانه کردم و مهربان به بندگان هستم و به آنها راه درست در این نظام گسترده را نشان داده ام. "إِنَّا هَدَيْناهُ السَّبيلَ إِمَّا شاكِراً وَ إِمَّا كَفُوراً * ترجمه؛ ما راه را به او نشان داديم كه يا شكر مى‏كند و يا ناسپاسى مى‏نمايد." (9)


ادامه مطلب را در بخش دوم ببینید؛
آیا خدا محتاج پرستش و بندگی است؟ بخش دوم؛ نتیجه، تامل و راه حلی برای تو!


پی نوشت؛
1. الزمر: 7، ترجمه آیتی
2. الرعد: 16
3. الحجرات: 17
4. ترجمه اشرفی، آیه 17 حجرات
5. الحجر: 49-50، به بندگانم خبر بده كه منم غفور و رحيم * و عذاب من همانست عذاب اليم * ترجمه احسن الحديث: سيد على اكبر قرشى
6. الرعد: 24 ، ترجمه اشرفی
7. البقره : 138، ترجمه ارفع
8. الشوری: 47، ترجمه برزی
9. الانسان: 3، ترجمه ارفع

نظرات 0 نظر

شما هم نظری بدهید
پرونده های ویژه نقد و بررسی آثار شبکه تولیدگران
تمامی حقوق برای تیم مرسلون محفوظ است | 1400 - 2021 ارتباط با ما