سلطان علی موسیالرضا علیه السلام
گوش تیز میکنم
صدای آشنایی مرا را میخواند.
نقاره را مینوازند؟
نه. هنوز ماه عزا تمام نشده.
آخرین روز این ماه به سلطان تعلق دارد. سلطانی که میگویند غریب است. غربتش حقیقت دارد. وقتی برای تشییع جنازهاش زنان نوغان مهریه میبخشند تا جای زنان محرمش را پر کنند. جای خواهر دردانهاش را...
میگویند مدینهای که سلطان دلهای این کشور از آنجا آمده غریب دیگری دارد که در شهر خودش هم غریب بود.
سلطان ما در اوج غربت کسانی تشییعش کردند که با تمام وجود احترام میگذاشتند به ساحت ایشان اما به پیکر مقدس غریب مدینه در شهر خودش جسارت شد.
مگر میشود کنیه به حدی برسد که بیبصیرتها جنازهای را تیرباران کنند؟
سلطان، یا ابا الحسن، غربتت را لحظه به لحظه پر کردهایم که داغ غربت غریب مدینه تکرار نشود.
ما را به جاننثاری بپذیر ای سلطان بی بدیل این مرز و بوم.