نزدیک غروب است وتهدید جان امام هر لحظه بیشتر می شود !فردا وقتی که از مکه خارج می شوند مردی از اهل کوفه در جواب امام می گوید دل کوفیان با شماست ولی شمشیرشان بر روی شما...اینان در حقیقت به خاطر رها کردن حقیقت نماز به باطن نماز که وجود مطهر امام است پشت کردند... صحرای عرفات ودعای عرفه، آنان را که باید، رهسپار قافله عشق نمود ولی بازماندگان باید از خود بپرسند آنکه آنان را بیش از خودشان دوست می داشت به چه گناهی کشته شد...؟؟!وامروز به چه گناهی سال ها در انتظار ما نشسته ...!؟ انوار عجیبی همه عالم را فرا گرفته وبانگ این جملات همه عالم را پر کرد؛ مولای من می خواهی خودت را در همه چیز به من بنمایی...