مقدمه
در آیۀ سی و چهارمِ سورۀ نساء، در حقیقت جملۀ ﴿بما فضَّل اللهُ بعضَهُم علی بعضٍ﴾ به نوعی در مقام تعلیل برایِ عبارت ﴿أَلرِّجالُ قَوّامُونَ عَلَى النِّساءِ﴾[1] است که در این نوشتار به تبیین این تعلیل میپردازیم. علت اینکه مردان بر زنان برتری داده شده اند، از دیدگاه مفسّران، اموری مانند نقصان ِعقلیِ زن، افزونیِ ارثِ مَرد، پذیرشِ شهادتِ مرد، وظیفۀ جهادِ مَرد، محرومیّتِ زن از نماز و روزه (بهخاطر عادات ماهانه، بیماریهای زنانه و وضعِ حمل)، وجوب نماز جمعه و جماعت بر مَرد یا تأکیدِ نمازِ جماعت بر مَرد، امکانِ تعدّدِ زوجات برای مَرد، اختیارِ طلاقِ مَرد و اعطایِ مقامِ نبوّت و امامت به مَرد عنوان شده است.
فخر رازی در بیان این تفضیل، میگوید که برتری مردان بر زنان، به خاطر جنبههای بسیاری است که بعضی از آنها به صفات حقیقی و برخی دیگر به احکام شرعی بر می گردد؛ به این گونه که صفات حقیقی، بر اساس فضائلِ حقیقی حاصل میشود و به علم و قدرت بر میگردد که بدون شک عقل و عِلم مردان بیشتر و نیز قدرتشان در انجامِ اعمالِ مشکل و سخت، کاملتر است و به این دو دلیل، فضیلت و برتریِ مردان بر زنان (در عقل، دوراندیشی، قدرت، نویسندگی، سوارکاری، تیراندازی، انتخابِ انبیاء و علما از بینِ مَردان، قرارگرفتنِ امامتِ کبری و صغری و جهاد و اذان خطبه و اعتکاف و شهادت در حدود و قصاص به اتفاق همۀ علما و شهادت در نکاح در فقه شافعی بر عهدۀ مردان ، زیادی سَهم و تعصیب در میراث، به گردن گرفتنِ دیه در قتلِ خطئی و قَسامه، ولایت در نکاح و طلاق، حقّ رجوع و تعدّد زوجات و انتساب فرزندان به آنها) حاصل میشود و همۀ اینها دلالت بر برتری مردان بر زنان دارد.[2]
علاّمه طباطبایی هم در ضمنِ این آیه به مفهومِ عامتری اشاره کرده است و میگوید که این زیادتی هایی که خداوند بر مردان داده، بر حسبِ آن توانایی هایی است که مردان در انجام اَعمالِ دشوار و امثال آن دارند؛ چون زندگیِ زنان یک زندگی احساسی و عاطفی است که اساس و سرمایه اش رقّت و لطافت است و مراد از جملۀ «بما أنفقوا» مهریه ای است که مردان به زنان میدهند و نفقهای است که همواره به آنان میپردازند.[3]
نکتۀ مهمی که باید به آن توجه داشته باشیم این است که در این آیۀ شریف، تفضیل و برتری مرد بیشتر به خاطر تمایزها و تفاوتهایِ فیزیکی و بیولوژیک میان زن و مَرد (مانند قدرت جسمانی مرد، احساسات و عواطفِ قویِ زن) عنوان شده نه برتری از لحاظ ارزشی که بر این اساس صرفاً تفاوتهایی مدنظر است که مایۀ تمایز مرد از زن و تعیین نقش آنها به عنوان زن و شوهر در خانواده میشود و به تَبَعِ آن، نظامِ حقوق و و ظایف را تحتِ تأثیر قرار می دهد؛ به عبارت دیگر، تفضیل در این آیه به معنایِ «تفاضل»، «تمایز» و «تفاوت» در نعمتهایی است که خداوند به هر یک از زن و مَرد عنایت کرده است و آنچه که ارزش تکاملی و معنوی دارد، تنها مبتنی بر رویکرد انسان نسبت به فضلِ الهی است که او را شایستۀ مقامِ معنوی میکند یا در جایگاهی فروتر قرار میدهد؛ همانگونه که خداوند بنیاسرائیل را با اعطایِ نعمتهایِ مختلف تفضیل داد امّا چنین برتریای به ارزشمندیِ آن قوم ختم نشد، بلکه تعاملِ کافرانه و ناسپاسانه با فضلِ الهی، به غضبِ الهی منتهی شد.
نتیجه
به این ترتیب نمیتوان تفضیل و برتری در این آیه را به این معنا بدانیم که مردان لحاظِ شخصیّتی و به طور ذاتی ارزشمندتر زنان میباشند، بلکه هر یک دارای نعمتها و تواناییهایی هستند که دیگری بهرۀ کمتری از آن دارد؛ البته نکتۀ دیگری که مرحوم علاّمه طباطبایی از این آیه به دست میآورد این است که این تعلیل در حوزۀ خانواده خلاصه نمیشود، بلکه این فضیلت برای مَردان نسبت به زنان حوزۀ فراتری را در بر میگیرد؛ بدین گونه که علت مذکور در آیه عمومیّت دارد و از این عمومیت علت به دست میآید که حکمی هم که مبتنی بر آن علّت است ـ یعنی قیّم بودن مردان بر زنان ـ عمومیّت دارد و منحصر به شوهر نسبت به همسر نیست و چنان نیست که مردان تنها بر همسرِ خود قیّومیت داشته باشند بلکه حکمی که جعل شده، برای نوعِ مردان و نوعِ زنان است؛ همچنان که اموری از قبیلِ حکومت و قضا که حیات جامعه به آنها بستگی دارد متوقف است بر نیروی تعقّل که بالطبع در مردان نسبت به زنان بیشتر و قویتر است؛ همچنین دفاع از سرزمین و مبارزۀ مسلّحانه که نیازمند نیروی بدنی و عقلی است، هر دویِ آن در مردان بیشتر است تا در زنان. بنابراین قولِ خداوند متعال ﴿الرّجالُ قوّامون علی النساء﴾ دارایِ اطلاق است.[4]
کلیدواژهها: قرآن قوامیت،تفضیل، علامه طباطبایی، فخر رازی.
----------------------
پینوشتها:
1. نساء/ 34.
2. بر گرفته از کتاب مفاتیحالغیب اثر فخر رازی، ج 10، ص 71.
3. بر گرفته از تفسیر المیزان اثر سید محمّد حسین طباطبایی، ج 4، ص 543.
4. همان.