با اينكه نتايج و پيامدهاي شوم رياكاري را مي دانم ولي باز احساس مي كنم در موقعيت هاي مختلف دچار اين عمل قبيح مي شوم. لطفا راهنمايي بفرماييد و راه كار عملي ارائه كنيد تا از شر اين موضوع رها شوم.
براي تشخيص ريا، راه هائي وجود دارد كه از جمله در حديث شريفي از اميرمؤمنان (عليه السلام) براي افراد رياكار چند علامت و نشانه معين شده است.
حضرت علي ـ عليه السلام ـ مي فرمايد:
"لِلْمُرائِيِ اَرْبَعُ عَلاماتٍ: يَكْسِلُ اِذا كانَ وَحْدَهُ وَ يَنْشُطُ اِذا كانَ في النّاسِ و يَزيدُ في العَمَلِ اِذا اُثْنِيَ عليهِ وَ يَنْقُصُ مِنْهُ اِذا لَمْ يُثْني عَلَيهِ. رياكار چهار علامت دارد: اگر تنها باشد اعمال خود را با كسالت انجام مي دهد، و اگر در ميان مردم باشد با نشاط انجام مي دهد، هرگاه او را مدح و ثنا گويند بر عملش مي افزايد، و هرگاه ثنا نگويند از آن مي كاهد".(1)
در مسئله اخلاص در عبادت و دوري از ريا بايد كمال مراقبت را مبذول داشت امّا گاهي اوقات اين مراقبت از حدّ عادي بيرون مي رود و به صورت وسوسه در مي آيد و بخصوص آنها كه در آغاز راه هستند بيشتر دچار اين گونه وسوسه ها مي شوند. در اين جا وظيفه آن است كه به وسوسه اعتنا نكنيم و همين كه از خطور اين گونه تصورات و اوهام ناراحت هستيم دليل بر آن است كه ريايي در كار نيست و اين شيطان است كه مي خواهد ما را از راه باز دارد. آري گاهي نيز شيطان به بهانة اين كه اين كار رياست مانع انجام كار نيك مي شود.
شخصي خدمت حضرت پيامبر ـ صلي اللّه عليه و آله ـ عرض كرد: اي رسول خدا! بعضي از ما در حال روزه يا مشغول نماز است و شيطان او را وسوسه مي كند و مي گويد تو رياكاري. حضرت فرمود: هرگاه چنين شد بگوييد: خدايا به تو پناه مي برم و تو از حال من آگاه تري و به وسوسة شيطان اعتماد نكند و كارش را دنبال كند.(2)
براي دفع وسواس در عبادات توجه به اين نكته كه در چهل حديث حضرت امام آمده است مناسب است به اينكه: "خلوص از همه مراتب آن از مختصات اولياست و ديگران در آن شريك نيستند و اتصاف عامه مردم به يك مرتبه از آن نقص آنها به حسب آن مقام كه دارند نيست و به ايمان آنها يا اخلاص آنها ضرر نمي رساند. مثلاً نفس عامه مردم به حسب جبلت(3) مايل است كه خيرات آنها پيش مردم ظاهر گردد، گرچه خيرات را به نيت ظاهر شدن نكنند، ولي نفسشان مفطور به اين حب است. اين موجب بطلان عمل يا شرك و نفاق و كفر نيست گرچه اين نقص اولياست و در نظر ولي يا عارف بالله شرك و نفاق است و تنزيه از مطلق شرك و اخلاص از همه مراتب آن، اول مقامات اولياست.(4)
يكي از مهمترين عوامل ريا، نداشتن بينش و معرفت صحيح نسبت به خود و جهان و نسبت خلق با خالق است كه البته اين بينش صرف دانستن نيست. بلكه بايد معرفت قلبي و يقين نسبت به اين مطلب ايجاد شود كه اگر خدا وارد قلب ما شد شيطان و غير خدا را به آن راهي نيست. لذا تقويت ايمان و معرفت نفس و معرفت رب در حصول اخلاص امري ضروري است.
حضرت امام خميني (ره) در چهل حديث در تصحيح بينش براي خلاصي از ريا مي فرمايد: "حال اي عزيز، فكري كن و چاره اي براي خود پيدا كن و بدان كه شهرت پيش اين مردم ناچيز، چيزي نيست، و قلوب اين مردم كه اگر گنجشكي بخورد سير نمي شود، قدر و قابليتي ندارد. و اين مخلوق ضعيف را قابليتي نيست. قدرت، فقط در دستگاه قدس ربوبيت پيدا مي شود و فاعل علي الاطلاق و مسبب الاسباب، آن ذات مقدس است. تمام مخلوقات اگر پشت به پشت هم دهند كه يك پشه خلق كنند نتوانند... قدرت پيش حق تعالي است. اوست مؤثر در تمام موجودات، با هر زحمت و رياضتي شده در قلب خود با قلم عقل نگارش ده كه لاموثر في الوجود الا الله "نيست كاركني در دار تحقق جز خدا")(5)
توجه به اين مطلب يكي از اوصاف متقين است كه خدا در دل و جانشان بزرگ است و غير او در نظرشان خرد و ناچيز، همچنانكه حضرت امير(عليه السّلام) در خطبه همام ميفرمايد:«عظم الخالق في انفسهم و صغر ما دونه في اعينهم».(6)
اما از بعد روانشناختي يكي از علل مهم ريا، مشكل خود نمايي است كه براي درمان آن شناسايي انگيزه هاي آن لازم است. تا متناسب با هر كدام راه حلي بيابيم. البته قبل از بحث لازم است بگويم كه خودنمايي مي تواند در لباس، علم، مهمانداري، ورزش و عبادت و... ظاهر شود.
1. ستايش خواهي. ميل به خودنمايي، خواستاري جلب توجه، دوستداري سرشناس شدن و مقبوليت اجتماعي از نيازهاي عاطفي و رواني افراد به شمار مي رود اما در جوان، اين ميل زنده تر و فعال تر است.(7)
درمان كلي: ما بايد مراقب باشيم كه اين ميل را به مسائل عبادي و بندگي سرايت ندهيم. اما در بقيه كارها تا حدي اين ميل پذيرفته شده است و حتي باعث رشد مي گردد. مثلاً اشكالي ندارد فرد مثلاً با كار هنري و يا درخشيدن در يك كار اين ميل را ارضا كند. البته اين كار بايد به گونه اي انجام شود كه باعث خودخواهي و غرور نشود.
2. احساس حقارت: ضعف ها و زبوني ها، كمبودها و نارسايي ها، ناداري ها و ناتواني ها و بالاخره كاستي ها و عقب ماندگي ها در زندگي عموم افراد، مسايلي هستند كه آنان را به احساس كمتري و كوچكي و حقارت وا مي دارد(8) حال گاهي فردي براي جبران اين كمبودها دست به "اعمال جبراني" مي زند تا اعلام كند كه من چيزي كم ندارم و... اما اغلب اين جبران، مشكلاتي به بار مي آورد. فردي كه از درون احساس پوچي مي كند به هر ترفندي چنگ مي زند تا از آن نجات يابد امّا همه بي فايده اند. او بيشتر تلاش مي كند به ديگران بنماياند كه او چيزي كم ندارد(9) و اين خودنمايي و تظاهر را در لباس، گفتار و نوع كلمات، شيوه هاي رفتاري حتي در عبادات نشان مي دهد.
درمان: از منظر روان شناسي، عقده حقارت از وجود نقص در بدن، محروميت روحي و مادي، رفتار خشن اطرافيان لغزش هاي اخلاقي و تداعي و تجديد خاطر آنها و وجود يك خاطره تلخ و حادثه غمبار رخ مي دهد. البته هميشه عقده حقارت به شكل خودنمايي و تظاهر خود را نشان نمي دهد گاهي باعث گوشه نشيني، خودخوري و سرانجام افسردگي مي گردد.(10)
در درمان بايد به اين نكته توجه داشت كه:
1. احساس حقارت: زنگ خطر و موهبتي است كه انسان را مي تواند آگاه كند تا او با اراده خود دنبال حل مشكل بر آيد.
2. عقدة حقارت: عقده حقارت وقتي است كه انسان در ابتدا احساس حقارت مي كند و بعد او در پي درمان بر نمي آيد و آن را قبول مي كند و براي خود بازگو مي كند.
پس جلوي خطر را زودتر بگيريم: احساس حقارت ـــــــــ ادراك حقارت ـــــــــ عقده حقارت.
دكتر برامينس مي گويد هنگامي كه به حقارت و عدم كفايت خود معتقد شديم خود را زنداني كرده ايم.(11)
بهترين راه درمان در اين قسمت بدين قرار است:
1. انسان بايد از خود و استعدادهايش ارزيابي بالايي داشته باشد. سرمايه توانائي هاي ما محدود نيست اگر نقصي در جسم و روحمان داريم، سعي كنيم استعدادهاي بالقوه مثبتمان را بسيج كنيم و به مسير خود حركت دهيم. موفقيت هاي جانبازان، معلولين و... سرمشق ماست.
2. گاهي فراموشي گذشته، خود نعمت است. اين امر باعث آرامش خاطر انسان مي شود گاهي لازم است انسان با مشكلات كنار بيايد گذشته تلخ خود را فراموش كند و واقع بين باشد تا درمان شود.
3. جايگزين كردن افكار مثبت در ذهن، تلقين مثبت، استفاده از كلمات با بار هيجاني مثبت (عدم همنشيني با افراد منفي باف)
4. تلاش و كار بهترين درمان است. كار، جسم را ورزيده، روح را بانشاط و... مي كند. امروزه كاردرماني به عنوان يكي از درمان هاي موفق در افسردگي، اضطراب، حقارت و... به شمار مي رود.(12)
3. اختلال شخصيت نمايشي: ويژگي اصلي اين اختلال رفتار توجه طلبانه و هيجان پذيري "مفرط و فراگير" است. اين الگو در اوايل بزرگسالي و در زمينه هاي گوناگون ظاهر مي شود. از جمله اختلال هاي ديگري كه جنبه تظاهر دارد، اختلال شخصيت خودشيفته و اختلال ساختگي (تمارض) است.(13)
درمان: اين بيماري ها با مراجعه به مشاوره هاي روان شناسي و انجام تمرين هاي خودياري اي كه مشاور به انسان مي دهد قابل درمان است. اين قسم (اختلالات شخصيت نمايشي، خودشيفته و ساختگي) از موارد قبلي بسيار وخيم تر است كه روان درماني و گاهي دارودرماني مي طلبد. و اراده فرد و كمك اطرافيان در حل اين مشكل بسيار مهم است.
4. جلب منفعت و دفع ضرر: گاهي انسان بخاطر كسب منفعت و دفع ضرر در ديگران تظاهر و خودنمايي و ريا مي كند. در كارهاي خير لازم به ظاهرسازي دروغين نيست اما برخي براي جلب منفعت و دفع خطر و ضرر از اين ترفندها كمك مي گيرند ( يكي از راه هايي كه شيطان از آن براي فريب استفاده مي كند همين راه است).
طبق آنچه گفته شده بايد بگوئيم ريا و تظاهر مذموم، اغلب بخاطر احساس حقارت، عدم ارزشمندي و عزت نفس، غفلت از استعدادهاي بالفعل و بالقوه،و فزون خواهي و هواي نفس پديد مي آيد. حضرت علي ـ عليه السلام ـ مي فرمايند: (نفاق المرء من ذل يجده في نفسه. دورويي و تظاهر فرد بخاطر احساس كوچكي اي است كه فرد در خود احساس مي كند)(14)
در جمع بندي مطالب و بيان روشهاي عملي ديگر نكات ذيل تقديم مي گردد:
1. توجه به جايگاه و مقام و منزلت خود.انسان خليفه الله و مسجود ملائك مي باشد.
رسد آدمي به جايي كه به جز خدا نبيند بنگر كه تا چه حد است مقام آدميت
2. صلوات بر پيامبر و اهل بيت ـ عليهم السلام ـ. پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ فرمودند صلوات بر من و اهل بيتم ـ عليهم السلام ـ نفاق را زائل مي كند. الصلاة عليّ و علي اهل بيتي تذهب بالنفاق.(15)
3. توجه به اينكه كه ريا لذت آني و رضايت مخلوق را در پي دارد كه هر دو گذراست ولي اخلاص لذت عقلي و رضايت خداوند و كمال فرد را در پي دارد كه جاويد و ماندگار است.
4. توجه به توبيخ خداوند در روز قيامت كه به بنده اش مي گويد ثواب عملت را از آن كسي بخواه كه برايش عمل انجام دادي . (ر.ك: معراج السعادة)
5. فرد رياكار بخاطر تعارضي كه در درون (وجدان) و رفتار بيروني دارد، اعمالش به طور واضح (اغلب اوقات) مشخص است كه رياكارانه است. به همين خاطر بيشتر مردم به او با ديد منفي نگاه مي كنند و او از محبوبيت دلخواه برخوردار نمي شود.
6. مبارزه با خودخواهي. صفات منفي همه ريشه در خودخواهي دارند(16) (اگر با خود صفت به تنهايي مبارزه شود و حس خودخواهي باقي مانده باشد باز هم صفت ريا از آن رشد مي كند)
7. كوشش در تقويت فضائل و انجام عبادات. چون بين فضائل و رذائل تلازم است، هر قدر كفه فضائل سنگين تر شود كفه رذايل سبك تر و بي وزن تر مي گردد (تقويت فضائل = تضعيف رذائل)(17)
8. معاشرت با افراد مخلص (كه باعث تقويت روحي انسان مي شود و خود يك الگوي عملي زنده براي حركت ماست)
9. دعا و توسل به اهل بيت ـ عليهم السلام ـ جهت خلاصي از شرّ شيطان و هواي نفس و درخواست توفيق عمل خالصانه.
10. ازدياد بينش و آگاهي درباره هدف خلقت، حقيقت عبوديت، صفات خدا و...
11. خودتشويقي (هنگام انجام عمل خالصانه) و خودتنبيهي (هنگام تظاهر مثل انفاق كردن)
12. تلقين اين كه عمل رياكارانه عمل پوچي است.
13. ذكر گفتن مدام. (باعث غفلت زدايي مي گردد) صلوات، لا اله الا الله و... .
14. توجه به اينكه حقيقت ريا، استهزاء و تمسخر خداست (نديدن و لحاظ نكردن خدايي كه ناظر است)(18)
پاورقی:
1. ميزان الحكمة، جلد 2، ص 1020، چاپ جديد.
2. مجلسي ، محمدتقي، بحارالانوار، ج 69، ص 295
3. طبع
4. چهل حديث، حضرت امام خميني، موسسه تنظیم و نشر آثار حضرت امام (ره) بحث ريا. ص 49
5. چهل حديث، همان ص 45
6. ترجمهاخلاق، جباران محمد رضا، انتشارات هجرت، ج 1 ص : 64
7. دنياي جوان، دكتر قائمي، علي ، انتشارات سازمان ملي جوانان، ص 140.
8. نيازهاي جوانان، صادقي اردستاني احمد ، قم، نشر خرم، 1376، ص 231.
9. آدلر مي گويد خودنمايي واكنش است در برابر احساس حقارت واقعي يا خيالي، ر.ك: خود و ناخود، اكبري، محمود، نشر سماء 1381، ص 154
10. نيازهاي جوان، ص 232
11. همان، ص 249-245، (اقتباس).
12. همان، ص 249-245، (اقتباس).
13. اختلال هاي رواني DSM-4-IR، دكتر محمدرضا نيكخو، 1381، انتشارات سخن، ص 7680 و 1044 و 1039 اقتباس.
14. محمدي ري شهري، ميزان الحكمه، چهار جلدي، دارالحديث، قم ج 4، ص 3338.
15. ميزان الحكمه، ج 4، ص 3344
16. سادات، محمدعلي، اخلاق اسلامي، 1368چاپ ششم، نشر سمت، ص 265 (اقتباس).
17. همان، ص 266
18. شيخ عباس قمي، خلاصه معراج السعاده، مؤسسه در راه حق