امربه معروف و نهی از منکر
رعایت نظارت ملّی نشانة ولایت مؤمن
قرآن کریم در سوره توبه نوع دیگری از صفات مؤمنان را بیان می کند و یکی از صفات آنان را نظارت عمومی می شمارد:
«وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِياءُ بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ يُقيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ يُطيعُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ أُولئِكَ سَيَرْحَمُهُمُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ عَزيزٌ حَكيمٌ»؛[1] مردان مؤمن و زنان مؤمن دوستان يكديگرند؛ به نيكى فرمان مى دهند و از ناشايست باز مى دارند و نماز مى گزارند و زكات مى دهند و از خدا و پيامبرش فرمانبردارى مى كنند. خدا اينان را رحمت خواهد كرد، خدا پيروزمند و حكيم است.
این آیه ضمن اینکه صفات مؤمنان را بیان می کند، دو نکته مهم را شرح می دهد:
- امتیاز میان منافقان و مؤمنان این است که منافقین در صف واحده هستند، ولی هنگامی که منافع شخصی آنان به خطر افتد از هم جدا می شوند؛ ولی مؤمنان نسبت به همدیگر ولایت دارند و هیچگاه در راه خداوند بخاطر بعضی از منافع فردی از همدیگر گریزان نمی شوند، از این رو در این آیه، «اولیاء» فرموده است.
- از مشخصات ولایت مؤمن بر مؤمن این است که نظارت ملی را رعایت می کنند و اگر نقصی را در اجتماع ببینند تذکر می دهند؛ چون وحدت و یگانگی شعار آنان می باشد. بنابراین از امور ولایت، امر به معروف و نهی از منکر است.
نظارت عمومی از حقوق مسلمین
رسول گرامی اسلام صلی الله علیه وآله بر اساس بیانات ذات اقدس احدیت، حقوق و پیمانی را میان مسلمانان منعقد نمود؛ یکی از آن پیمانها «نظارت بر یکدیگر» می باشد تا از این راه، هر فردی پی به اشتباه خود برده و داخل در تباهی و هلاکت نشود. این مطلب در سوره نساء بیان شده است؛ لکن با شرح و تفسیری که مختارِ بعضی از مفسّرین بوده و برای عنوان بالا استشهاد می شود:
«مَنْ يَشْفَعْ شَفاعَةً حَسَنَةً يَكُنْ لَهُ نَصيبٌ مِنْها وَ مَنْ يَشْفَعْ شَفاعَةً سَيِّئَةً يَكُنْ لَهُ كِفْلٌ مِنْها وَ كانَ اللَّهُ عَلى كُلِّ شَيْءٍ مُقيتا»؛[2] هر كس در كار نيكى ميانجى شود، او را از آن نصيبى است و هر كس در كار بدى ميانجى شود، او را از آن بهره اى است و خدا نگهبان بر هر چيزى است.
شفاعت به معنای «جفت»؛ یعنی امری واسطه امری دیگر شود و یا به تعبیر دیگر، امری بانضمام امری دیگر برای مشفوعله منفعت یا مضرّتی را ایجاد کند. سپس شفاعت بر دو قسم بیان گردیده است:
الف) شفاعت قبل از عمل
ب) شفاعت بعد از انجام عمل
هرگاه شفاعت بعد از انجام عمل باشد، به معنای همان شفاعت مصطلح در میان پیروان اهل بیت علیهم السلام می باشد؛ یعنی اگر نقصی در اعمال شیعیان باشد، با شفاعت شفیعان جبران می شود و از صحنه عذاب اخروی نجات می گیرد، گرچه معتزله شفاعت پیامبر صلی الله علیه وآله را به معنای ازدیاد اجر و ثواب و درجات اخروی می دانند؛ ولی از نظر شیعیان، آن نقیصه با شفاعتِ شفیع بانضمام اعمال مشفوعله جبران میشود که این معنی در اینجا مراد نیست.
امّا اگر شفاعت قبل از انجام عمل باشد، به معنای مراعات نمودن حقوق مسلمانان یا هدایت و ارشاد آنان است؛ چون مراعِی و مُهدِی و مُرشِد وقتی حقوق مسلمین را رعایت می کند، در حقیقت با پیشنهاد خیرگونه، نقیصه را برطرف می کند و بسیاری از خسارت های برادر خود را از مقابل او می زداید.
بر اساس این اصل، آیه را به معنای امر به معروف و نهی از منکر گرفته اند، به این صورت که «مَنْ يَشْفَعْ شَفاعَةً حَسَنَةً»؛ یعنی «من رَاعی حق مسلم»؛ کسی که حقوق مسلمان را مراعات کند؛ از قبیل رفع بدیها و وارد نمودن او در خیر که فردای قیامت از این مراعات و ارشاد خود بهره ای خواهد برد.
اما عبارتِ «وَ مَنْ يَشْفَعْ شَفاعَةً سَيِّئَةً»؛ یعنی «من لم یراع حق المسلم»؛ کسی که حقوق مسلمانان را مراعات نکند؛ از قبیل اینکه او را برای خیر راهنمایی نکند یا به جای اینکه از او دفع شرّی نماید او را در گناه وارد کند. او نیز در مقابل اعمال ضدّ انسانی خود بهره ای از عذاب و گناه خواهد داشت.
توجه به این نکته لازم است که این آیه طبق سیاق آیه قبل از دو جهت حائز اهمیت است:
- در آیه قبل پیرامون مسئولیت اعمال فردی بحث گردید و به لحاظ اینکه هر کسی مسئول اعمال خویش میباشد و ممکن بود که از بیانات قرآن نسبت به وظائف فردی در مبارزه با فساد و دعوت دیگران به سوی حق چشم پوشی شود و روح اجتماعی اسلام را تبدیل به فردگرایی و بیگانگی از اجتماع کند و هر کس در لاک خود فرو رفته، در نتیجه اجتماع را هرج و مرج و مفاسد فرا گیرد؛ لکن بلافاصله از امر و نهی که از وظایف اجتماعی هر کسی است، سخن به میان آمده است و لذا در حدیث شریفی چهار مرحله برای نظارت همگانی بیان شده و برای هر مرحله ای به همان اندازه سهمی قرار داده شده است:
«قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله:1- مَنْ أَمَرَ بِمَعْرُوفٍ 2- وَ نَهَى عَنْ مُنْكَرٍ 3- أَوْ دَلَّ عَلَى خَيْرٍ 4- أَوْ أَشَارَ بِهِ فَهُوَ شَرِيك وَ مَنْ أَمَرَ بِسُوءٍ أَوْ دَلَّ عَلَيْهِ أَوْ أَشَارَ بِهِ فَهُوَ شَرِيك»؛[3]
1. مرحله فرمان؛ 2. مرحله بازداشتن؛ 2. مرحله دلالت و راهنمایی کردن؛ 3. مرحلة اشاره نمودن، که در این چهار مرحله در ثواب شریک هستند. کسی که دو مرحلة نخست را دارد، در حقیقت امر و نهی از مراحل شدّت ارشاد را دارا شده است، لذا او بهرة بیشتری دارد. همچنین کسی که دلالت و راهنمایی می کند، مرحله متوسط را دارا بوده و به همان اندازه اجر و ثواب دارد و شخصی که اشاره به خیر می کند چون در مرحله ضعیف از نظارت همگانی است، به مقدار آن ثواب می برد.
- سیاق آیه پیرامون جهاد است و مهمترین اصلی که در اسلام فرض گردیده، جهاد در راه خداست. «شفاعت به حسنه» اشاره به تشویق پیامبر صلی الله علیه وآله به جهاد بوده و «شفاعت به سیئه» اشاره به نرفتن جهاد از جانب تشویق منافقین است، از این رو نظارت ملی در جنگ بسیار ضروری به نظر می رسد.
اگر آیات الهی در مورد خاصی بیان گردد، می توان از آن قانون عمومی را استفاده نمود، لذا این آیه برای نظارت همگانی بسیار مناسبت دارد، گرچه برخی معنای دیگری را نیز بیان کردند، ولی ما این تفسیر را بر طبق «تفسیر صافی» مشی نمودیم. کلمة «نَصيبٌ» معمولاً در امور خیر بکار می رود و «کِفْلٌ»، در امور شرّ و پست مطرح می شود و لذا آیة مزبور این دو را از هم جدا نموده است.
[1] . سوره توبه، آیه71.
[2] . سوره نساء، آیه85.
[3] . خصال، ج1، ص90؛ تفسیر صافی، ج1، ص127؛ بحارالأنوار (ط-بیروت)، ج97، ص76.