معرفی کتاب استاد طاهرزاده رمضان دریچه رؤیت - ﺳﻴﺮ الی ﷲ در ﺳﺎﻳﻪی ﺟﻮع، ﺻﻮم و ﻣﺎه رﻣـﻀﺎن
باسمه تعالی
1- ازآنجایی که ما باید خود را برای ابدیت بسازیم لازم میآید راهکارهای مخصوصی را دنبال کنیم که صرفاً به بدن و جسم نظر ندارند و با «جوع» و «صوم» راهکار عبور از حاکمیت بدن و پرورشیافتن در حیاتی متعالیتر از حیات دنیایی را میتوان شروع کرد.
2- حاکمیت امیال بدن بر انسان، از جمله موانع «لِی مَعَ الله»بودنِ بشر و صاحب «وقت»شدن است. با «جوع» و «صوم» است که این موانع برطرف میشود و معراج انسان شروع میگردد زیرا:
برگشاده روح بالا بالها
تن زده اندر زمین چنگالها
3- «جوع» و «صوم» از آن نوع درمانهایی است که درد عشق را درمان میکند و بُعد را به قرب تبدیل مینماید و انسان در راستای رجوع به «جوع» و «صوم» به خود میگوید:
فکر بهبودِ خود ای دل ز ره دیگر کن
درد عاشق نشود بِهْ ز مداوای حکیم
4- حاکمیت بر بدن، انسان را از دنیا آزاد میکند و زهد در دنیا را که از جملهی بهترین عبادات است به انسان برمیگرداند تا انسان بر فراز دنیا از تنگنای زندگی آزاد گردد و از سنگهایی که با پرخوری همواره بر پاهای پرواز خود میبندد نجات یابد. زیرا به ما گفتهاند:
مکن کاری که بر پا سنگت آیو
جهان با این فراخی تنگت آیو
5- انسان روزهدار با روزهداری، عهد قدیم خود با خدا را تجدید میکند و با ظهور این عهد بقیهی عهدها نیز ظهور خواهند کرد و به همین جهت رسول خداf فرمودند: «لکل شیئ بابٌ و باب العبادة الصوم»[3] با روزهداری دیگر عبادات نیز رونق میگیرند و استوار میشوند.
6- روزهداری امید نجات از بحرانهای اخلاقی را در انسان تقویت میکند و انسان میفهمد حدّ بشر تنها آن اندازهای نیست که جسمِ انسان به انسان تحمیل میکند.
7- خردمندان، عملزده نیستند هرچند تنها عملی، عمل است که خردمندان انجام دهند. روزه آن نوع عملِ خردمندانهای است که با یک نوع بیعملی همراه است ولی بیکاری و تنبلی را به همراه نمیآورد.
8- از آنجایی که دلبستگی به حق در ذات انسان نهفته است، اگر دلبستگی به بدن بخواهد دلبستگیِ ما را نسبت به حق تحت تأثیر خود قرار دهد وظیفه داریم با «جوع» و «صوم» آن عهد ذاتی را تازه کنیم و به خود آییم و ناخود را خود نپنداریم.
9- وقتی پذیرفتیم هرگز نباید تسلیم زندگی سرد و منجمد دنیا شویم و زندگی را تنها در برآوردن حوائج بدن محدود کنیم، از طریق «جوع» و «صوم»، چشم دل را به افقهای بلند معنویت میدوزیم تا مفتخر به دیدار انوارِ آشنایی شویم که از جنس جان است و نه از جنس تن. در این حال درست است که تنهائیم ولی احساس غربت نمیکنیم. گفت:
وصال حق ز خلقیّت جدایی است
ز خود بیگانه گشتن آشنایی است
چو ممکن گَرد امکان بر فشاند
بهجز واجب دگر چیزی نماند
10- نجات از همان جایی میآید که خطر از آنجا آمد یعنی با گرفتارشدن در لذّات بدنی، با روزمرّگی ها و تنگناهای زندگیِ دنیایی روبرو می شویم و با آزادشدن از لذات بدنی از طریق «جوع» و «صوم»، نجات را در همان جایی جستجو خواهیم کرد که خطر از آنجا آمد.
این شما و این کتابی که میخواهد نجات را از همان جایی جستجو کند که خطر نیز در آنجا قرار دارد.
طاهرزاده
[1] - «قَالُوا یَا أَمِیرَالْمُؤْمِنِینَ وَ مَا سِیمَاءُ الشِّیعَةِ قَالَ صُفْرُ الْوُجُوهِ مِنَ السَّهَرِ- عُمْشُ الْعُیُونِ مِنَ الْبُکَاءِ ذُبُلُ الشِّفَاهِ مِنَ الدُّعَاءِ خُمْصُ الْبُطُونِ مِنَ الصِّیَامِ حُدْبُ الظُّهُورِ مِنَ الْقِیَام» (تاج الدین شعیرى، جامع الأخبار، ص 35) از امیرالمؤمنینu پرسیدند: نشانهی شیعه چیست؟ فرمودند: زردى چهرهها از بیخوابى، ترى چشمها از گریه، خشکى لبها از تشنگى، لاغرى شکم از روزه، خمشدن پشتها از نماز.
[2] - أمالی المفید، ص 192.
[3] - محجة البیضاء، ملا محسن فیض کاشانى،ج 2،ص 122. براى هر چیزى درى است و در عبادت، روزه است.
http://lobolmizan.ir/book/1390