مرســـــــلون

بانک محتوای مذهبی مرسلون
MORSALUN.IR

خانه مطالب روشن فکران غرب زده در اندیشه شهید آوینی
امتیاز کاربران 5

تولیدگر متن

majid هستم. از تاریخ 12 دی 1395 کنشگری رو شروع کردم و همواره سعی کردم بهترین باشم. در این مسیر آموزش های لازم را پیگیری و از اساتید و مشاوران در تولید محتوا استفاده می کنم. من در نقش تولیدگر با قالب های تولیدگر متن تولید محتوا می کنم.
من در مرسلون تعداد 4 مطلب دارم که خوشحال میشم شما هم ذیل مطالبم نظر بنویسید و امتیاز بدید تا بتونم قوی تر کار کنم.


محیط انتشار
مخاطب
0 0
روشن فکران غرب زده در اندیشه شهید آوینی

با 0 نقد و بررسی | 0 نظر | 0 دانلود | ارسال شده در تاریخ یکشنبه, 14 آبان 02

این پرونده را با 28 اثر دیگر آن ببینید

باسمه تعالی

روشن فکران غرب زده در اندیشه شهید آوینی

در گفت و گویی غیر حضوری با سید شهیدان اهل قلم، سید مرتضی آوینی

آقای آوینی، رابطه غرب زدگی و روشنفکری چیست؟

جامعه روشنفکری اصولا غرب گراست و با تفکر غرب زده می اندیشد. حتی ار رو به دینداری بیاورد، به شدت در معرض التقاط قرار دارد.

ویژگی روشنفکران غرب زده چیست؟

آقایان و خانم های محترم فرنگ زده غرب باور، همیشه پشت اختلافات در معنا پنهان می شوند، مثلا نفی استبداد را مساوی با دموکراسی می دانند؛ دل به خیالی واهی سپرده اند و خودساخته را می پرستند؛ در این مرز و بوم همواره در برابر تحولات تاریخی منفعل و دست و زبان بسته بوده اند؛ امروزه روش آن ها این است که عقاید کورکورانه را کنار هم ردیف می کنند و فاضل مآبانه داد سخن می کنند؛ نفی ولایت مطلقه فقیه، پرچس سیاسی این جماعت است؛ مشهورات عوام فریبانه منوّرالفکری قرن نوزدهم را تکرار می کنند. موجوداتی هستند هرهری، بی رگ و ریشه، پادر هوا، گرفتار وهم و خیال، بادگرا و بیگانه با تاریخ، فرهنگ و مردم خویش که اگر هم بخواهند، چیزی ندارند که در مقام دفاع از آن برایند.

 

نظرتان درباره روشنفکران غربگرا ایرانی چیست؟

وضع روشنفکران غربگرای ایرانی، حتی در خاورمیانه و در میان کشورهای مسلمان کاملا استثنایی است. این ها گرفتار مردمی هستند که روح و جانشان با ولایت و امامت پیوندی انکار ناپذیر دارد و این امری نیست که فقط به تاریخ معاصر ایران بازگردد. روشنفکران غربگرای این مرز و بوم برای توجیه وجود خویش ناگزیر هستند که چشم بر واقعیات ببندند و پیله وهم و خیال بر دوش، به حیاتی حلزون وار دل خوش کنند و به همین علت در جایی که ایدئولوژی و مقاصد سیاسی لازمه ذاتی زندگی روشنفکری است، ناگزیر باید وانمود کنند که از سیاست و ایدئولوژی می گریزند. روشنفکران این مرز و بوم اگرچه از همان آغاز، به قبله انتلکتوئل های قرن نوزدهم ایمان آورده اند اما هرگز حقیقتا در تاریخ و تفکر غرب شرکت نیافته اند. آن ها مقلدانی ظاهرگرا بیش نبوده اند.

 

عرف غرب چگونه است؟

در غرب، نوشیدن مایع تندی که عقل را زائل می کند و اختیار را از کف انسان باز می گیرد، عملی خلاف عرف نیست؛ قمار، زنا، هم جنس بازی، جلوه فروشی، عجب، کبر، تسلیم در برابر عادات، بندگی غیر، بندگی نفس و حتی خودکشی امری خلاف عرف نیست. در آنجا و به تبع آن در جوامع غارب زده، نوشتن و خواندن کتاب هایی که در آن انواع و اقسام امور متعارف انجام می شود، مجاز و حتی ممدوح است. اخصلا بشر دغدغه ای جز این ندارد که اوقات فراغت خود را مستغرق در لذات گوناگون سپری کند و در ساعات کار نیز فقط برای تأمین حوایج  اوقات فراغت خویش مثل سگ جان بکند. در آنجا این پارادوکس که به نظر ما ابلهانه می آید، کاملا متعارف است.

 

نقش روشنفکران غرب زده در تهاجم فرهنگی چیست؟

تهاجم فرهنگی غرب علیه تفکر انقلابی اسلام از خللی که در عزت و استقلال ملی که عین هویت دینی ماست و توسط روشنفکران غرب زده داخلی ایجاد شده است، موثر می افتد. اگر این تفسیر های پروتستانتیستی جدید از شریعت وجود نداشت، تهاجم فرهنگی شیطان اکبر و حتی ماهواره می توانست در نهایت به قوام و استحکام هرچ بیشتر رابطه این امت با دین رسول الله صلی الله علیه و اله بیانجامد؛ چرا که از یک سو تجره تاریخی نشان داده که اسلام همواره از درون شکست برداشته و هجوم بیرونی فقط هنگامی موثر افتاده که نفاق، در بنای مستحکم دین ایجاد خلل کرده استو از سوی دیگر ،اصلا حقیقت اسلام در مبارزه با شیطان ظهور پیدا می کند و این حکمتی است که در آفرینش شیطان وجود دارد. همواره تجربه تاریخی در ایران و جهان نشان داده که دنیای غرب در عصر استعمار نو، اقووام دیگر را همواره از طریق روشنفکران آن اقوام و از درون تسخیر کرده است و این سخنی است که بسیاری از روشنفکران ایران و غیر ایرانی همچون جلال آل احمد، فانون و غیره به آن توجه یافته اند. رسانه، ویدئو، ماهواره، کتاب ها و نشریات فارسی داخلی و خارجی و ... عرصه ای بود که این تهجم فرهنگی در آن شکل گرفت. بسیار ساده انگارانه است اگر همه تلاش های مزورانه ای را که در سال های بعد از اتمام جنگ در داخل و خارج از کشور انجام گرفت، به « تبادل فرهنگی » تعبیر کنیم.

 

و کلام آخر ...

ما باید به وظیفه خود عمل کنیم. وقتی مبادی تفکر ما از غرب جداست، نباید منتظر باشیم که نتایج عملی تفکرمان مورد تأیید آن ها واقع شود که اگر چنین شد، در حقیقت نقض اغراض اولیه ماست؛ یعنی اگر می خواستیم که نهایتا خود را با پسند غرب و غرب زدگان بسنجیم، دیگر چه داعیه ای برای انقلاب کردن وجود داشت؟ وای بر ما اگر اجازه دهیم که روشنفکران وارث انقلاب شوند.[1]

 


[1] نشریه دانشجویی طرح ولایت، سال اول شماره چهارم، موسسه امام خیمینی ره، ص 45

نظرات 0 نظر

شما هم نظری بدهید
پرونده های ویژه نقد و بررسی آثار شبکه تولیدگران
تمامی حقوق برای تیم مرسلون محفوظ است | 1400 - 2021 ارتباط با ما