امروز در جهان اسلام عدهای افراطی تکفیری، با این تصور که مردم از دین خدا و دوران سلف صالح،[۱] دور شدهاند، دست به اقدامات سخیف و وحشتناکی میزنند. انسانهای بیگناه از زن و مرد را به جرم مذهب، یا عمل نکردن به دستورات اسلام سر میبرند. به نام جهاد نکاح به زن و دختر مسلمانان تجاوز و اماکن مقدس اسلامی و قبور را تخریب میکنند؛ حتی به آثار باستانی مسلمانان رحم نکرده و همهی شهرهای آباد را با خاک یکسان میکنند، و بدتر از همه اینکه این مصائب و فجایع را به نام اسلام و سلف صالح مرتکب میشوند. این در حالی است که روح هر مسلمان آزادهای از حنفی، جعفری، مالکی، زیدی، شافعی و حنبلی از این فجایع بیزار است؛ زیرا به گواه تاریخ، سیره سلف صالح و خلفای صدر اسلام بهگونهای دیگر بوده است. نمونه بارز آن فتح بیتالمقدس، در سال ۱۵ هجری به دست عمر میباشد. هنگامیکه خلیفهی دوم با مشورت امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) از رفتن به جنگ منصرف شد[2] و اماننامهای به اهالی بیتالمقدس نوشت و اهل کتاب و کفار را امان داد.
بخشی از متن اماننامه عمر به ساکنین بیتالمقدس «ایلیا»[3] چنین است:
«بسمالله الرحمن الرحیم، این اماننامهای است که بندهٔ خدا عمر، امیر مؤمنان، به اهل ایلیا داده است. به آنان در جان، مال، کلیساها و صلیبهایشان و سالم و دردمندشان و دیگر مردمی که در آنند امان میدهد. کسی در کلیسای آنان سکونت نخواهد کرد و آن را ویران نخواهد ساخت. نه از کلیسا نه از اطرافش، نه از صلیبشان و نه از اموالشان چیزی کاسته نخواهد شد. کسی آنان را ناچار به ترک دین و آیینشان نمیکند. به هیچکس از ایشان زیانی نخواهد رسید و هیچ یهودی ای در بیتالمقدس با ایشان اسکان داده نخواهد شد. اهل ایلیا نیز باید مانند مداین جزیه بپردازند. آنان باید رومیان و دزدان را از شهر بیرون کنند. هر کس از آنان که از بیتالمقدس بیرون آید تا رسیدن به جایگاهی امن بر جان و مال خویش در امان خواهد بود. هر کس از ایشان هم که در شهر بماند در امان است و باید همانند جزیهٔ مردم ایلیا را بپردازد. هر کس از مردم ایلیا هم که بخواهد با اموالش با رومیان برود و پرستشگاه و صلیبش را تخلیه کند، تا رسیدن به جایگاهی امن، جان و صلیبش در امان است. کسانی که پیشازاین اهل این سرزمین بودهاند، هر کس بخواهد میماند و باید مانند دیگر مردم ایلیا جزیه بپردازد، هر کس بخواهد میتواند با رومیان برود و هر کس هم بخواهد نزد خانوادهاش بازگردد، تا هنگام درو و برداشت محصول، چیزی از آنان گرفته نمیشود. اجرای مفاد این نامه را خدا و رسول او و خلفای پیامبر و مؤمنان تا هنگامیکه مردم جزیهٔ،[4] مقرره را میپردازند، ضمانت میکنند. بر این کار خالد بن ولید، عمرو بن عاص، عبدالرحمن بن عوف و معاویة بن ابوسفیان گواهاند. این نامه به سال پانزدهم نوشته و امضا شد».[5]
به گواه تاریخ و با توجه به این اماننامه، به جان، مال و ناموس اهالی شهر بیتالمقدس هیچگونه تعرضی نشد و مسیحیان در سایهی حکومت اسلامی به زندگی خود ادامه دادند، تا جایی که حتی در اعتقادات فردی نیز آزاد بودند، به کلیساهای خود رفتوآمد داشتند و بدون دغدغه به اعمال مذهبی خود میپرداختند. چنانکه مورخان دربارهٔ احساس عامهٔ مردم در قبال مسلمانان نوشتهاند: «مسیحیان از پیروزی مسلمانان متأسف نبودند. چراکه ثروتشان نسبت به روزگار امپراتوران مسیحی فزونی گرفت، آرامش حکمفرما گردید، بازرگانی و صنعت رونق گرفت و مالیاتها کاهش یافت. این وضعیت در دوران بنیامیه و دوره نخست بنیعباس ادامه یافت، بهطوریکه کشیش بیتالمقدس به همکار خود در قسطنطنیه در توصیف احوال مسیحیان نوشت: حکمرانان اسلامی دادگرند، نه به ما زیانی میرسانند و نه زور میگویند».[6]
این رفتار مسلمین و در رأس آن خلیفهی مسلمین در برخورد با کفار است، زیرا مسیحیان و اهل کتاب از دیدگاه اسلام کافر هستند.[7] ولی امروز در قرن ۱۵ هجری، عدهای جاهلِ مسلماننمای افراطی، که از آموزههای اسلامی بیخبرند، به نام اسلام و سیره سلف صالح به جان و مال مسلمانان افتادهاند و به بهانههای مختلف در حال نسلکشی مسلمین هستند. شیعه، سنی، مسیحی و ایزدی برایشان فرقی ندارد. اکنون پرسش این است که آیا این گروههای تکفیری مسلماناند؟ آیا این رفتارهای وحشیانه عمل به سیره سلف صالح است؟
پینوشت:
[۱]. به عصر صحابه، تابعین و تابع تابعین دوران سلف گفته میشود. مراجعه شود به «السلفیه و دعوه الشیخ محمد بن عبدالوهاب، ص ۹-۱۰؛ به نقل از رضوانی، علیاصغر، سلفی گری و پاسخ به شبهات، ص ۱۶، انتشارات جمکران، قم ۱۳۸۷»
[2]. نهجالبلاغه، خطبه ۱۳۴
[3]. نام قبلی بیتالمقدس «ایلیا» بوده است، پس از فتح مسالمتآمیز شهر «ایلیا» توسط لشکر اسلام، با توجه به قداستی که قرآن کریم برای این سرزمین قائل شده است و همچنین به خاطر قبله اول بودن، نام ایلیا را به «بیتالمقدس» تغییر دادند و این شهر را که در طول زمانهای قبل از اسلام به ویرانه تبدیلشده بود، آباد کردند.
[4]. به مالیاتی که از اهل ذمه گرفته میشود جزیه میگویند.
[5]. طبری، تاریخ الطبری، ج ۳، ص ۶۰۹، تحقیق محمد أبو الفضل ابراهیم، بیروت، دار التراث، ط الثانیة، ۱۳۸۷.
متن عربی: «بسمالله الرحمن الرحیم هذا ما اعطی عبدالله عمر امیر المؤمنین اهل إیلیاء من الا مان، اعطا هم أمانا لأنفسهم و أموالهم، و لکنائسهم و صلبانهم، و سقیمها و بریئها و سائر ملتها، انه لا تسکن کنائسهم و لا تهدم، و لا ینتقص منها و لا من حیزها، و لا من صلیبهم، و لا من شیء من أموالهم، و لا یکرهون علی دینهم، و لا یضار احد منهم، و لا یسکن بایلیاء معهم احد من الیهود، و علی اهل إیلیاء ان یعطوا الجزیة کما یعطی اهل المدائن، و علیهمان یخرجوا منها الروم و اللصوت، فمن خرج منهم فانه آمن علی نفسه و ماله حتی یبلغوا مأمنهم، و من اقام منهم فهو آمن، و علیه مثل ما علی اهل إیلیاء من الجزیة، و من أحب من اهل إیلیاء ان یسیر بنفسه و ماله مع الروم و یخلی بیعهم و صلبهم فإنهم آمنون علی انفسهم و علی بیعهم و صلبهم، حتی یبلغوا مأمنهم، و من کان بها من اهل الارض قبل مقتل فلان، فمن شاء منهم قعدوا علیه مثل ما علی اهل إیلیاء من الجزیة، و من شاء سار مع الروم، و من شاء رجع الی اهله فانه لا یؤخذ منهم شیء حتی یحصد حصادهم، و علی ما فی هذا الکتاب عهد الله و ذمه رسوله و ذمه الخلفاء و ذمه المؤمنین إذا أعطوا الذی علیهم من الجزیة شهد علی ذلک خالد بن الولید، و عمرو بن العاص، و عبدالرحمن بن عوف، و معاویه بن ابی سفیان و کتب و حضر سنه خمس عشره.»
[6]. بینش، عبدالحسین، روزهای سرنوشتساز در جنگهای صلیبی، ص ۱۰۰، انتشارات زمزم هدایت، قم،۱۳۸۶
[7]. به سه گروه، کافر اطلاق میشود. مشرکین، اهل کتاب، منافقین
نویسنده: مسافر در تاریخ 8بهمن 94