بسیاری از عناصر فرهنگی که ما امروزه آنها نقد میکنیم،پسزمینههای فرهنگی خاص دارند. برای مثال، بسیاری از زنان جوان، با آرایشهای غلیظی در مجالس دینی حاضر میشوند و دائم در حال صحبت هستند و به واعظ و خطیب گوش نمیدهند، و هرچه صاحبان و بانیان مجلس، آنها را به سکوت دعوت میکنند، اثری ندارد. امّا به این مسأله دقت نمیشود که چرا زنها چنین میکنند؟! زنها به دلیل حضور اجتماعی کمتر، نسبت به مردان، این فرصتها را برای حضور و فعالیت اجتماعی غنیمت میشمارند و نمیتوانند ساکت بنشینند.[1] یعنی آنها آمدهاند که خودنمایی کنند و تمام هدفشان خودنمایی است و اگر قرارباشد که چنین کاری نکنند، به احتمال بالا اصلا در این مجالس شرکت نمیکنند.
نتیجه: تا موقعی که برای زنان مسلمان، زمینهی حضور و فعالیت اجتماعی مناسب فراهم نشود، نقدهای ما راه به جایی نخواهد برد و نباید منتظر تغییر مثبتی باشیم.
[1] رک: دین زیسته و زندگی روزانه، ابراهیم موسیپور بشلی،پژوهشکده تاریخ اسلام، فصل دوم: خانه و خانواده