سلمان فارسی می گوید: روزی حضرت فاطمه سلام الله علیها را دیدم که چادری وصله دار و ساده بر سر داشت ، در شگفتی ماندم و گفتم: عجبا! دختران پادشاهان ایران و قیصر روم بر کرسیهای طلایی می نشینند و پارچه های زربافت به تن می کنند، این دختر رسول خداست! نه چادرهای گران قیمت بر سر دارد و نه لباسهای زیبا! فاطمه علیهاالسلام فرمود: یا سلمان! ان الله ذخر لنا الثیاب و الکراسی لیوم آخر. ای سلمان! خداوند لباسهای زینتی و تختهای طلائی را برای ما در روز قیامت ذخیره کرده است، حضرت زهرا سلام الله علیها سپس به خدمت پدر رفت و شگفتی سلمان را مطرح فرمود: یا رسول الله! ان سلمان... ای رسول خدا سلمان از سادگی لباس من تعجب نمود سوگند به خدائی که تو را مبعوث فرمود، مدت پنج سال است فرش خانه ما پوست گوسفندی است که روزها بر روی آن شترمان علف می خورد و شب ها بر روی آن می خوابیم و بالش ما چرمی است که از لیف خرما پر شده است.
فرهنگ سخنان فاطمه زهرا، ص124