تمام شهر مدینه ستاره باران شد
نسیم آمد و دل مست عطر رضوان شد
ز آسمان شده نازل دوباره یک قرآن
که نقل مجلس خوانندگان قرآن شد
به روی دست پیمبر نظر بیندازید
هنرنمایی دست خدا نمایان شد
کسی به دین پیمبر اگر که شکی داشت
فقط به پاس تماشای او مسلمان شد
رسد ز کعبه برای خلائق گمراه
طنین اشهد ان حسن ولی الله
خدا به دست علی بوتراب می بیند
علی به جام نگاهش شراب می بیند
نگاه حضرت جبریل قاصد قرآن
به رحل پای پیمبر کتاب می بیند
قسم به قطره باران دیده زهرا
هرآنکه داده عذابش عذاب می بیند
عدو به معرکه جنگ خیره استاده
در آسمان شجاعت عقاب می بیند
برای آنکه شود نازل افضل برکات
نثار روی درخشنده حسن صلوات
کتاب حسن حسن را مولف الله است
حسن امیر دل است و حسن یدالله است
حسن به عالم امکان فقط یکی باشد
زمان خواندن آیات قل هو الله است
ز لطف حق تعالی حسن امیر من است
لبم همیشه معطر به حسبنا الله است
ز حکمت حسنی پروریده شد عباس
دلیل آن فقط این شد که غیرت الله است
امیر بی مثل در جزیره ای مولا
امام دوم اهل عشیره ای مولا
خدا به عبد کریمش ارادتی دارد
نگاه عاشق مولا حکایتی دارد
میان شهر مدینه همیشه معروف است
سرای او که غذاهای حضرتی دارد
بدون آنکه بگویی تو مشکلت حل است
بداند او که گدای خجالتی دارد
اگر چه مرد کریم است و مهربان بوده
ولی برای عدویش صلابتی دارد
رسید مصرع آخر و قطعه جالب شد
فقط ولادت او بود روزه واجب شد