«قَلب» را قلب نامیدهاند به جهت دگرگونیها و تغییر حالاتی بر آن عارض میشود.[1]
ولی گاهی همین قلب در انجماد و تأثیرناپذیری به درجهای میرسد که روی سنگ را سفید میکند!
مثل قلوب بنیاسرائیل که در قساوت و عدم تسلیم درب برابر آیات و معجزات الهی به حدی رسیدند که قرآن دربارۀ آنها میفرماید:
«ثُمَّ قَسَتْ قُلُوبُکُمْ مِنْ بَعْدِ ذلِکَ فَهِیَ کَالْحِجارَةِ أَوْ أَشَدُّ قَسْوَةً وَ إِنَّ مِنَ الْحِجارَةِ لَما یَتَفَجَّرُ مِنْهُ الْأَنْهارُ وَ إِنَّ مِنْها لَما یَشَّقَّقُ فَیَخْرُجُ مِنْهُ الْماءُ وَ إِنَّ مِنْها لَما یَهْبِطُ مِنْ خَشْیَةِ اللَّهِ»[2]
سپس دلهاى شما بعد از این واقعه سخت شد؛ همچون سنگ، یا سختتر! چراکه پارهای از سنگها میشکافد و از آن نهرها جارى میشود؛ و پارهای از آنها شکاف برمیدارد و آب از آنها تراوش میکند؛ و پارهای از خوف خدا (از فراز کوه) به زیر میافتد؛ (اما دلهاى شما، نه از خوف خدا میتپد و نه سرچشمۀ علم و دانش و عواطف انسانى است!)[3]
---------------------------------------------------------------------------------------
[1] مفردات ألفاظ القرآن، راغب اصفهانی، ص 681
[2] سوره بقره، آیه 74
[3] ترجمۀ آیتالله مکارم