انتخاب و گزينش كارگزاران در تمام امور جامعه مؤثر است. رشد و بالندگي يك جامعه و يا ركود، شكست و فروپاشي آن بستگي تام به مسئولان آن دارد. در زیر، تنها به سه نمونه از آثارِ نوع انتخاب و نتايج مترتّب بر آن اشاره ميکنیم:
1. انتخاب و انتصاب نااهلان و عزل و كنار زدن شايستگان موجب عدم پيشرفت و عقبنشيني دولتها ميشود.
اميرالمؤمنين علي عليهالسلام ميفرمايد: «يستدل علي إدبار الدول بأربع تضييع الاصول و التمسك بالغرور و تقديم الاراذل و تأخير الافاضل»؛ «چهار چيز موجب عقبنشيني دولتها ميشود: ضايع كردن اصول، پايبند بودن به گمراه كردن و فريب دادن، مقدّم داشتن افراد پست و بيارزش، و كنار زدن افراد شايسته و ارزشمند»[عبدالواحدبن تميمى آمدى، غررالحكم و دررالكلم].
در برخي روايات، به جاي قيد «التمسك بالغرور» قيد «التمسك بالفروع» يعني پايبند بودن به فروع، ذكر شده است.[محمّد محمّدى رىشهرى، ميزان الحكمه، قم، دارالحديث، 1375، ج 2، ص 936]
2. وقتي حكومت از دست صالحان و شايستگان خارج شود و اراذل و نااهلان حاكم گردند، حكومت پيشرفت نميكند و در نهايت، فرو ميپاشد: «تولي الاراذل و الاحداث الدول دليل انحلالها و إدبارها»؛ سرپرستي حكومتها توسط افراد رذل و تازه به دوران رسيده، دليل فروپاشي و عقبنشيني حكومتهاست.[عبدالواحدبن تميمى آمدى، پيشين، عمال الدولة، ص 7925].
3. يكي از آثار يكساننگري انسانها، كاهش نيكوكاري و افزايش كارهاي ناصواب است: هرگز نيكوكار و بدكار در نظرت يكسان نباشند؛ زيرا نيكوكاران در نيكوكاري بيرغبت، و بدكاران در بدكاري تشويق ميگردند. پس هر كدام از آنان را بر اساس كردارشان پاداش ده.[نهجالبلاغه، ن 53].