مرســـــــلون

بانک محتوای مذهبی مرسلون
MORSALUN.IR

خانه مطالب سومین ویژگی خلیفه عصمت است از نظر شیعه
امتیاز کاربران 5.0

تولیدگر متن

صادق هستم. از تاریخ 15 مهر 1394 کنشگری رو شروع کردم و همواره سعی کردم بهترین باشم. در این مسیر آموزش های لازم را پیگیری و از اساتید و مشاوران در تولید محتوا استفاده می کنم. من در نقش تولیدگر با قالب های تولیدگر متن تولید محتوا می کنم.
من در مرسلون تعداد 13 مطلب دارم که خوشحال میشم شما هم ذیل مطالبم نظر بنویسید و امتیاز بدید تا بتونم قوی تر کار کنم.


محیط انتشار
مخاطب
0 0
سومین ویژگی خلیفه عصمت است از نظر شیعه

با 0 نقد و بررسی | 0 نظر | 0 دانلود | ارسال شده در تاریخ شنبه, 29 مهر 02



عصمت در كتب لغت از واژه «عصم» و به معناى «منع» است.( لسان العرب: 12/ 403؛ تاج العروس: 17/ 482)اما در فرهنگ‏هاى قرآنى معناى «مسك»- يعنى نگهدارى- نيز براى آن ذكر شده است.

خداى تعالى از قول فرزند نوح مى‏فرمايد:

«قالَ سَآوي إِلى‏ جَبَلٍ يَعْصِمُني مِنَ الْماءِ قالَ لاعاصِمَ الْيَوْمَ مِنْ أَمْرِ اللَّه» (سوره هود: آيه 43)

[پسر نوح‏] گفت: به كوهى پناه مى‏برم كه مرا از [غرق شدن در] آب حفظ كند.

[حضرت نوح‏]: امروز هيچ نگهدارنده‏اى در مقابل امر خداوند وجود ندارد.

در آيه‏اى ديگر آمده است:

«وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّه جَميعًا وَلا تَفَرَّقُوا»( سوره آل عمران: آيه 103.)

و همگى به ريسمان الاهى تمسك جوييد و متفرق نشويد.

با توجه به این دو آیه معنای «عصم » همان مسک می باشد . و همچنین مى‏توان گفت «عصمت» نيرويى است كه انسان را از حركت به سمت خطا باز مى‏دارد، نه آن كه فقط به هنگام لغزش مانع وى شود.

عالمان شیعه با توجه به نگرشی که داشته اند هر یک از علماء تعریف خاصی از عصمت کرده اند که ما به برخی از انها شاره می کنیم .

شيخ مفيد رحمه اللَّه در تعريف «عصمت» مى‏نويسد:

العصمة لطف يفعله اللَّه تعالى بالمكلف بحيث يمتنع منه وقوع المعصية وترك الطاعة مع قدرته عليهما (النكت الإعتقادية: 37)

«عصمت» لطفى است كه خداى تعالى در حق مكلف روا مى‏دارد به طورى كه وقوع گناه و ترك اطاعت از او ممتنع مى‏گردد، هر چند كه بر انجام آن قدرت دارد.

علامه حلّى رحمه اللَّه نيز در اين باره مى‏گويد:

العصمة لطف خفيّ يفعل اللَّه تعالى بالمكلّف، بحيث لا يكون له داع إلى ترك الطاعة وارتكاب المعصية، مع قدرته على ذلك (النافع يوم الحشر في شرح الباب الحادي عشر: 89)

عصمت لطفى پنهان است كه خداوند در حق مكلف روا مى‏دارد به طورى كه وى، با وجود قدرت بر انجام معصيت، انگيزه‏اى بر ترك طاعت و ارتكاب معصيت نداشته باشد.

منشأ اعتقاد اهل سنّت درباره عصمت پيامبران‏

اهل سنت بر عدم عصمت پیامبران معتقدند و به برای این ادعای خود دلائلی را بیان کرده اند که ما آنها را می اوریم و مورد بررسی قرار می دهیم .

عدم عصمت حضرت ابراهيم‏

اهل تسنّن دروغ، معصيت، فسق و حتى كفر را براى پيامبران جايز مى‏دانند. آنان داستان‏هايى در كفر و فسق برخى از انبياء نقل كرده‏اند كه از آن‏ جمله مى‏توان به حضرت ابراهيم خليل عليه السلام اشاره نمود كه امورى هم‏چون درخواست شفاعت براى كافر و دروغ گويى به ايشان نسبت داده شده است.

ابوهريره به نقل از پيامبر مى‏گويد:

يلقى إبراهيم أباه آزر يوم القيامة وعلى وجه آزر قترة وغبرة فيقول له إبراهيم ألم أقل لك لا تعصني؟ فيقول أبوه: فاليوم لا أعصيك، فيقول إبراهيم: يا رب، إنك وعدتني أن لا تخزيني يوم يبعثون فأي خزي من أبي الأبعد فيقول اللَّه تعالى: إنّي حرمت الجنة على الكافرين (صحيح البخاري: 4/ 110)

ابراهيم عليه السلام پدرش آزر را در روز قيامت ملاقات مى‏كند در حالى كه چهره او گرفته و غبارآلود است. ابراهيم عليه السلام به او مى‏گويد: آيا به تو نگفتم كه از من سرپيچى نكن؟ پدرش مى‏گويد: امروز از تو سرپيچى نمى‏كنم. ابراهيم خطاب به خداوند مى‏گويد: پروردگارا، به من وعده كردى كه مرا در روز رستاخيز خوار نسازى و كدام خوارى بالاتر از پدرم كه هلاك شده است. خداى تعالى مى‏فرمايد: من بهشت را بر كافران حرام كرده‏ام.

در اين حديث دو امر باطل وجود دارد:

نخست اين كه پدر حضرت ابراهيم عليه السلام كافر و اهل جهنم است!

و دوم اين كه حضرت ابراهيم براى كافر شفاعت كرده است، با اين كه مى‏دانسته خداوند متعال كافر را وارد بهشت نمى‏كند.

روشن است كه درخواست امرى بر خلاف اراده خداوند با عصمت ناسازگار است، به همين جهت برخى از عالمان اهل سنّت حديث را مردود دانسته و برخى‏ كوشيده‏ اند به گونه‏ اى آن را توجيه كنند. ابن حجر پس از نقل حديث و بحث پيرامون آن مى‏نويسد:

وقد استشكل الإسماعيلي هذا الحديث من أصله وطعن في صحته فقال بعد أن أخرجه: هذا خبر في صحته نظر، من جهة أن إبراهيم علم أن اللَّه لا يخلف الميعاد فكيف يجعل ما صار لأبيه خزياً مع علمه بذلك. وقال غيره: هذا الحديث مخالف لظاهر قوله تعالى‏ «وَما كانَ اسْتِغْفارُ إِبْراهيمَ لأَبيهِ إِلّا عَنْ مَوْعِدَةٍ وَعَدَها إِيَّاهُ فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُ أَنَّهُ عَدُوٌّ للَّه‏تَبَرَّأَ مِنْهُ» (سوره توبه: آيه 114) انتهى. والجواب‏ عن ذلك أن أهل التفسير إختلفوا في الوقت الذي تبرّأ فيه إبراهيم من أبيه ...

وقيل: إنّ إبراهيم لم يتيقّن موته على الكفر بجواز أن يكون آمن في نفسه ولم يطّلع إبراهيم على ذلك (فتح الباري: 8/ 384- 385)

اسماعيلى‏ (ابوبكر احمد بن ابراهيم جرجانى شافعى، معروف به« اسماعيلى» از بزرگان شافعيه است.) به اصل اين حديث اشكال و در صحت آن ترديد كرده است و پس از نقل آن مى‏گويد: اين خبر، خبرى است كه در صحت آن ترديد وجود دارد، از آن رو كه ابراهيم عليه السلام مى‏داند كه خداى تعالى خلف وعده نمى‏كند، پس چگونه آن چه را بر پدرش مى‏گذرد خوارى تلقى كرده است؟ ديگرى گفته است اين حديث با ظاهر آيه‏اى از قرآن مخالف است كه مى‏فرمايد: «استغفار ابراهيم براى پدرش نبود مگر به خاطر عهدى كه با او كرده بود، ولى چون بر او روشن شد كه او دشمن خداست از او بيزارى جست».

نظرات 0 نظر

شما هم نظری بدهید
پرونده های ویژه نقد و بررسی آثار شبکه تولیدگران
تمامی حقوق برای تیم مرسلون محفوظ است | 1400 - 2021 ارتباط با ما