بررسى دقيق و واقعگرايانه و ملاحظه شرايط زمانى و مكانى نشان مىدهند موضعگيرى هر امامى در عصر خود معقولترين و پسنديدهترين روشِ ممكن بود و هر حركت و موضعگيرى ديگرى غير از آن ممكن بود ضربه جبرانناپذيرى به اسلام و تشيّع وارد كند. كلام اميرالمؤمنين(عليهالسلام) به فاطمه زهرا(عليها السلام) ـ كه اگر مىخواهى صداى اذان باقى بماند بايد صبر كنيم ـ[1] نمونه كوچكى از آنهاست.
اگرچه ائمه از امام حسن تا امام حسن عسکری علیهمالسلام، تماما تلاش داشتند که نهضت اسلامی را مجددا به حکومت و جریان اصیل اسلامی تبدیل کنند، ولی در هر یک از دوران، ائمه برای رسیدن به این هدف بزرگ، سبکی را اتخاذ نمودند.
شاید بزرگترین و بالاترین شجاعت امام مجتبی(ع) این بود که برای باقی ماندن اسلام و دفاع از حریم آن حاضر شدند ناسزای اطرافیان را به جان بخرند، اما در صحنه سیاست، کیاست به خرج بدهند. ایشان سپاهی چهار هزار نفره را در نخیله (اردوگاه) برای مقابله با معاویه آماده کرد، ولی معاویه با مکر و حیله آن چهارهزار نفر را از امام دور کرد و به سمت خود کشاند.
امام(ع) در آن شرایط حساس وقتی تشخیص دادند که جنگیدن و ریختن خون فایدهای ندارد با معاویه صلحنامه را امضاء نمودند، مظلومیت امام همین جا است که نمایان میشود، برای ایشان تقدیم کردن جان و شهادت راحتتر بود، اما ایشان منفعت و مصلحت اسلام را در امضای این صلحنامه دیدند و در همان صلحنامه شرایطی قرار دادند که اگر معاویه به آن شرایط عمل میکرد آینده به نفع اسلام بود، اما معاویه شرایط را مراعات نکرد. چیزی که برای امام(ع) ملاک است بقای اسلام و زمینهسازی برای تعالی انسان است. ائمه معصومین(ع) به دنبال جنجال و کار فریبانه نیستند بلکه به دنبال، ساخته شدن انسان و کمال او هستند. امام تشخیص دادند در آن برهه موظف به صلح هستند، بنابراین طعنه دوستان را تحمل کردند و برای بقای اسلام این کار را انجام دادند.
1ـ ابن ابى الحديد، شرح نهج البلاغه، ج 20، ص 475.