عنوان متن کوتاه: هنر این است؛ بخشش در عین قدرت!
اگر انسان، قدرت و شوکتی داشته باشد و با دیگران با انصاف رفتار کند؛ و حتی آن ها را ببخشد؛ هنر کرده است.همان طور که سید و سرور شهیدان می فرماید: «اِنّ اَعفَی النّاسِ مَن عَفا عِندَ قُدرَتِهِ؛ بخشنده ترین مردم کسی است که در هنگام قدرت می بخشد.»[1]
معمولا انسان ها در حال قدرت ، غرور و نخوت پیدا کرده و از دایره اعتدال خارج می گردند. حضرت علی(علیه السلام) در این باره می فرماید: «يَنبَغى لِلعاقِلِ اَن يَحتَرِسَ مِن سُكرِ المالِ وَ سُكرِ القُدرَةِ... فإن لكل ذلك رياح خبيثة تسلب العقل و تستخف الوقار؛ سزاوار است كه عاقل، از مستى ثروت، قدرت، ... بپرهيزد، چرا كه هر يك را بادهاى پليدى است كه عقل را نابود مى كند و وقار و هيبت را كم مى نمايد.»[2]
طبق حدیث فوق، مستی قدرت، وقار و سنگینی انسان را از بین می برد و باد به غبغب می اندازد(پادشاهان و امثال آن)، اما افراد شایسته و معنوی، سعی می کنند که قدرت خود را مدیریت کنند.
بهترین انسان کامل(رسول خدا) در روز فتح مکه، فرمان عفو عمومی صادر کرد، و الگویی شد برای مسلمانان و جهانیان.
سبط رسول خدا نیز در صحرای کربلا با آن که می توانست از نابود کند اما از این قدرت، استفاه نکرد و راضی به رضای خدا(شهادت) شد.[3] به عبارت دیگر ، حضرت می توانست دشمنان خود را نابود کند ولی بسیاری از آن ها را بخشید(تا روزی که خدا صلاح بداند).
بنابراین، بخشش دیگران در عین قدرت، همواره باید مد نظر پیروان اهل بیت(علیهم السلام) و سالار شهیدان باشد. اگر این گونه باشد بسیاری از نزاع ها و اختلافات، به آشتی تبدیل می گردد.
پی نوشت
1ــ الدره الباهره، ج 71،ص400
2ــ تصنیف غررالحکم و درر الحکم ص66 ، ح875
3ــ لهوف، ترجمه میز ابوطالبی،ص110
عنوان متن کوتاه: مقابله ی دشمن با اراده ی اشک
همان گونه که یزید و یزیدیان در زمان امام حسین(علیه السلام)، تمام توان خود را برای مقابله با آن حضرت به کار بردند؛ در حال حاضر نیز دشمنان اهل بیت(علیهم السلام) تمام سعی خود را برای مقابله با آرمان های آن امام همام به کار خواهند برد. یکی از این نقشه ها، در سالیان نه چندان دور، در سرزمین های اشغالی ریخته شد. در آن جلسه، فرانسیس فوکویاما، شیعه را پرنده ای دانست که یک بال سبز دارد و یک بال سرخ. بال سرخ شیعه، شهادت طلبی و ظلم ستیزی نهادینه شده در حمسه کربلاست که باید به آن مقابله شود. اگر چه فوکویاما، بعدها منکر قضیه شد[1] اما شکی نیست که دنیای غرب، همان سخنان منتسب به او را به شدت دنبال می کند.
دنیای غرب می داند که اشک بر سالار شهیدان، به جریانی در بین شیعه تبدیل شده است.همان گونه که سالار شهیدان(علیه السلام) می فرماید: «أنَا قَتیلُ العَبَرَةِ لايَذكُرُنی مُؤمِنٌ إلّا استَعبَرَ؛ من کشته اشکم؛ هر مؤمنى مرا یاد کند، اشکش روان شود.»[2]
دنیای غرب می داند که اشک مومنان بر امام شهید خویش، اشک معمولی نیست. این اشک حماسه می آفریند و پیاده روی عظیم اربعین را رقم خوهد زد؛ که حتی مسیحیان را نیز جذب نموده است؛ و آن ها را در مقابل این پدیده معنوی منفعل ساخته است.
دنیای غرب می داند که در مقابل نفوذ اسلام در بین کشورهای خود، با همه اسلام هراسی و تبلیغات منفی خود، عاجز شده است. «كافران هرگز نپندارند كه پيش افتادند، (نه) هرگز (خدا و رسول خدا را) زبون نتوانند كرد.»[3]
و بالاخره دنیای غرب می داند که ایران اسلامی به تاسی از پیشوای شهید خود(سالار شهیدان)، شهادت طلبی و ظلم ستیزی را سرلوحه کار خود قرار داده است؛ و آن ها در مقابل ایران مقتدر درمانده اند.
پی نوشت
1ـــ کلیک کنید
https://www.pasokhgoo.ir/node/94836
2ــ کامل الزیارات ، ص 108
3ــ انفال/59
عنوان متن کوتاه: از یاد نبریم خنده ی برخی از گناه کاران، ظاهری بیش نیست.
هر کسی در اطراف خود کسانی را می شناسد که بر اثر گناه و معصیت، زندگی خود را تباه کرده اند. این نکته را سالار شهیدان در حدیثی بیان می کند: «مَن حاوَلَ اَمراً بمَعصِیَةِ اللهِ کانَ اَفوَتَ لِما یَرجُو وَاَسرَعَ لِمَجئ ما یَحذَرُ؛ آن که در کاری که نافرمانی خداست بکوشد امیدش را از دست می دهد و نگرانی ها به او رو می آورد.»[1]
همگان پیام حدیث فوق از امام سوم را کم و بیش درک می کنند. زیرا که برخی از گناهان(سرقت، اعمال منافی عفت و...) آخر و عاقبت خوشی را برای انسان به تصویر نمی کشند.
در این بین ممکن است کسی سوال کند کسانی نیز هستند که علیرغم اشتهار به گناه، گرفتاری ودردسر برایشان پیش نمی آید و هر رو نیز گستاخ تر می شوند.چرا؟
بدون شک آن ها نیز در عمق وجود خود، احساس پوچی و ناامیدی می کنند اما خود را پشت ظواهر(خنده و قهقهه، تفریح، برتری جویی بر دیگران و امثالهم) پنهان می کنند. دقیقا مثل دانش آموزان درس نخوان و تنبلی که ــ با آن که احساس بی ارزشی در مدرسه می کنند ــ اما قافیه را نباخته و شلوغ کاری را سرلوحه کار خود قرار می دهند.
نکته مهم: طبعا فردی که مواد مخدر می فروشد ولی استفاده نمی کند، در ظاهر، کمتر در معرض تباهی، نسبت به مصرف کنندگان مواد مخدر است؛ اما این گونه نیست که نجات پیدا کند. چه بسا او بیشتر گرفتار مشکلات باشد(عذاب وجدان به خاطر معتاد شدن دیگران) اما خود را پشت خنده های به ظاهر مستانه و فخر فروشی به خاطر مادیاتِ حاصل از فروش مواد، پنهان می کند. بدون شک، ناامیدی و گرفتاری او در لحظه مرگ از مصرف کنندگان مواد مخدر، بیشتر ایست. شاید منظور امام از رو آوردن ناامیدی به انسان همین باشد. لحظه ای که دیگر هیچ کس الا خدا به فریاد انسان نمی رسد. «يَوْمٌ لا بَيْعٌ فيهِ وَ لا خُلَّةٌ وَ لا شَفاعَةٌ؛ روزى كه نه كسى (براى آسايش خود) چيزى تواند خريد و نه دوستى و شفاعتى به كار آيد.»[2]
خداوند آخر و عاقبت همه ما را ختم به خیر کند.
پی نوشت
1ــ الکافی،ج2،ص373
2 ــ بقره/254
عنوان متن کوتاه: ای عزادار سالار شهیدان، خود را با «پاک بودن دل» فریب ندهیم!
شاید برخی از ما خود را سرگرم بحث های عامیانه کرده ایم و دل خوشیم که سینه زن سالار شهیدان نیز هستیم؛ یکی از آن بحث های عامیانه «پاک بودن دل» است که البته بحث درستی است اما از آن خیلی سوء استفاده می شود.
پاک بودن دل شعاری است درست و جذاب؛ اما عزادار سالار شهیدان نباید دل خود را به این شعار جذاب دلخوش کند و بی نمازی و آسیب های دیگر خود را پشت آن پنهان کند. یک عزادار سالار شهیدان باید بداند که حضرت ابی عبدالله(علیه السلام) ــ که او برایش سینه می زند ــ می فرماید: «لا یأمَن یومَ القیامَةِ إلاّ مَن خافَ الله فِی الدُّنیا؛ کسی در قیامت در امان نیست مگر کسی که در دنیا ترس از خدا در دل داشت.»[1]
کسی که پایبند نماز و روزه و خمس و زکات و حجاب نیست وبرای فرار از این واجبات، پاک بودن دل را بهانه قرار می دهد؛ متاسفانه از خدا ترس چندانی ندارد. حتی اگر عزادار ابی عبدالله الحسین(علیه السلام) باشد. زیرا اگر می داشت به تاکیدات قرآن در مورد نماز و زکات(خمس) و حجاب توجه می کرد.
یک عزادار سیدالشهداء(علیه السلام) باید توجه داشته باشد که شیعه علی و حسین(علیهم السلام) به واجبات دینی عمل می کند و سخنان بی منطق نمی گوید. امام صادق(علیه السلام) در این باره می فرماید: «وَ اللَّهِ مَا شِيعَةُ عَلِيٍّ (علیه السلام) إِلَّا مَنْ عَفَّ بَطْنُهُ وَ فَرْجُهُ وَ عَمِلَ لِخَالِقِهِ وَ رَجَا ثَوَابَهُ وَ خَافَ عِقَابَهُ[4] «به خدا سوگند، شيعه على عليه السّلام نيست، مگر كسى كه شكم و عورتش را از حرام نگه بدارد و اعمالش را براى [جلب رضايت] پروردگارش انجام دهد و به ثواب و پاداش او اميدوار باشد و از كيفرش بهراسد».[2]
امید است که همه ما عزادار واقعی برای امام خود باشیم و خدا ترسی را سرلوحه کار خود قرار دهیم.
پی نوشت
1ــ مناقب آل ابی طالب(علیهم السلام)، ج4، ص69
2ــ عوالي اللئالي العزيزية في الأحاديث الدينية، ابن ابی جمهور، ج1، ص 322
عنوا متن کوتاه: عبادتی که حتی در تیرباران ظهر عاشورا ترک نشد
برای ما ارادتمندان وسوگواران سالار شهیدان زیبنده نیست فکر کنیم که سینه زنی برای امام حسین(علیه السلام) جایگزین نماز و روزه و سایر احکام دینی می شود. بله سوگواری برای آن حضرت، فوق العاده ارزش دارد اما...
باید بدانیم که سالار شهیدان در ظهر عاشورا و در زیر تیرباران آن فاسقان، نماز را برپا داشتند؛ که به ما عزاداران بفهماند که؛ من برای اصلاح امت جدم و برپایی سیره جدم وپدرم قیام کردم. «اسير بسيرة جدى و ابى؛ سیره جد و پدم ا احیا کنم.» [1] سیره جد و پدر ایشان، اهتمام به نماز و سایر فرایض بود. مگر مولا امیرالمومنین(علیه السلام) را با زبان روزه و در محراب نماز شهید نکردند؟
بنابراین خدای ناکرده با بی توجهی به نماز و یا کاهلی در نماز (نماز و روزه دست و پا شکسته) اجر عزاداری خود را کم نکنیم. زیرا «أوَّلُ ما یُحاسَبُ الْعَبْدُ عَلَیْهِ، الصَّلاهُ فَإنْ صَحَّتْ لَهُ الصَّلاهُ صَحَّ ماسِواها، وَ إنْ رُدَّتْ رُدَّ ماسِواها؛ اوّلین عملى كه از انسان مورد محاسبه و بررسى قرار مى گیرد نماز است، چنانچه صحیح و مقبول واقع شود، بقیه اعمال و عبادات نیز قبول مى گردد وگرنه مردود خواهد شد.»[2]
نکته قابل تامل: یک مداح در حین مداحی می گفت حیف است ما که این همه وقت برای عزاداری سیدالشهداء(علیه السلام) می گذاریم؛ نماز نخوانیم؛ تا آن موقع اهل سنت به طعنه بگویند: اینان نماز را ـــ که مورد تاکید قرآن است ــ رها کرده اند و...
بیاییم همان گونه که به عزاداری ابی عبدالله(علیه السلام) اهتمام داریم؛ به نماز نیز اهتمام داشته باشیم.
انشاءالله.
پی نوشت
1ــ در سوگ امیر آزادی، ص28
2ــ بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج80، ص 20
عنوان متن کوتاه: نکند ما هم به نحوی مانند مردم کوفه باشیم!
خیلی از ما ارادتمندان و عزاداران سالار شهیدان، بر مردم کوفه لعن می فرستیم که چرا به عهد خود وفا نکردند. اما شاید خود ما نیز گرفتار همان بدعهدی مردم کوفه باشیم.
حضرت ابی عبدالله(علیه السلام) بدعهدی مردم کوفه را در ضمن حدیثی بیان می کند: «الناس عبيد الدنيا و الدين لعق على السنتهم، يحوطونه ما درت معايشهم فاذا محصوا بالبلاء قل الديانون؛ مردم تا آن موقعى ديندار هستند كه معيشت آنان تأمين شود، اما وقتى بوسيله بلاء مورد آزمايش قرار بگيرند دين داران قليل و اندك خواهند بود.»[1]
می دانیم که مردم کوفه با ورود ابن زیاد به کوفه، مسلم را تنها گذاشتند و مصیبتی که نباید پیش بیاید؛ پیش آمد. حالا دوران ما نیز شبیه همان دوران است. زیرا جبهه حق وباطل همیشه وجود داشته و دارد. نمی خواهد ما جای دور برویم و خود را در زمان سالار شهیدان تصور کنیم؛ در حال حاضر ما نسبت به امام غایب از نظر خود چقدر وفاداریم؟ آیا در سختی ها و مشکلات، باز هم هم بر سر عهد و پیمان خویش هستیم و نسبت به امام و سخنان ایشان که فرامین خداست؛ توجه داریم؟
اگر ما در تنگی معیشت، باز هم فکر حلال و حرام بودیم؛ هنر کرده ایم. وگرنه وقتی که از لحاظ مادی تامین باشیم؛ شکر ظاهری خدا را بجا بیاوریم و فکر کنیم که مثلا حلال خوریم؛ هنر چندانی نکرده ایم. زیرا نفس ما تمایل کمتری به گناه (غیر حلال خوری) دارد. دقیقا مثل کسی که مجرد است و از گناه چشم می پوشد؛ این گناه نکردن او ارزش دارد. وگرنه کسی که متاهل است...
پی نوشت
1ــ زندگانى حضرت امام حسن مجتبى عليه السلام ( ترجمه جلد 44 بحار الأنوار)؛ ص436
عنوان متن کوتاه: خدا نکند خشنودی دیگران را به بهای نافرمانی خدا بخریم
خدا نکند کسی به غضب خداوند ــ به بهانه خشنودی مردم ــ راضی شود. همین نکته باعث به وجود آوردن حادثه غمبار کربلا شد. سالار شهیدان در روز عاشورا خطاب به آن لشکر فاسق می فرماید: «لاأفلَحَ قـَومٌ اشتَـروا مَـرضـاتِ المَخلـُوق بسَخَطِ الخـالِق؛ رستگـار نمی شوند مـردمـى که خشنـودى مخلـوق را در مقـابل غضب خـالق خریدنـد.»[1]
کسانی مثل عمر سعد و سنان و دیگران، برای خوش خدمتی به یزید ملعون؛ و البته مطامع ناچیز دنیوی، لعنت خدا و مردمان درستکار را تا قیامت برای خود خریدند. مخصوصا سنان ملعون که به امام گفت با اینکه من تو را با پدر و مادرت می شناسم ولی سر تو را خواهم برید(خذلهم الله).[2]
خدا نکند که ما نیزبه نوبه خود برای خشنودی زن و بچه، و همکار، ارباب رجوع، دوست و کلا دیگران، بی خیال غضب خداوند شویم.
خدا نکند برای خوشایند دیگران، از غیبت و خنده و تهمت و دروغ و بدگویی نسبت به برادران دینی خود، دریغ نورزیم ؛ که در این صورت غضب خداوند را برای خود خریده ایم.
مثال ها دراین باره زیاد است.
خداوند در این دوره آخرالزمانی به ما رحم کند.
پی نوشت ها
1 ـــ بحارالانوار،ج 44،ص383
2ــ لهوف، ترجمه میر ابوطالبی، ص156
عنوان متن کوتاه: به خاطر خدا در اختلافات، کوتاه بیاییم
یکی از موضوعاتی که ممکن است گاه به اختلاف و حتی قتل ختم شود؛ جر و بحث و جدل است. اهل بیت(علیهم السلام) نیز ما را از جدل(بی مورد) بر حذر داشته اند.
سالار شهیدان حضرت اباعبدالله(علیه السلام) در مورد نهی از جدل می فرماید: «أیما اثنَین جَرى بینهما کلام فطلب أحدهما رضَـى الاخر کانَ سابقة الىَ الجنّة؛ هر یک از دو نفـرى که میان آنها نزاعى واقع شود و یکـى از آن دو رضایت دیگرى را بجـویـد ، سبقت گیـرنـده اهل بهشت خـواهـد بــود.»[1]
پیام حدیث فوق از سالار شهیدان این است که در اختلافات، گذشت داشته باشیم و به خاطر خدا، رضایت دیگران ـــ که متعارف است ــ را به دست آوریم.
خوشا به حال کسی که به این حدیث از سالار شهیدان توجه کرده و در زندگی از آن بهره برد. زیرا ترک جر و بحث در اختلافات، کار هر کسی نیست. یکی از آن جر و بحث های خطرناک و خانمان سوز، جر و بحث بین زوجین است که سرچشمه خیلی از طلاق ها همین است.
یکی دیگر از بحث ها ــ که عمدتا بی فایده و بی جاست ــ بحث های سیاسی است.
یکی دیگر از جر و بحث ها، جر و بحث در مورد مسائل دینی است. عَنْ أَبِی الدَّرْدَاء قال: خَرَجَ عَلَیْنا رَسُولُ اللهِ - صلَی الله علیه و آله - یَوْماً وَ نَحْنُ نَتَماری فِی شَیْءٍ فِی اَمْرِ الدِّینِ فَغَضِبَ عَلَیْنا غَضَباً شَدِیداً لم یَغْضِبْ مِثْلَهُ ثُمَّ قالَ: إِنَّما هَلَک مَنْ کانَ قَبلَکمْ بِهذا ذَرُوا الْمِراءَ...؛ ابی الدرداء می گوید: روزی ما پیرامون یکی از مسائل دینی مشغول مراء و جدل بودیم، پیامبر اکرم وارد شد و با دیدن این حالت در میان ما آنچنان غضبناک شد که سابقه نداشت و فرمود: مردم قبل از شما بر اثر مراء به هلاکت رسیدند و افزود: مراء و جدل را کنار بگذارید...»[2]
چه در بحث بین زوجین و چه بحث های سیاسی بی مورد و چه بر سر مسائل دینی، انسان متقی و آگاه، زیاد بر جر و بحث بی فایده اصرار نمی کند. البته حق گفتن را نیز ــ به بهانه جدلی نشدن بحث ـــ ترک نمی کند؛ بلکه هر گاه که بداند یک بحثی بی فایده است ولو بحث دینی؛ آن را رها می کند.
پی نوشت
1ــ کشف الغمة فی معرفة الائمه ج 2،ص 33
2ــ بحار الأنوار، ج 2، ص 138
عنوان متن کوتاه: نکاتی که سالار شهیدان به سائل انصاری آموخت
کمک به دیگران و مخصوصا نیازمندان، یکی از دغدغه های دین اسلام است. ولی در عین حال، اسلام به مناعت طبع فقیر نیز توصیه نموده است. در کتاب تحف العقول آمده است که مردی انصاری برای عرض حاجت مالی، خدمت ابی عبدالله(علیه السلام) رسید. امام به او فرمود: آبروی خود را حفظ کرده و خواسته ات را بر کاغذ بنویس؛ آن مرد چنین کاری کرد و حضرت، او را بی نیاز ساخت. سپس حضرت به او فرمود: «لا تـَرفع حــاجَتَک إلاّ إلـى أحـَدٍ ثَلاثة: إلـى ذِى دیـنٍ، اَو مُــرُوّة اَو حَسَب؛ جز به یکى از سه نفر حاجت مبر: به دیندار، یا صاحب مروت، یا کسى که اصالت خانوادگى داشته باشد.»[1] حضرت در این حدیث، رجوع به سه نوع انسان را برای رفع گرفتاری ها توصیه می کند. فرد دیندار که معلوم است (و باید هم این چنین باشد) که برای خاطر خدا کمک می کند و و منت نمی گذارد. انسان بخشنده نیز معمولا آبروی انسان را حفظ می کند؛ انسان با اصل و نسب (آبرودار) نیز آبروی انسان را حفظ می کند.
نکته مهم: یک از عوامل انتشار گناهان در جامعه، متاسفانه بر اثر نادیده گرفتن حدیث فوق است. مثلا کسی که با افراد ناباب رفیق می شود و طبعا از آن ها حاجتی را می طلبد(پول، شغل، محبت و...) آن ها نیز عامدانه یا غیر عامدانه، او را به سمت کارهای بد سوق می دهند.
امثال این مثال ها زیاد است.
پی نوشت
1ــ تحف العقول ، ص 247
عنوان متن کوتاه: خوشا به حال دست های پر، از دهه اول محرم
دهه اول محرم تمام شد و کسانی که باید استفاده می کردند؛ استفاده کردند. خوشا به حال کسانی که با روان شدن اشکشان(شور حسینی) برای سالار شهیدان، بار خود (شعور حسینی) را بستند. آن حضرت می فرماید: «أنَا قَتیلُ العَبَرَةِ لايَذكُرُنی مُؤمِنٌ إلّا استَعبَرَ؛ من کشته اشکم ؛ هر مؤمنى مرا یاد کند ، اشکش روان شود.»[1]
امید است که گریه کردن ها و عرض ارادت های ما به ساحت سالار شهیدان، قبول درگاه احدیت شود، امید است که اشک های ما برای آن حضرت، توشه قبر و قیامت ما شود. چنان که جد بزرگوار آن حضرت می فرماید: «كُلُّ عَيْنٍ يَوْمَ الْقِيَامَةِ بَاكِيَةٌ وَكُلُّ عَيْنٍ يَوْمَ الْقِيَامَةِ سَاهِرَةٌ إِلَّا عَيْنٌ مَنِ اخْتَصَّهُ اللَّهُ بِكَرَامَتِهِ وَ بَكَى عَلَى مَا يَنْتَهِكُ مِنَ الْحُسَيْنِ وَ آلِ مُحَمَّدٍ (صل الله علیه و آله)؛ هر چشمی در قیامت گریان و بی قرار است، مگر چشمی که خدا آن را به کرامت خود اختصاص داده باشد، تا به جهت مصیبت ها و هتک حرمت هائی که نسبت به حسین و اهل بیت پیغمبر (علیهم السلام) وارد شده است، بگرید.»[2]
در حقیقت گریه بر مظلومیت امام حسین(علیه السلام) گریه برای مظلومیت دین و معنویت است؛ و این جاست که شور حسینی با شعور حسینی گره می خورد.
البته به زعم کوردلان و معاندان، این گونه نیست که گریه بر سالار شهیدان؛ وبه تعبیر دیگر شور حسینی، با شعور حسینی همراه نباشد؛ اما هر چه ما در این مسیر برای کسب شعور حسینی تلاش کنیم و موانع پیش پای خود را برداریم؛ ارزش کار خود را بالا می بریم و در فردای قیامت از ثواب بیشتری انشاالله بهره مند خواهیم شد. این را نیز باید بدانیم که شعور حسینی از کانال همین سینه زدن ها و گریه ها و محافل عزا (شور حسینی) به دست می آید.
پی نوشت
1ـــ کامل الزیارات ، ص 108
2ــ الخصال / ج2 / 625
عنوان متن کوتاه: از نظر سالار شهیدان، عقل با چه چیز کامل خواهد شد؟
در دنیایی که ما زندگی می کنیم موضوع عقلانیت یکی از بحث های مهم آن است. ما به عنوان شیعه و ارادتمند اهل بیت (علیهم السلام) باید نظر آن بزرگواران را در این موضوع، لحاظ کنیم. با توجه به این که در ماه عزای حسینی قرار داریم، حدیثی از سالار شهیدان(علیه السلام) در این مورد را مورد کنکاش قرار می دهیم. سالار شهیدان می فرمایند: «لا یُکمَلُ العَقلُ اِلّا بِاتِّباعِ الحَق ؛عقل جز به پیروی از «حق» کمال نمی یابد.»[1]
پیام حدیث فوق از سالار شهیدان این است که عقل و تدبیر حقیقی آن است که مطابق با حق و حقیقت باشد. به عبارت دیگر، خیلی از افرادی را که ما عاقل می شناسیم، عاقل نیستند بلکه زرنگ و باهوش هستند و ممکن است تقید چندانی به حق و حقانیت نداشته باشند.
معاویه علیه اللعنه یکی از افراد به ظاهر عاقل بود. اتفاقا در ادامه حدیث فوق، در حضور سالار شهیدان، سخن از عقل معاویه به میان آمد؛ امام فرمود که آن عقل نیست بلکه شبه عقل(زیرکی) است.[2]
خلاصه این که اگر ما در زندگی خود موفق باشیم و هر روز بیشتر از دیروز رشد کنیم؛ اما این موفقیت ما تناسبی با فرامین خدا نداشته باشد، از نظر دین، این موفقیت ما چندان عقلانی نیست بلکه فوق فوقش، زرنگی است. به طور مثال: در این زمان افرادی هستند که پله های ترقی را یکی پس از دیگری طی می کنند اما متاسفانه چندان تقیدی به حلال و حرام ندارند(قماربازان، دزدها و...)
پی نوشت
1ـــ نزهة الناظر و تنبيه الخاطر ، ص 83
2ــ همان
عنوان متن کوتاه: حیله و تزویر به دور باد از این دستگاه
طبعا سینه زنی و سوگواری ما برای ابی عبدالله(علیه السلام) باید در عمل خود را نشان دهد. باید طرز زندگی ما، انشاءالله حسین گونه باشد. ما سوگواران سالار شهیدان(علیه السلام) باید متوجه باشیم که آن حضرت می فرماید: «إنَّ شِیعَتَنا مَن سَلمَت قُلُوبُهُم مٍن کلِّ غَشٍّ وَ غِلٍّ وَ دَغَلٍ؛ بدرستی که شیعیان ما قلبشان از هر ناخالصی و حیله و تزویر پاک است.»[1]
البته انشاالله هیچ ارادتمند سالار شهیدان، اهل حیله و تزویر نیست. اما در این شرایط آخرالزمانی، وجود شبهات فریبنده، حتی افراد بسیار خوب را هم ممکن است اغفال کند وای به حال...
در این شرایط آخرالزمانی، جای تزویر با زرنگی و باهوشی عوض شده است. این نکته ممکن است انسان را بلغزاند.
انسانی که در دستگاه پیشوای شهیدان عالم وارد می شود و خود را عزادار آن امام می داند؛ نباید سر مردم خدای ناکرده کلاه بگذارد و...
در این ایام کرونایی، برخی افراد به جای این که در رزمایش همدلی شرکت کنند، از آب گل آلود ماهی می گیرند مثل گران فروشی و امثال آن...
خداوند همه ما را ازافتادن در دام حیله زدن به دیگران و امثال آن حفظ کند.
انشاالله.
پی نوشت
1ــ التفسیر المنسوب الی الامام الحسن العسکری علیه السلام ص309
عنوان متن کوتاه: محرم؛ عزاداری؛ رزمایش مواسات و همدلی
چند ماهی است که ویروس منحوس کرونا زندگی همه دنیا را تحت تاثیر قرارداده است. محرم امسال با توجه به وجود ویروس کرونا برگزار شد.به خاطر رفع این مشکلات ، دومین مرحله رزمایش همدلی و مواسات در حال جریان است.
می دانیم که سیره اهل بیت (علیهم السلام) بر کمک به مردم، استوار است. سالار شهیدان(علیه السلام) که ماه محرم ماه عزای اوست در باره کمک به خلق می فرماید: «إنَّ حَوائِجَ النّاسِ إلَیکم مِن نِعَمِ اللهِ عَلَیکم فَلا تَمَلُّوا النِّعَمَ؛ نیاز مردم به شما از نعمت های خدا بر شما است، از این نعمت افسرده و بیزار نباشید.»[1]
بنا بر این حدیث ابی عبداالله الحسین(علیه السلام)، کمک به مردم و نیازمندان، ظرفیتی است که خدا برای انسان های مستعد فراهم آورده است. در فردای قیامت، همین انفاقات و دستگیر کردن از دیگران، دست ما را خواهد گرفت. «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا أَنْفِقُوا مِمَّا رَزَقْناكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَ يَوْمٌ لا بَيْعٌ فيهِ وَ لا خُلَّة؛ اى اهل ايمان، از آنچه روزى شما كرديم انفاق كنيد پيش از آنكه بيايد روزى كه نه كسى (براى آسايش خود) چيزى تواند خريد و نه دوستى به كار آيد.»[2]
خوشا به حال کسانی که در این ماه حزن حسینی، در کنار نذورات حسینی خویش، کمک به نیازمندان و آسیب دیدگان از کرونا را از یاد نمی برند و توشه ای برای قیامت خود می اندوزند.
نکته مهم: باید کسی که موفق به کمک به دیگران می شود؛ خمس و زکات مالش را پرداخته باشد وگرنه خدای ناکرده، کمک او در قیامت...
پی نوشت
1ــ بحار الأنوار (ط - بيروت) / ج75 / 127
2ــ بقره/254
عنوان متن کوتاه: از همنشین بد الحذر!
یکی از اجتناب ناپذیرترین مسائل در زندگی ما انسان ها، انتخاب دوست است. در سخنان اهل بیت (علیهم السلام) بر روی این موضوع، تاکید ویژه ای شده است. به مناسبت ماه عزای حسینی، به حدیثی از حضرت امام حسین(علیه السلام) که به نحوی به انتخاب دوست اشاره دارد؛ اشاره می کنیم. حضرت می فرماید: «مُجالَسَةِ أهلِ الدِنَاءَة شَر، وَ مُجَالَسَةِ أَهلِ الفُسُوقِ ریبَة؛ همنشینی با سفلگان و افراد پست ناپسند است و همدمی گناهکاران موجب بدبینی مردم و از دست دادن اعتماد و اعتبار است.»[1]
امثال حدیث فوق، اگر چه به نظر ساده می آید اما در عمل، کاری سخت است. متاسفانه خیلی از قتل ها و نزاع ها ریشه در عدم توجه به همین احادیث ساده(ولی کاربردی) دارد. چه افرادی که بر اثر همنشینی با دوستان ناباب و افراد شر، آسایش مردم را بر هم زده(سرقت مسلحانه و غیر مسلحانه می کنند و...) و نهایتا خود را نیز در معرض سقوط و تباهی(زندان و اعدام) قرار می دهند.
نکته مهم: طبعا علت شقاوت برخی از لشکریان عمر سعد، همنشینی با افراد بی دین و بدکردار و مخالف اهل بیت(علیهم السلام) بود. به همین جهت حضرت به آن ها می فرماید که شکم های شما بر اثر همنشینی با بنی امیه و عوامل آن ها (و گرفتن پول از آن ها و مانند آن) از حرام پر شده است وگرنه سخنان من در شما اثر می گذاشت.
متاسفانه برخی از افراد بر اثر هم نشینی با دوستان نااهل و لاابالی از رفتن به محافل عزای حسینی و محافلی ازاین دست، بازمی مانند.
خداوند همه ما را از انتخاب دوستان بدکردار و بی دین، نگه دارد و ما را در انتخاب دوستان دین دار و رشد دهنده، یاری دهد.
ان شاءالله.
پی نوشت
1ــ بحارالانوار، ج75، ص 122
عنوان متن کوتاه: گاهی ثروتمند شدن، مقدمه ی عذاب خداوند است
همواره این سوال وجود داشته و دارد که چرا خدا برخی را دارا و برخی را ندار آفریده است؟ قصد پاسخ به این سوال را نداریم ولی بهتر است در این زمینه به حدیثی از امام حسین(علیه السلام) که در ماه عزای او قرار داریم، اشاره کنیم. حضرت می فرماید: «اَللّهُمَّ لا تَسْتَدْرِجنى بِالاِحسانِ؛خدایا! با غرق کردن من در ناز و نعمت، مرا به پرتگاه عذاب خویش مَکشان.»[1]
البته این گونه نیست که هر ثروتمندی گرفتار عذاب خدا(در این دنیا، یا سرای دیگر) شود اما واقعیت این است که ثروت، انسان را مغرور می کند. «كلاَّ إِنَّ الْانسَانَ لَيَطْغَى* أَن رَّءَاهُ اسْتَغْنىَ؛ چنين نيست (كه شما مىپنداريد) به يقين انسان طغيان مىكند* از اينكه خود را بىنياز ببيند.»[2]
آری، چه ثروتمندانی که روزگاری در ناز و نعمت بودند و شعارشان «دارندگی و برازندگی» بود اما آخر و عاقبت خوشی نداشتند. یا گوشه بیمارستان ها، یا گوشه خانه سالمندان و مانند آن؛ و همه، آن ها را گرفتار شده، عذاب خدا در این دنیا می دانستند. عذاب آن ها در قیامت که بداند.
نکته مهم: البته ثروتمند شدن بد نیست بلکه دل بستگی به دنیا بد است. نشانه دل بستگی به دنیا آن است که مثلا انسان به محافل عزای حسینی کمک نکند، به نیازمندان و اطرافیان خود کمک نکند، خمس و زکات را خسارت بداند و امثال آن، وگرنه ثروتمند شدنی که در راه خدا و کمک به خلق خدا باشد، بسیار هم مطلوب است. مردم نیز همواره آن ها را دعا می کنند.
پی نوشت
1ـــ الدُّرًّةُ البَاهرة من الأصدَاف الطّاهِرة،ص 23
2ـــ علق/6و7
عنوا متن کوتاه: صله رحم در سیره حسینی
صله رحم همواره یکی از موضوعات مورد تاکید اسلام است. در دین ما حتی به خویشانی که اعتقاد درستی ندارند، دستور به صله رحم شده است(هر چند به صورت حداقلی) و قطع رحم، باز در این شرایط نکوهیده است. در صحرای کربلا، اهتمام به صله رحم حتی در مورد خویشان فاسق(شمر) را شاهدیم. نکته ای که در زمان کنونی خیلی کارگشاست.
صله رحم، ولو در حد سلام
امام صادق(علیه السلام) در مورد صله رحم حداقلی می فرماید: «صِلُوا أرحامَكُم و بِرّوا بِإخوانِكُم وَ لَو بِحُسنِ السَّلامِ وَ رَدِّ الجَوابِ؛ صله رحم نماييد و به برادران خود نيكى كنيد، هر چند با سلام كردن خوب و يا جواب سلام خوب باشد.»[1] پیام این حدیث، واضح است، و این که صله رحم نباید در هیچ شرایطی قطع شود.حتی شده به قول خودمان با سلام و علیک سر کوچه، تلفن زدن، پیامک و امثال آن. این دستور ممکن است در مورد خویشاندان خوب به کار رود و چه در مورد خویشاوندان بد، مثال صحرای کربلا.
در کربلا وقتی که شمر فاسق، امان نامه برای قمر بنی هاشم(علیه السلام) و برادرانش آورد؛ سالار شهیدان به برادرش عباس فرمود که: «اجیبوه و ان کان فاسقا فانه بعض اخوالکم؛ جواب او را بدهید هر چند فاسق است، زیرا او یکی از دایی های شماست». [2] البته به نظر می رسد که سالار شهیدان، در حقیقت این توصیه را به ما فرموده است وگرنه قمر بنی هاشم می دانسته که وظیفه اش در مقابل شمر چیست(صله رحم و بقیه قضایا).
در زمان که متاسفانه صله رحم به علت های مختلف آسیب دیده است و رفت و آمد بین خویشاوندان کم شده است، بر ما ارادتمندان سالار شهیدان لازم است که سیره ایشان را در مورد صله رحم، آویزه گوش خود کنیم. مخصوصا در مورد خویشاوندانی که مشکل اعتقادی با ما دارند، که متاسفانه این گونه خویشاوندی ها کم نیست، و البته صله رحم با آن ها نیز ظرافت های و تنش های خاص خود را دارد که تحمل شخص را می طلبد.
پی نوشت
1ــــــ كافى(ط-الاسلامیه) ج 2، ص 157
2ــ لهوف، ترجمه میر ابوطالبی، ص134
عنوان متن کوتاه: ای عزادار حسین(علیه السلام)! حق الناس نوعی ظلم است
ظلم کردن از صفاتی است که از مسلمان به دور است چه برسد به سوگوار سالار شهیدان. چنان که از آن حضرت نقل است که به فرزندش حضرت امام سجاد(علیه السلام) فرمودند: «أي بني إياك و ظلم من لا يجد عليك ناصرا إلا الله جل و عز؛ ای پسرم مبادا ظلم کنی به کسی که به جز خداوند هیچ یاوری ندارد.»[1]
برخی از احادیث مثل حدیث فوق از باب «به در بگو که پنجره بشنود» است. وگرنه فرزند امام که معصوم است، به هیچ وجه ظلم نمی کند.
سالار شهیدان در واقع به ما این پیام را می دهد که پیروان ما نباید به کسی ظلم کنند. از طرف دیگر می دانیم که ظلم سه نوع است؛ ظلم در حق خدا، ظلم در حق خود، و ظلم در حق بندگان(حق الناس).[2]
ما پیروان اهل بیت(علیهم السلام) و عزاداران سالار شهیدان باید از همه نوع ظلم ها، مخصوصا حق الناس برحذر باشیم(ظلم و آسیب بدنی، زبانی، کاری وغیره به دیگران).
نکته قابل تامل: اگر ما مثل کوفیان بدعهد، در بزنگاه ها عافیت طلب باشیم و یا تطمیع شویم؛ نمره مناسبی از ظلم نکردن به دست نمی آوریم. به بیان دیگر چه بسا کسی در ظاهر ظلم نکند اما در مقابل ظلم ظالمان سکوت کند(حق السکوت بگیرد یا کنار بکشد)؛ این فرد نیز در ظلم ظالمان شریک است. کسانی بودند که گفتند ما نه با یزید هستیم و نه با سالار شهیدان، ولی عملا ظالم را جری کردند چرا که امام مظلوم را یاری نکردند.[3]
یک مثال امروزی: کاسبی که خود را محب اهل بیت(علیهم السلام) و سوگوار و ارادتمند سالار شهیدان می داند، نباید خدای ناکرده گران فوشی و کم فروشی و از این قبیل تخلفات داشته باشد.
بحث غیبت و تهمت و نظایر آن که بماند. همه این ها حق الناس هستند و حق الناس نیز نوعی ظلم است.
خداوند ما را در این عصر آخر الزمان از فتنه ها و گناهان رنگارنگ این دوره حفظ کند.
انشاءالله.
پی نوشت
1ــ تحف العقول، ص246
2ـ نهج الفصاحه، ص561
3ــ در سوگ امیر آزادی، ص172
عنوان متن کوتاه: بخیل واقعی در حدیث سالار شهیدان
اکثر ما بخیل را کسی می دانیم که از خرج کردن پول بخل ورزد. گر چه این معنی درست است اما کامل نیست. بخیل واقعی را قرآن کسی می داند که از خرج کردن پول در راه خدا(خمس و زکات و مانند آن) دریغ بورزد[1]. همچنین سید و سالار شهیدان، بخیل را کسی می داند که از سلام کردن بخل ورزد: «اَلبَخیلُ مَن بَخِلَ بِالسَّلامِ ؛ بخیل کسی است که از سلام کردن بخل ورزد (سلام نکند).»[2]
پیام حدیث فوق این است؛ کسی که از کوچک ترین کلام(سلام)به دیگران دریغ بورزد؛ وای به حال این که بخواهد به مردم انفاق کند یا خدمت دیگری به آن ها انجام دهد. «الَّذينَ يَبْخَلُونَ وَ يَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبُخْلِ وَ يَكْتُمُونَ ما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِه؛ آن ها كسانى هستند كه بخل مىورزند، و مردم را به بخل دعوت مىكنند، و آنچه را كه خداوند از فضل (و رحمت) خود به آنها داده، كتمان مىنمايند.»[3] در این آیه شریفه، «وَ يَكْتُمُونَ ما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِه» بر «يَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبُخْلِ» عطف شده است بنابراین کتمان کردن فضل خدا، همان حکم بخل را دارد. مطلبی که تفسیر نمونه به آن اشاره می کند: «بخل منحصر به امور مالى نيست، بلكه گرفتگى در هر نوع موهبت الهى را شامل مىشود، بسيارند كسانى كه در امور مالى بخيل نيستند ولى در علم و دانش و مسائل ديگرى از اين قبيل بخل مىورزند!»[4]
بنابراین ما شیعیان سیدالشهداء(علیه السلام) نباید از بذل علم و دانش خود و مانند آن به دیگران دریغ ورزیم. زیرا زکات علم، به فرموده مولای متقیان، نشر آن است.[5]
حاصل سخن این که، نباید از بذل مال و علم و دانش و دین ، و خلاصه هر نوع کمک به کسانی که اهل آن هستند، بخل بورزیم.
پی نوشت
1ــ آل عمران/180
2ــ تحف العقول/ 248
3ــ نساء/37
4ــ تفسیر نمونه، ج3، ص386
5ــ غرر الحکم و درر الکلم،ص391
عنوان متن کوتاه: به تاسی از سالار شهیدان، برای خدا کار کنیم!
همه ما می دانیم اگر برای خدا کار کنیم؛ خداوند برای ما کم نخواهد گذاشت. اما در میدان عمل، کم کاری می کنیم. ما باید بدانیم و از یاد نبریم امامی که امروزه می بینیم دنیا را فتح کرده است، روزی 72 نفر بیشتر یار نداشت. علتش این است که برای خدا کار کرد.
سید و سالار شهیدان در مورد اثرات بندگی برای خدا می فرماید: «مَن عَبَدَ اللهَ حَقَّ عِبادَتِهِ آتاهُ اللهُ فَوقَ أمانِیهِ وَ کفایتِهِ؛ هر که خدا را ، آنگونه که سزاوار اوست ، بندگی کند ، خداوند بیش از آرزوها و کفایتش به او عطا کند.»[1]
حدیث سید و سالار شهیدان برگرفته از آیات قرآنیست.«وَ مَن يَتَّقِ اللَّهَ يجَعَل لَّهُ مخَرَجًا؛ و هر كه از خدا پروا كند، خدا براى او راه بيرون شدن [از مشكلات و تنگناها را] قرار مىدهد.»[2] و در آیه بعد می فرماید: «وَ يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لَا يحَتَسِبُ وَ مَن يَتَوَكلَ عَلىَ اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ؛ و او را از جايى كه گمان نمىبرد روزى مىدهد، و كسى كه بر خدا توكل كند، خدا برايش كافى است.»[3]
آری، حضرت ابا عبدالله برای خدا قیام نمود و حالا خدا به او عزتی داده که شرق و غرب عالم را گرفته است. امامی که خدا شفا را در تربت او قرار داده است و خیلی فضایل دیگر...
اگر ما نیز بنا به حدیث فوق از سالار شهیدان، کارهایمان خدایی باشد؛ خداوند گره از مشکلات مادی و معنوی ما خواهد گشود و از جایی که فکر نمی کنیم، گشایش حاصل می شود.
مگر ما در جنگ تحمیلی، چه داشتیم؟ آیا بدون لطف و رحمت خدا می توانستیم بر صدام و حامیان به ظاهر قدرش پیروز شویم؟
حالا نیز همین گونه است. مگر فتنه 88 و فتنه بنزینی و نظایر آن به این راحتی نقش بر آب شد؛ خیر. دعای خوبان این مرز و بوم سبب شده است که ایران از فتنه های داخلی و خارجی سرفراز بیرون بیاید و این به برکت مجالس اهل بیت(علیهم السلام) مخصوصا سالار شهیدان، و نیز تقوای ملت ایران است.
پی نوشت
1ــ بحار الأنوار، ج 68، ص 184
2ــ طلاق/2
3ــ همان/3
عنوان متن کوتاه: مدافعان حرم؛ لبیک گویانی به ندای «هل من معین» سیدالشهداء(علیه السلام)
هر موقع که انسان، ذکر مظلومیت ابی عبدالله الحسین(علیه السلام) را در هنگام شهادت طفل شیرخوارش و فریاد هل من معین ایشان را می شنود؛ با خود فکر می کند که یعنی یک نفر (به غیر از حر)، انسان با خدا و با غیرت در آن لشکرپیدا نمی شد؟ باید دانست که آن صحنه، پیوسته تکرار می شود و حرم اهل بیت(علیه السلام) در هر زمان به دفاع نیاز دارد.
در زمان ما با حمله تکفیری های داعشی و گروه های دیگر به سوریه و آسیب دیدن برخی از حرم های دختران سالار شهیدان، دوباره همان دادخواهی امام حسین(علیه السلام) در کربلا، به نحو دیگر تکرار شد. «هل من ذاب يذب عن حرم رسول الله؛ آيا دفاع كنندهاى هست كه از حريم حرم رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم دفاع كند؟»[1]
بی تردید اگر شیرانی به اسم مدافعان حرم، آماده دفاع از حرم نمی شدند؛ همان تعجبی که از قساوت لشکر یزید در کمک خواهی سالار شهیدان به ما دست می دهد؛ برای آیندگان ما نیز همان دست می داد که؛ مگر از این همه ارادتمند حضرت ابی عبدالله(علیه السلام) در ایران و کشورهای شیعه نشین، کسی نبود که از حرم خواهر او دفاع کند؟
خوشبختانه آن گونه که باید می شد، شد و شیرانی از بیشه های غیرت به سوی کفتارهای داعشی حمله کرده و آن ها را تار و مار کردند. در این جا باید یادی کنیم از فرمانده ی دلاور و به یاد ماندنی جبهه مقاومت، سردار سلیمانی عزیز که خواب را از چشم تکفیری ها و حامیانش گرفت و داعش را نابود کرد.
پی نوشت
ا ــ غم نامه كربلا / ترجمه اللهوف على قتلى الطفوف ؛ ؛ ص141
عنوان متن کوتاه: کربلا یک واقعه نیست، یک حماسه جاودان است
یکی از آفت های دین، سطحی نگری بوده و هست. سطحی نگرانی که دین را مربوط به چهارده قرن قبل می دانند. واقعه عاشورا نیز از این آفت، مصون نمانده است. وقتی می گوییم واقعه عاشورا؛ منظور حماسه جاودان کربلاست و بدیهی است که لفظ واقعه، یک تعبیر، بیشتر نیست.
اعتقاد ما این است که: «حادثه غمبار كربلاى او مخصوص سرزمين كربلا و ماه محرم سال 61 هجرى نيست، بلكه مربوط به همه قرن ها، سال ها، ماه ها، روز و شبها، ساعت ها، دقيقهها، بلكه لحظهها است. و در سراسر زمين از عصر آدم (عليه السلام) تا آخر دنيا حكومت دارد، چرا كه در بينش اسلام ناب، «كل ارض كربلا، و كل يوم عاشورا، هر زمينى كربلا و هر روزى عاشورا است».[1] گر چهه عبارت کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا، شاید سند محکمی نداشته باشد ولی حاکی از این واقعیت است که همواره بین حق و باطل، درگیری و اختلاف وجود دارد.
اگر بخواهیم به سخنان سید و سالار شهیدان در این مورد(جاودانگی حماسه کربلا) اشاره کنیم؛ باید به سخنان آن حضرت در مورد علت نهضت ایشان اشاره کنیم. «هيهات من الذله يأبى الله ذلك لنا و رسوله و المؤمنون و حجور طابت و طهرت و انوف حمية و نفوس ابيه من ان نؤثر طاعة اللئام على مصارع الكرام ...؛ دور است از ما پذیرش ظلم، خدا و پيامبر او و ايمان آوردگان و دامان هاى مادران پاك و رگ و ريشههاى پاكيزه و مغزهاى غيرتمند و جان هاى ستم ستيز و با شرافت، نمىپذيرند كه ما فرمانبردارى فرومايگان و استبدادگران پست و رذالت پيشه را بر شهادت گاه رادمردان و آزادمنشان مقدم بداريم.»[2]
سخنان فوق سالار شهیدان، این نکته را برای بشریت یادآوری می کند که: وجدان و غیرت و شرف انسانی، قبول نمی کرد که سالار شهیدان با یزید کنار بیاید. بنابراین؛ بحث شرف انسانیت است و شرافت انسانی نیزمقطعی و گذرا نیست بلکه همه دوران ها تا قیامت را در بر می گیرد.
پی نوشت
1ـــ غم نامه كربلا / ترجمه اللهوف على قتلى الطفوف / / 12
2ــ در سوگ امير آزادى ( ترجمه مثير الأحزان ) ؛ ؛ ص43
عنوان متن کوتاه: خدا نکند کسی گرفتار استدراج شود
خدای بزرگ سنت هایی دارد که در حق بندگان جاری می سود. یکی از آن سنت ها؛ سنت استدراج است. خدا نکند کسی گرفتار این سنت شود زیرا که به فرمایش حضرت ابی عبدالله الحسین(علیه السلام): «أَلاِستِدراجُ مِنَ اللّهِ سُبحانَهُ لِعَبدِهِ أَن يُسبِغَ عَلَیهِ النِّعَمَ وَ يَسلُبَهُ الشُّکر؛ غافلگیر کردن بنده از جانب خداوند به این شکل است که به او نعمت فراوان دهد و توفیق شکرگزاری را(در نتیجه عمل خودش) از او بگیرد.»[1]
خدا نکند ما گرفتار سنت استدراج شویم و زمانی به خود بیاییم که دیگر کار از کار گذشته است. «فَلَمَّا نَسُوا ما ذُكِّرُوا بِهِ فَتَحْنا عَلَيْهِمْ أَبْوابَ كُلِّ شَيْءٍ حَتَّى إِذا فَرِحُوا بِما أُوتُوا أَخَذْناهُمْ بَغْتَةً فَإِذا هُمْ مُبْلِسُونَ؛ پس چون آنچه را كه بدان يادآورى شده بودند فراموش نمودند درهاى همه چيز را (از نعمتهاى دنيا براى استدراج و تكميل آزمايش) بر روى آنها گشوديم تا چون به آنچه داده شدند خوشحال گشتند و دل بستند به ناگاه به كيفرشان گرفتيم پس يكباره وامانده و نوميد شدند.»[2]
متاسفانه برخی از انسان ها، وقتی که ثروتمند می شوند، مغرور شده و خود را بی نیاز از دین می دانند. اینان به جای شکر نعمت مادی، به فخر فروشی و امثال آن مشغول می شوند.
چه ثرو تمندانی که همت آن ها تفریح و خوش گذرانی است و حتی تعطیلات تاسوعا و عاشورا نیز به تفریح و عیاشی مشغولند. اینان نباید ازقهر خدا، در امان باشند که روزی برسد دیگر خبری از این عیاشی ها نباشد(به واسطه پیری، ورشکسته شدن، جوانمرگ شدن و...).
خداوند توفیق دهد که در صورت ثروتمند شدن، از مال خود، علاوه بر صرف معیشت زندگی، در راه احیای عزای حسینی نیز هزینه کنیم.
انشاالله.
پی نوشت
1ــ تحف العقول، ص 246
2ــ انعام/44
عنوان متن کوتاه: تامل در یک پیوستگی معنادار
شاید اکثر ما به پیوستگی بین دین و دنیا فکر نکرده ایم، و دین را یک سری اعمال عبادی می دانیم که قرار است در آن دنیا به ثواب آن برسیم. در حالی که اگر درست فکر کنیم همان اعمال عبادی نیز برای بهتر شدن حال ما جعل شده اند(نه صرف کسب ثواب). در مقابل، نافرمانی خدا باعث ناامیدی و گرفتاری انسان می گردد. پیشوای شهیدان عالم در این باره می فرماید: «مَن حاوَلَ اَمراً بمَعصِیَةِ اللهِ کانَ اَفوَتَ لِما یَرجُو وَاَسرَعَ لِمَجئ ما یَحذَرُ؛ آن که در کاری که نافرمانی خداست بکوشد امیدش را از دست می دهد و نگرانی ها به او رو می آورد.»[1]
در حدیث فوق، امام حسین(علیه السلام) از این آیه قرآن وام گرفته است: «وَ لَا تَكُونُواْ كاَلَّذِينَ نَسُواْ اللَّهَ فَأَنسَئهُمْ أَنفُسَهُمْ أُوْلَئكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ ؛ همچون كسانى نباشيد كه خدا را از ياد بردند، خدا هم آنان را نسبت به خودشان به فراموشى انداخت [و فرصت ها را به باد دادند]؛ آنها به حقيقت منحرفند.»[2]
طبق آیه فوق، انسان با فراموش کردن یاد خدا، در واقع دنیا و آخرت خود ر فراموش می کند.
شاید به ذهن ما بیاید که بله گناهان بزرگ (بزهکاری، اعمال منافی عفت و...) در سرنوشت انسان در این دنیا نقش دارند اما باید بدانیم که انجام ندادن مطلق واجبات، گناه حساب شده و در سرنوشت این دنیا نیز تاثیر گذر است.
در مورد عباداتی مثل روزه باید گفت که حتی دانشمندان غیر مسلمان نیز به اثر مثبت عباداتی مثل روزه گرفتن پی برده اند. در مورد نماز هم همین است.
نکته مهم: ما باید بدانیم که اعتقاد به حلال و حرام(دزدی نکردن و...) از اعتقاد به نماز سرچشمه می گیرد. ما اگر این مطلب را در جامعه اطراف خود جستجو کنیم به صحت این مطلب پی می بریم. مثلا انسان های دزد و امثال آن، اصلا سخن از نماز را برنمی تابند ولی انسان های معمولی که دزد نیستند؛ کم و بیش اعتقاد به نماز دارند(حتی اگر نخوانند).
خلاصه، بین دنیا و آخرت پیوستگی وجو دارد. به همین جهت پیشوای شهیدان عالم، گناه و نافرمانی خدا را باعث گرفتار شدن انسان(حتی در این دنیا) می داند.
پی نوشت
1ــ الکافی،ج2،ص373
2ــ حشر/19
عنوان متن کوتاه: بر ضد خود نباشیم!
انسان مسلمان نباید سخنانی را بر زبان جاری کند که از قدر ومنزلت خود بکاهد(توهین به خود، ضد و نقیض گویی و...). مخصوصا اگر سخنان او به پای دین و مذهب نوشته شود ؛ که دیگر بماند. همین نکته کاربردی را حضرت اباعبدالله الحسین(علیه السلام) در حدیثی برای ما یادآور می شود: «لا تقولوا باَلسنَتکم ما ینقُص عَن قَدَرَکم؛ چیزى را بر زبان نیاورید که از ارزش شما بکاهد.»[1]
حدیث فوق برگرفته از آیاتی است که ما را به زیبا سخن گفتن وا می دارد: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تَقُولُوا راعِنا وَ قُولُوا انْظُرْنا؛ اى افراد باايمان! (هنگامى كه از پيغمبر تقاضاى مهلت براى درك آيات قرآن مىكنيد) نگوييد: «راعنا»؛ بلكه بگوييد: «انظرنا». (زيرا كلمه اول، هم به معنى «ما را مهلت بده!»، و هم به معنى «ما را تحميق كن!» مىباشد؛ و دستاويزى براى دشمنان است.)»[2]
پیام آیه فوق این است که سخنانی بگویید که هم شان خود را حفظ کنید و هم شان پیشوایان خود را. این یک مسئله کاربردی است که باید در همه جا از جمله در مدایح و مراثی اهل بیت(علیهم السلام) مورد توجه قرار گیرد زیرا که گفتن سخنان دور از شان، در باره ی آن حضرات، علاوه بر زیر سوال رفتن اعتقادات انسان، باعث سوءاستفاده گسترده دشمنان می شود.
در ماه عزای حسینی، ممکن است احیانا درعزاداری سید و سالار شهیدان سخنانی گفته شود که چنان تطابقی با شان معصومین(علیهم السلام) ندارد. باید این نکته مورد توجه مداحان گرامی و ارجمند باشد.
خداوند عزاداری های ما را قبول نموده و ذخیره قبر و قیامتمان قرار دهد.
انشاءالله.
پی نوشت
1ــ تحف العقول، ص248
2ــ بقره/104
عنوان متن کوتاه: یک خصوصیت کلیدی از دوست
بسیاری از ضرب المثل ها، ریشه روایی دارد. ضرب المثل «هر که تو را به گریه می اندازد دوست توست» از آن ضرب المثل هاست، که پیشوای شهیدان عالم حضرت اباعبدالله الحسین(علیه السلام) در حدیثی شریف به آن اشاره می کند: «من اَحبک نهاک و من اَبغضک اَغراک؛ کسی که تو را دوست دارد، از تو انتقاد می کند و کسی که با تو دشمنی دارد، از تو تعریف و تمجید می کند.»[1]
واقعیت این است که دوستان انسان، عیب او را به او می گویند زیرا دوست دارند که عیب او برطرف شود؛ اما دشمن انسان این گونه نیست بلکه دوست دارد که عیب و نقطه ضعف انسان برطرف نشود تا او از این ها در فرصت مناسب استفاده کند.
البته حدیث فوق، منافاتی با ادخال سرور در قلب مومن ندارد. بلکه گویای این واقعیت است که برای تربیت فرزند و دوست و شاگرد و مانند آن، باید با تحکم(متعارف) برخورد کرد.
معمولا این گونه است که، تحکم معلم و استاد، بیشتر از خنده ی او به حال شاگردان مفید است زیرا رشد زندگی مادی و علی الخصوص معنوی، با خندیدن ومانند آن، به دست نمی آید.
نکته اساسی: از آنجا که خداوند ما را دوست دارد برای رشد ما، ما را مقید به امور دینی کرده است. حضرت علی(علیه السلام) می فرماید: «أَخُوكَ دِينُكَ فَاحْتَطْ لِدِينِكَ بِمَا شِئْت؛ دین تو مانند برادر توست، پس نسبت به دینت تا می توانی جانب احتیاط را نگه دار.»[2] پیام این حدیث این است که دین، مثل برادر (بزرگتر) انسان می ماند، که برادر کوچک را به قصد رشد، امر و نهی می کند. چه فایده که ما بی خبریم.
پی نوشت
1ــ نزهة الناظر و تنبيه الخاطر / / 88
2ـــالأمالي (للمفيد)، ص 283
عنوان متن کوتاه: جایگاه سلام در کلام سالار شهیدان
اسلام عزیز برای ارتباط بین انسان ها، راهکار نشان داده است. یکی از آن راهکارها سلام کردن است، که داری اجر و ثواب می باشد. اما حسین(علیه السلام) می فرماید: «لِلسَّلامِ سَبعُونَ حَسَنَةً، تِسعٌ وَ سِتُّونَ لِلمُبتَدِءِ وَ واحِدَةٌ لِلرادِ؛ سلام کردن هفتاد حسنه و ثواب دارد شصت و نه ثواب از برای سلام کننده و یک ثواب برای جواب دهنده است.»[1]
رمز این که سلام کننده 69ثواب دارد با آن که مستحب است آن است که در بالا نیز به آن اشاره کردیم؛ برای این که شروع کننده ی ارتباط در اسلام، دارای ارزش است. حتی اسلام دستور داه که با هم قهر نکنید و اگر خدای ناکرده، کدورتی پیش آمد، هر کسی پیش قدم در ترک کدورت شود، ثواب بیشتری دارد. سالار شهیدان می فرماید:« أیما اثنَین جَرى بینهما کلام فطلب أحدهما رضَـى الاخر کانَ سابقة الىَ الجنّة؛ هر یک از دو نفـرى که میان آنها نزاعى واقع شود و یکـى از آن دو رضایت دیگرى را بجـویـد ، سبقت گیـرنـده اهل بهشت خـواهـد بــود.»[2]
طبعا کسی که با دیگران آشتی می کند و رضایت او را می جوید(البته به حق) با سلام کردن، با او آشتی می کند.
باید ما که خود را پیرو سالار شهیدان می دانیم؛ این سخن حضرت را جامه عمل بپوشانیم. خدا نکند که ما عزادار آن حضرت باشیم و با خانواده خود و برادران دینی و یا دوستان عزادار، کدورت داشته باشیم.
نکته مهم: راهکار اسلام برخلاف دنیای غرب، این است که با سلام کردن و نظایر آن، احترام متقابل بین انسان ها حکم فرما شود؛ نه رابطه پولی و مادی که شکننده است؛ و تجریه بارها آن را ثابت کرده است.
پی نوشت
1ــ بحار الأنوار (ط - بيروت) / ج75 / 120
2 ـ کشف الغمة فی معرفة الائمه ج 2،ص 33
عنوان متن کوتاه: فرصت سازی و فرصت سوزی به سبک کربلا
یکی از دغدغه های ما انسان ها در عصر حاضر، بحث زمان و به تعبیر بهتر، استفاده از فرصت هاست. حماسه کربلا بحث زمان و استفاده از فرصت ها را به ما یادآور می شود.
حضرت امام حسین(علیه السلام) در حدیثی می فرماید: «اَيُّهَا النّاسُ نافِسوا فِى المَکارِمِ وَ سارِعوا فِى المَغانِمِ وَ لا تَحتَسِبوا بِمَعروفٍ لَم تَجعَلوا؛ اى مردم در خوبىها با یکدیگر رقابت کنید و در بهره گرفتن از فرصتها شتاب نمایید.»[1] پیام این حدیث برای ما، استفاده از فرصت های نیک است. فرصت هایی که شاید از دست بروند؛ دیگر به این زودی ها برنگردند یا اصلا برنگردند. این برگشت ناپذیری فرصت ها، در حماسه کربلا نمایان است.
حماسه کربلا، صحنه فرصت سازی عده ای نیک بخت، و فرصت سوزی عده ای بدبخت بود. چنان که حر برای خودش فرصت آفرینی کرد و در کمترین زمان ممکن به خدمت مولایش رسید ودر راه ایشان شهید شد. یکی دیگر از کسانی که برای خودش فرصت سازی کرد، جناب زهیر بن قین بود.[2] اما کسانی مثل عبیدالله بن حر جعفی ــ با آن که فرصت او از زهیر بن قین بیشتر بود ــ فرصت سوزی کردند[3] فرصت سوزی قتله ی امام حسین(علیه السلام) و لشکر از خدا بی خبر یزید با آن همه نصایح امام، که بماند.
کاری فعلا به این نداریم که ما در دوران سالار شهیدان بودیم، فرصت ساز بودیم یا فرصت سوز، اما آیا در حال حاضر ــ نسبت به دین و احکام دینی ــ فرصت سازیم یا فرصت سوز؟
خداوند عاقبت همه ما را در این فتنه های آخرالزمان به خیر کند.
انشاءالله.
پی نوشت
1ــ بحارالأنوار، ج 75، ص 121
2ــ ارشاد مفید، ترجمه ساعدی، ص421
3ــ یاقوت حموی، معجم البلدان، ج 4، ص 374
عنوان متن کوتاه: ارزش بخشندگی از منظر پیشوای سوم شیعیان
خیلی از ما نسبت به اطرافیان خود رفتار خوبی داریم(که خیلی هم خوب است) اما شاید نسبت به دیگران، چنان که باید و شاید رفتار نمی کنیم. اتفاقا هنر اصلی در این است به کسی که از ما دورتر است و شاید هم با هم میانه ای نداشته باشیم؛ ولی می دانیم گرفتار است کمک کنیم. این نکته را حضرت ابی عبدالله الحسین(عیه السلام) در حدیثی گرانسنگ، برای ما بیان می کند: «إنَّ أجوَدَ النَّاسِ مَن أعطیَ مَن لا یرجُو؛ بخشنده ترین مردم کسی است که به آن که چشم امید به او نبسته، بخشش کند.»[1]
این حدیث فوق در راستای احادیث دیگری است که اهل بیت(علیهم السلام) گفته اند. حضرت علی (علیه السلام) می فرماید: «عَلَيكَ بِمُداراةِ النّاسِ... وَ صِل مَن قَطَعَكَ وَ اَعطِ مَن حَرَمَكَ؛ تو را سفارش مىكنم به مداراى با مردم...و رابطه برقرار كن با كسى كه با تو قطع رابطه كرده و عطا كن به كسى كه از تو دريغ نموده است».[2] این حدیث گویای این مطلب است؛ کسی که کمکی به تو نکرده؛ طبعا هیچ انتظاری از تو ندارد. اگر ما در این شرایط به او ــ که محتاج است ــ کمک کنیم؛ بخشندگی را به اوج رسانده ایم.
نکته قابل تامل: البته پیاده کردن مضمون حدیث فوق برای هر کسی میسر نیست و نیاز به معرفت بالا و دل دریایی دارد. باید متوجه باشیم که شیوه اهل بیت(علیهم السلام) پیوسته این گونه بوده است. ما هر چه به ایشان معرفت دشته باشم؛ به همان اندازه خود را به سیره ایشان می آراییم.
پی نوشت
1ــ کشف الغمّة، ج2، ص30
2ــ بحار الانوار(ط-بیروت) ج75 ، ص71
عنوان متن کوتاه: شاخصه مومن و منافق در حدیث سالار شهیدان
هر چه انسان بتواند کارهای خود را دقیق تر انجام دهد؛ کمتر در معرض معذرت خواهی از دیگران(مستقیم و غیر مستقیم) قرار می گیرد و عزت بیشتری دارد. در روایات اسلامی، ما را از این خصیصه برحذر داشته اند. حضرت ابی عبدالله(علیه السلام) این حالات را نشانه منافق می داند نه مومن: «حذر کن از مواردی که باید عذرخواهی کنی ، زیرا مؤمن نه کار زشتی انجام می دهد و نه به عذرخواهی می پردازد، اما منافق همه روزه بدی می کند، و به عذرخواهی می پردازد.»[1]
پیام حدیث فوق این است که شخص مومن، نه به دیگران تهمت می زند، نه غیبت می کند، نه خلف وعده می کند، نه دروغ می گوید و خلاصه انسان پاک و شریفی است و لازم نیست مدام بابت ندانم کاری خود به دیگران جواب بدهد؛ اما منافق برعکس است.
ما ارادتمندان و سوگواران سالار شهیدان باید این حدیث سالار شهیدان را در زندگی خود به کار ببندیم تا مجبور نباشیم مدام به دیگران توضیح دهیم و توجیه کنیم. این کار سبب عزت بیشتر ما در اجتماع خواهد شد. عزتی که قرآن، آن را به تبعیت از خدا و رسول، از آن مومنان می داند: «وَ لِلَّهِ الْعِزَّةُ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلْمُؤْمِنينَ؛ عزت و اقتدار براى خدا و پيامبر او و مؤمنان است.»[2]
نکته مهم: البته مسلم است این که مومن معذرت خواهی نمی کند؛ منظور عذرهای متعارف نیست. مومن ممکن است احیانا از کسی غیبت کند؛ زود می رود و از او عذرخواهی کرده و حلالیت می طلبد. این معذرت خواهی منظور نیست؛ و باید هم این عذرخواهی باشد.
پی نوشت
1ـ بحار الانوار، ج 75، ص120
2ــ منافقون/8
خدا نکند کسی با این گونه افراد، برخورد داشته باشد
انسان موجودی اجتماعی است و ناچارا باید برای رشد و بالندگی، با افرادی سر و کار داشته باشد. یک دسته از افرادی که انسان در اجتماع، با آن ها سر و کار دارد، یا ناچارا با آن ها برخورد می کند؛ افرادی هستند که فقط به فکر ضربه زدن به انسان هستند و دیگر چیزی برایشان مهم نیست. در مورد این گونه افراد، حضرت ابی عبدالله الحسین(علیه السلام) می فرماید: «وَ الأَخُ الَّذي لا لَكَ ولا لَهُ : فَهُوَ الَّذي قَد مَلَأَهُ اللّه ُ حُمقا فَأَبعَدَهُ سُحقا ، فَتَراهُ يُؤثِرُ نَفسَهُ عَلَيكَ ، ويَطلُبُ شُحّا ما لَدَيكَ؛ امّا برادرى كه نه به سود توست و نه به سود خودش ، همان است كه خداوند او را سرشار از حماقت كرده و از رحمت خويش دور ساخته است . پس او را مى بينى كه خودش را بر تو مقدّم مى دارد و آنچه را دارى ، آزمندانه براى خود مى خواهد.»[1]
پیام حدیث فوق از سالار شهیدان این است که؛ برخی افراد تنها در پی ضربه زدن به تو هستند و دیگر فکر نمی کنند که خودشان در این وسط، سرنوشتشان به کجا خواهد انجامید. مثل کسی که می خواهد دیگران را غرق کند؛ و فکر هم نمی کند که خودش هم غرق می شود. متاسفانه این گونه افراد، در اجتماع کم نیستند.
معمولا کسانی که کینه ای هستند و در فکر انتقام از دیگران هستند؛ فکر نمی کنند که بر اثر این کار، ممکن است خودشان نیز گرفتار عواقب ناگواری شوند. کسی که برای انتقام گیری، قصد پاشیدن اسید برروی دیگران را دارد؛ و با این کار، چشم دیگران را نابینا می کند؛ فکر نمی کند که اگر در دام قانون بیفتد؛ قصاس می شود. مثال ها در این مورد زیاد است.
یک نکته تلخ: سخن از انتقام به میان آمد. گاهی متاسفانه انتقام در بین خانواده اتفاق می افتد. وقتی که یکی از طرفین، متاسفانه به دیگری خیانت کند؛ دیگری نیز ــ اگر انسان پاکی نباشد ــ به زعم خود برای انتقام، دست به عمل متقابل زده و فکر هم نمی کند که در واقع آبروی خود را می برد.
خداوند در این دوره آخرالزمان به همه ما رحم کند.
انشاءالله.
پی نوشت
1ــ تحف العقول، ص247