پرسش:
در دعای 27 ماه رمضان شب 27 را شب قدر معرفی می نماید و اکثریت مسلمین جهان این شب قدر را قبول دارند پس ما شیعیان به چه علت این شب را رد نموده و سه شب 19 ، 21 ،23 را شبهای قدر میدانیم؟
پاسخ:
ذکر مطالبی راجع به این سئوال ضروری به نظر می نماید:
الف: جای هیچ تردیدی نیست که شب قدر در سال بیش از یک شب نمی باشد و آن همان شب نزول قرآن صامت است و نیز همان شبی است که فرشتگان به اذن خداوند بر حجت و ولی خدا در هر عصری برای ابلاغ مقدرات و... نازل می شوند و او را از تفسیر و تفصیل و جزئیات امور تا سال بعد با خبر می نمایند و این مدعا که شب قدر بیش از یک شب نیست از قرآن کریم نیز استفاده می شود زیرا:
در مورد شب قدر تعبیر به «لیلة القدر» کرده است یعنی شب قدر و تعبیر به لیالی قدر (شبهای قدر) ننموده است. روایات رسیده از معصومین ـ علیهم السلام ـ نیز در این زمینه فراوان است که در مجامع روائی توسط علماء دین جمع آوری و ضبط شده است.
عبدالله بن عباس از امام علی ـ علیه السلام ـ روایت نموده است که حضرت فرمود: « درهر سال یک بار شب قدر است و در این شب، امور، حوادث و جریانات یکسال تقدیر می گردد و بعد از رسول خدا این امور با ولاة می باشد (نزول ملائکه و مقدرات بر امامان است) ابن عباس می گوید عرض کردم حکام و والیان دین بعد از رسول خدا کیانند؟ فرمود: «من و یازده نفر از صلب من که همگان ائمه و محدث می باشند».(1)
آری این فرموده مولای متقیان مویّد به تأیید قرآن کریم است که در سوره قدر می فرماید: «تنزّل الملائکة...» و این تعبیر دلالت بر استمرار شب قدر، استمرار نزول فرشتگان در آن شب و نیز بر مسأله امامت و استمرار آن، دارد یعنی تا زمین و آسمان و عالم هست شب قدر و نزول فرشتگان در آن هست که برای ابلاغ تقدیر هر امری بر حجت خدا نازل شده و اسرار شب قدر را بر او عرضه می کنند از همین جا به این نکته نیز پی می بریم که اهمیت شب قدر علاوه بر نزول قرآن و فرشتگان، بخاطر مسأله امامت نیز هست زیرا تا امام و حجت خدا نباشد ابلاغ مقدرات امور معنی نخواهد داشت و لذاست که در روایات ما آمده است که: «با سوره انا انزلناه با دشمنان ما مخاصمه کنید».(2)
ب: این مطلب نیز قطعی است که شب قدر درماه مبارک رمضان است زیرا قرآن کریم در یکجا می فرماید: «ماه رمضان ماهی است که قرآن در آن نازل شده است. بقره : 185».
و در جای دیگر می فرماید: «ما قرآن را در شب مبارکی نازل کردیم. دخان : 3».
و درجای دیگر می فرماید: «ما قرآن را در شب قدر نازل کردیم. قدر : 1».
از مجموع این آیات استفاده می شود که لیله مبارکه همان شب قدر است و شب قدر در ماه مبارک رمضان است امّا اینکه کدامیک از شب های ماه رمضان است و چرا مخفی است؟ از قرآن کریم چیزی در این زمینه استفاده نمی شود.
راجع به مشخص نبودن شب قدر گفته می شود علت آن این است که مردم به همه شب های ماه رمضان و عبادات و توبه و دعا و... اهمیت بدهند و در هیچ شبی از شب های آن کاهلی نکنند و با معصیت و گناه نسبت به شب قدر بی احترامی ننمایند روی این جهت خداوند شب قدر را پنهان کرده است همان گونه که رضای خود را در میان طاعات پنهان نموده است تا مردم به همه طاعات روی آورند و غضبش را در میان معاصی پنهان کرده تا از همه آنها بپرهیزند، دوستانش را در میان مردم مخفی کرده تا مردم همه را احترام کنند و به احدی بی حرمتی روا ندارند و به کسی با دید بد ننگرند و حقیر نشمارند، اجابت را در میان دعاها پنهان کرده است تا به همه دعاها روی آورند، اسم اعظم را در میان اسمائش مخفی ساخته تا همه را بزرگ دارند و نیز وقت مرگ را مخفی ساخته تا انسان ها در همه حال آماده باشند.(3)
بر این اساس شب قدر نیز از جمله اموری است که بخاطر عظمت و احترامش خدا آن را پنهان داشته و در قرآن آن را مشخص ننموده است. چون شب قدر از همه مستور شد* لا جرم از پای تا سر نور شد.
ج: امّا روایات نسبت به تعیین شب قدر و اینکه کدامیک از شبهای ماه مبارک رمضان است مختلف و متعدد است:
روایات از طریق اهل سنّت به طور عجیبی در تعیین شب قدر اختلاف دارد برخی روایات می گوید شب قدر یک شب نامعلوم در میان شبهای سال است، برخی می گوید از ماه رمضان و شعبان خارج نیست.
و بعضی دیگر آن را شب اول ماه رمضان، شب هفدهم، شب بیست ویکم و شب بیست و سوم می داند لکن معروف بین اهل سنت آن است که شب قدر شب بیست و هفتم ماه رمضان است.(4)
به امام حسن مجتبی ـ علیه السلام ـ گفته شد شب قدر را معین کند حضرت فرمود: «از شب بیست سوم تا بیست و هفتم (در این پنج شب) آن را جستجو باید کرد.» راوی این روایت معاویه بن ابی سفیان است.(5)
امّا روایات رسیده از طریق اهل بیت ـ علیهم السلام ـ نیز مختلف است: برخی از روایات می گوید شب قدر یکی از سه شب 19 و 21 و 23 ماه مبارک رمضان است. امام صادق ـ علیه السلام ـ به حسان فرموده است «شب قدر را در یکی از این سه شب از شب های ماه رمضان جستجو کن».(6)
برخی دیگر از روایات می گوید شب قدر یکی از دو شب 21 و 23 می باشد. امام صادق ـ علیه السلام ـ به حسان بن مهران فرموده است: «شب قدر را در 21 و 23 جستجو کن».(7)
و نیز ابو بصیر می گوید به امام صادق ـ علیه السلام ـ عرض کردم فدایت شوم آن شبی که امیدها را عرضه و خواستنی ها را در آن می خواهند کدام است؟ فرمود: «آنها را در شب 21 و 23 ماه رمضان عرضه می کنند» ابو بصیر می گوید عرض کردم پس اگر احیای هر دو شب برایم میسر نشد؟ فرمود : «چه سهل است احیای دو شب در برابر آنچه تو می طلبی».(8)
امّا مشهور بین علماء شیعه آن است که شب قدر همان شب 23 ماه رمضان است و روایات زیادی بر این مطلب دلالت دارد که به عنوان نمونه به برخی از آنها اشاره می شود:
امام صادق ـ علیه السلام ـ فرموده است: «در هر شب ماه رمضان سوره انا انزلنا را هزار مرتبه بخوان و شب بیست و سوم، دل را محکم و گوش باز کن و عجائب بشنو از آنچه بینی» به امام محمد باقر گفتند چگونه بدانم که شب قدر در هر سال هست؟ فرمود: «از اول ماه رمضان هر شب صدبار سوره دخان را بخوان و شب 23 آنچه از آن پرسیدی به چشم خود ببین و باور کن».(9)
زراره از یکی از دو امام صادق و امام محمد باقر ـ علیه السلام ـ روایت نموده است که «شب 23 همان شب جهنی» است و حدیث جهنی (انصاری، عبدالله) این است که به رسول الله عرضه داشت یا رسول الله منزل من از مدینه دور است دستورم بده برای درک شب قدر شب معینی وارد مدینه شوم پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ فرمود: شب 23 داخل شو».(10)
این روایت در منابع اهل سنت نیز آمده است.(11)
با توجه به این روایات صادره از مقام عصمت و نیز رأی مشهور بین علما شیعه به این نتیجه می رسیم که شب قدر منحصر است در بین شب های 19 و 21 و 23 ماه رمضان و احتمال قوی همان شب 23 است امّا دعای روز بیست و هفتم ماه رمضان با قطع نظر از سند آن هرگز دلالت ندارد که شب 27 ماه رمضان شب قدر باشد زیرا در آن چنین آمده است: «اللّهم ارزقنی فیه فضل لیله القدر» خدایا روزی کن مرا در آن فضیلت شب قدر را. آنچه خواسته شده است این است که ثواب شب قدر به دعا کننده عطا شود نه اینکه شب بیست و هفتم شب قدر است.
پاورقی:
1. کلینی، محمد بن یعقوب،اصول کافی، بی جا، اسوه، سوم، 1375ش، ج2، ص260.
2. همان،ج2، ص266، و تفسیر برهان، ج4، ص488، و الدر المنثور فی تفسیر المأثور، ج6، ص371.
3. ر.ک: مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1374ش، ج27، ص190. جوادی آملی،عبدالله، قرآن در قرآن، قم، نشر اسراء، چاپ سوم، 1381ش، ص78.
4. ر.ک: سیوطی، جلال الدین، الدرالمنثور فی تفسیر المأثور، قم، کتابخانه مرعشی نجفی، 1404ق، ج6، ص372.
5. حسن بن علی تحف العقول، ترجمه جنتی، موسسه امیر کبیر، بی تا.
6. طباطبائی، محمد حسین، تفسیر المیزان، (ترجمه موسوی همدانی)، دفتر انتشارات اسلامی، بی تا، ج18، ص565.
7. شیخ صدوق، محمد بن بابویه، خصال، ترجمه جعفری، نسیم کوثر، بی تا، ج2، ص291.
8. شیخ صدوق، محمد بن بابویه، من لایحضره الفقیه، ترجمه غفاری، نشر صدوق، بی تا، ج2، ص505.
9. شیخ صدوق، محمد بن بابویه، امالی شیخ صدوق، ترجمه کمره ای، اسلامیه بی تا، ص317. اصول کافی، ج2، ص278.
10. المیزان، ج20، ص566، و مجمع البیان، ج10، ص519.
11. سیوطی، الدرالمنثور، ج6، ص373.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1-تفسیر المیزان جلد 2 و 20 صفحه 566 به بعد
2-تفسیر نمونه جلد 27 صفحه 190 به بعد