شعارهای دینی برعلیه شعائر دینی
پس از شهادت رسول اکرم ’ جامعه اسلامی شاهد حوادثی بود که عموما تحت عنوان دین و شعارهای دینی بروز می¬کردند. جریان نفاق و تظاهر به دین¬داری و دین¬مداری از همان زمان ایشان به جهت مصلحت اندیشی¬های شخصی و متعصبانه در میان امت اسلامی نفوذ کرده و ضربات زیادی هم وارد ساخت که البته با نزول وحی و افشای توطئه آنان توسط پیامبراسلام ’ خنثی می¬شد. مواردی مانند؛ «توطئه و تصميم گروهى از منافقان درباره اخراج پيامبر ’ و مسلمانان از مدینه» و «توطئه منافقان عليه پیامبر ’ با تشكيل جلسات سرّى و شبانه»، «توطئه ترور ایشان از ناحيه منافقان در عقبه هنگام بازگشت از تبوک» و نمونه¬های دیگر ازآن دسته¬اند. این موارد بصورت مخفی برنامه¬ریزی می¬شد وعلامت و نشانه¬ای هم در ظاهر وجود نداشته است. اما برخی دیگر از اقدامات خیانت¬کارانه و غرض-ورزانه گروهی که در میان امت اسلامی با داعیه دین وظاهرسازی دینی -که در این مقاله شعارهای دینی نامیده می¬شوند- توسط همین منافقین طراحی و عملیاتی می¬شدند، باعث خسارتهای جبران¬ناپذیری در بدنه جامعه دینی گردیدند که تا زمان فعلی هم ترمیم نیافته و همواره سدّ بزرگی در مسیر اسلام ناب و تمدن اسلامی قرار گرفته است.
در این نوشتار به نمونه¬هایی در تاریخ اسلام اشاره خواهد شد که گروهها و جریاناتی با شعارهای به ظاهر دینی و با سوء¬استفاده از آنها به جبهه گیری در برابر دین و مقابله با معارف دینی پرداختند.
1- اولین مورد از این نوع خیانتها با پوشش شعارهای اسلامی، مسجد ضرار بوده است که در پساپرده آن فتنه انگیزی منافقان قرار گرفته بود.
رسول خدا ’ به دستور پروردگار متعال این بنای بظاهر مقدس را که تحت شعار وحدت و در پوشش مسجد به صورت مرکز دستهبندیهای سیاسی علیه اسلام و مسلمین درآمده و کانونی برای ایجاد دو دستگی میان مسلمانان شده بود با خاک یکسان کردند.
2- شعار «حسبنا کتاب¬الله»؛ منابع شیعه و اهل تسنن نقل کردهاند که برخی صحابه درهنگام بیماری که منجر به شهادت پیامبر ’ شد، به عیادت او رفتند. پیامبر ’ فرمود: «بیایید تا نوشتهای برایتان بنویسم که پس از آن گمراه نشوید». یکی ازحاضران گفت: رسول خدا هذیان میگوید «عِنْدَکمُ الْقُرْآنُ حَسْبُنَا کتَابُ اللَّه». دیگران در مورد نظر وی دچار اختلاف شدند؛ برخی معتقد بودند باید به دستور پیامبر ’ عمل کنند، اما برخی دیگر مخالفت کردند. پس از زیاد شدن اختلاف، پیامبر ’ دستور داد رهایش کرده و از آنجا بروند.
همین شعار به ظاهر زیبا بود که خسارت¬های جبران ناپذیری را در طول قرنها به دین وارد ساخته و چه صحنه¬ها و صفحه¬های جنایت¬باری که تاریخ اسلام ثبت کرده است.
از فحوای سخن پیامبر ’ برمی¬آید که ایشان قصد داشتند رهبری را برای زمان پس از خود معرفی کنند که امت از گمراهی در امان باشند و آن افراد با همین گمان از وصیت پیامبراسلام ’ ممانعت کردند.
این خیزش مرموزانه و خبیثانه پس از پیامبراکرم ’ با شتاب زیادی ادامه داشت و گذشت زمان و دوری از دوران اولیه اسلام با فوت صحابه، تسلط حاکمیتی جریانات نفاق برجامعه اسلامی وکم شدن حساسیت¬ها در برابر رفتارهای خلاف شرع که عمدتا از روی ناآگاهی بود، بر حدت و شدت آن افزوده شده بود.
3- سقیفه و شعارخلافت؛ اولین مورد سوءاستفاده ازآموزه¬های دینی و اعتقادی پس از پیامبر ’ درجهت نیل به اهداف شخصی در سقیفه اتفاق افتاد. اطلاق واژه «خلیفه» برشخص منتخب شورای سقیفه بدون هیچ توجیه و مؤید دینی، که توسط شخص پیامبراسلام ’ در موقعیتهای مختلف برجانشین مشروع خویش عنوان شده بود، به منظور اقناع و به تعبیر بهتر فریب توده مردم انجام گرفت. چرا که توصیف آن شخص به عنوانی غیر از خلیفه می¬توانست سوالی در ذهن مردم بوجود آورد که اولا؛ باید پس از ایشان شخصی ادامه دهنده سنت وسیره پیامبر باشد و حفظ ظاهر عنوان می¬توانست به این تقاضای اجتماعی ظاهرا پاسخ دهد. به این معنی که عنوان خلیفه بر کسی اطلاق می¬شود که پس از رسول¬الله ’ سنت وسیره ایشان در او تجلی پیدا بکند. ثانیا؛ مهرتاییدی برعملکردها و رفتارها و تصمیمات شخص خلیفه درامور دینی باشد و همین بهترین توجیه برای بدعت¬گزاریها و انحرافات در نظام منسجم دین در تمام ابعاد آن دارد. نگاهی به کنش¬های ضد دینی جریان نامشروع و عناصرآن پس از نبی¬اکرم ’ در ابعاد فقهی، اعتقادی وآداب و مناسک دینی گواه این ادعاست.
بنابراین با شعار خلافت به جنگ امامت رفتند که قرار بود پس از نبی¬اکرم ’ مسئولیت تبیین قرآن کریم و بیان احکام شریعت و رهبری جامعه اسلامی را بعهده داشته باشد.