باران غربت
نمی دانم چه شد روز سیاه ماجرایت را
نگفتی آخرش با من تمام رازهایت را
به روی گونه هایم می چکد باران غربت ها
شده این ماجرای هر شبم درد فراقت را
درآن کوچه که رنگ مرگ بر دیوار و درها بود
چرا نشنید یک همسایه فریاد رسایت را
ترا در آسمان، منصوره می خوانند یا زهرا
نداد آن لحظه یک تن پاسخی، شور صدایت را
ازین نامرد مردم، بیش ازین هم انتظاری نیست
همان هایی که نشنیدند جان خطبه هایت را
عجب صبری خدا دارد برین بیداد هستی سوز
حسن همچونپدر، مظلوممی خواند خدایت را
#غزل
#از زبان حضرت علی علیه السلام
نرگس عسکری