وارث: معنای لغوی شفاعت :
کلمه ی شفاعت از ریشه ی ثلاثی « شفع » می باشد . شفع در اصل به معنای زوج و جفت آمده است.۱
همچنین راغب شفع را در حالت مصدری به معنای «پیوستن و ضمیمه شدن چیزی به همانند خود» می داند . ۲
بنابراین شفع و شفاعت ، هر دو مصدرند به معنای منضم چیزی به چیزی ، و شفاعت ، بیشتر در مفهوم پیوستن به دیگری به منظور درخواست یاری دیده می شود ، و معمولاً انضمام به کسی مورد نظر است که از نظر حرمت و مقام ، بالاتر از شفاعت شونده است، و شفاعت در قیامت به این معنا می باشد۳ .
نگاه قرآن به شفاعت
کلمه ی شفاعت و مشقات آن در حدود سی بار در آیات قرآن دیده می شود ، ( البته در مواردی هم بدون کاربرد این ریشه به شفاعت اشاره شده است ) .
این آیات در چند دسته قابل بررسی است : ۴
۱ـ آیاتی که به طور مطلق شفاعت را نفی می کند ، مانند : و لایقبل منها شفاعة ... (بقره /۴۸) ۵ یوم لابیع فیه و لاخلة و الاشفاعة ...(بقره /۲۵۴) ۶
۲ـ آیاتی که شفیع را منحصراًخدا معرفی می کند ، مانند : ما لکم من دونه من ولی و لاشفیع ... (سجده /۴)۷ قل لله الشفاعه جمیعاً ....(زمر ۴۴) ۸
۳ـ آیاتی که شفاعت را مشروط به اذن و فرمان خدا می کند، مانند : من ذاالذی یشفع عنده الاباذنه (بقره /۲۵۵) ۹ و لا تنفع الشفاعة عنده الا لمن اذن له (سبا/۲۳) ۱۰
۴ـ آیاتی که شرایطی را برای شفاعت شونده بیان کرده است ، مانند : و لا یشفعون الالمن ارتضی (انبیا ۲۸) ۱۱
با توجه به آیات فوق موارد زیر حائز اهمیت و توجه دقیق است :
۱ پاداش الهی به بندگان ، دارای درجات متعددی بوده که بالاترین آن مقام قرب خودش می باشد .
وَ لِکُلٍّ دَرَجاتٌ مِمّا عَمِلُوا وَ لِیُوَفِّیَهُمْ أَعْمالَهُمْ وَ هُمْ لا یُظْلَمُونَ . ( احقاف/ آیه ۱۹) ۱۲
یَا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعِی إِلَی رَبِّکِ رَاضِیَةً مَّرْضِیَّةً فَادْخُلِی فِی عِبَادِی وَادْخُلِی جَنَّتِی ( فجر / ۲۷ تا ۳۰ ) ۱۳
۲ با توجه به رحمت واسعه الهی و لطف خاصی که به بندگانش دارد ، چشم پوشی از بسیار خطاهای آنها ، در صورت حق الناس نبودن ، امر مسلمی بوده ( نَبِّیء عِبادِی أنا الغفور الرحیمُ ( حجر / ۴۹ )) ۱۴ و اینجاست که جهت جبران کمبودها و کسریهای اعمال آنها ، هم گروه شدن و پیوستن به پیامبر را جهت ورود به مقامات بالاتر را جایز دانسته است .( شفاعت ) (وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ رَسُولٍ إِلاَّ لِیُطاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاؤُکَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّاباً رَحیماً (نسا / ۶۴ )) ۱۵
۳ برای چنین پاداش عظیم ، شرط اول ، رضایت خداوند از بنده اش می باشد . ( لا یشفعون الا لمن ارتضی (انبیا ۲۸) ) ۱۱ و این نیز به اعمال خود شخص و بازرسی خود خداوند مربوط می شود . ( و لایقبل منها شفاعة ... (بقره /۴۸) ۵ یوم لابیع فیه و لاخلة و لاشفاعة ...(بقره /۲۵۴) ) ۶
۴ پس از آن که خداوند از بنده اش اعلام رضایت کرد ، به شفیعانی مثل پیامبر(ص) اجازه می دهد تا او را در گروه خود سازماندهی کرده و همراه خود به محفل انس الهی وارد نمایند و کسی حق شفاعت جداگانه و درخواست از خدا برای این کار را ندارد . ( من ذاالذی یشفع عنده الاباذنه (بقره /۲۵۵)) ۹
نتیجه :
خداوند در قیامت به سبب کارهای نیک افراد و رحمت واسعه خود ، بسیاری از خطاهای آنها را بخشیده و پس از راضی شدن از آنها ، به پیامبر(ص) اجازه هم گروه کردن آنها را با خود می دهد .
بنابر این در بدو امر و بی مقدمه ، هیچ درخواست شفاعتی نه توسط شخص بنده و نه توسط شخص شفیع ، مورد پذیرش خداوند واقع نخواهد شد .
استغفر لهم او لا تستغفر لهم ان تستغفر لهم سبعین مرة فلن یغفر الله لهم ذلک بانهم کفروا بالله و رسوله و الله لا یهدی القوم الفاسقین ( توبه ۷۹ و ۸۰ ) ۱۶
و در یک کلام :
و تنها چیزی که بنده را ( اعم از رسولان و مردمان عادی ) نزد خدا مطمئن می کند ، اعمال او در دنیا و رحمت واسعه الهی است .
رسول اکرم ( ص) در خطبه ای که در اواخر عمر شریفشان برای مسلمین ایراد فرمودند ، این نکته را گوشزد فرمودند که برای نجات و رستگاری ، دو عامل و دو رکن اساسی وجود دارد : عمل و رحمت .
ایها الناس انه لیس بین الله و بین احد نسب و لا امر یؤتیه به خیرا او یصرف عنه شرا الا العمل ، الا لا یدعین مدع و لا یتمنین متمن.و الذی بعثنی بالحق لا ینجی الا عمل مع رحمة ، و لو عصیت لهویت .اللهم هل بلغت ؟ ۱۷
" ای مردم ! بین خدا و هیچکس رابطه خویشاوندی نیست و هیچ رابطه دیگری هم که موجب جلب منفعت یا دفع ضرر شود وجود ندارد جز عمل . بنگرید ! هیچکس ادعای گزاف نکند ، هیچکس آرزوی خام در دل نپرورد .
قسم به خدایی که مرا به راستی برانگیخت چیزی جز عمل توأم با رحمت خدا سبب رستگاری نمی گردد ، من خودم هم اگر گناه می کردم سقوط کرده بودم " . آنگاه فرمود : " خدایا تبلیغ کردم ؟
و یا توصیه پیامبر(ص) به دختر عزیزش فاطمه (س) :
«یا فاطمه اعملی بنفسک انی لا أغنی عنک شیئا » .
دخترکم خودت برای خودت عمل کن . من به درد تو نمی خورم و از انتساب با من کاری ساخته نیست . ۱۸
======================================================================================
زیر نویسها:
۱- فراهیدی ،خلیل بن احمد، العین، ج ۱، ص ۲۶۰.
۲- راغب اصفهانی،مفردات ،ج ۲،ص ۴۷۵.
۳- راغب اصفهانی،مفردات ،ج ۲،ص ۴۷۵.
۴- با استفاده از : تفسیر نمونه ج۱ص ۲۲۶، هزار و یک نکته از قرآن کریم (اکبر دهقان)ص ۲۴۹.
۵- ... و از او شفاعتی پذیرفته نشود .
۶- ... روزی بیاید که در آن نه داد و ستدی باشد و نه دوستی و نه شفاعتی .
۷- غیر از او هیچ یاور و شفاعت کننده ای نیست .
۸- بگو شفاعت همه اش از آن خداست .
۹- کیست آن که جز به خواست و فرمان او نزد وی شفاعت کند؟
۱۰- و نزد خدا شفاعت سودی ندارد، مگر از کسی که به وی اجازه آن داده شود .
۱۱- شفاعت نمی کنند مگر کسانی را که خدا از آنان راضی شود .
۱۲- و بـرای هـر یـک از انـسـانـهـای نـامـبـرده درجـاتـی اسـت از پاداش و کیفر اعمالشان . پروردگارشان خود اعمالشان را به ایشان بر می گرداند تا ظلمی به ایشان نشود .
۱۳- ای نفس اطمینان یافته و با ایمان ، خشنود و پسندیده به سوی پروردگارت باز گرد ، و به صف بندگان من وارد شو و به بهشت من در آی .
۱۴- به بندگانم خبر ده که من آمرزنده و مهربانم .
۱۵- ما هیچ پیامبری را نفرستادیم مگر برای این که به فرمان خدا، از وی اطاعت شود. و اگر این مخالفان، هنگامی که به خود ستم می کردند (و فرمانهای خدا را زیر پا می گذاردند)، به نزد تو می آمدند؛ و از خدا طلب آمرزش می کردند؛ و پیامبر هم برای آنها استغفار می کرد؛ خدا را توبه پذیر و مهربان می یافتند.
۱۶- چه برای آنها استغفار کنی و چه نکنی ، تاثیری ندارد ، حتی اگر هفتاد بار برای آنها، استغفار کنی خداوند آنها را نمی بخشد ، چرا که آنها به خدا و رسولش کافر شدند و خداوند قوم فاسق را هدایت نمی کند.
۱۷- شرح ابن ابی الحدید ج۲ ص ۸۶۳
۱۸- حکیمی ، محمد رضا ، ۱۳۷۰، الحیاه ، ج ۲،تهران ، دفتر نشر فرهنگ اسلامی