مرســـــــلون

بانک محتوای مذهبی مرسلون
MORSALUN.IR

خانه مطالب شهوت، مانع آرامش
امتیاز کاربران 5

تولیدگر متن

میری هستم. از تاریخ 18 تیر 1395 کنشگری رو شروع کردم و همواره سعی کردم بهترین باشم. در این مسیر آموزش های لازم را پیگیری و از اساتید و مشاوران در تولید محتوا استفاده می کنم. من در نقش تولیدگر با قالب های تولیدگر متن تولید محتوا می کنم.
من در مرسلون تعداد 56 مطلب دارم که خوشحال میشم شما هم ذیل مطالبم نظر بنویسید و امتیاز بدید تا بتونم قوی تر کار کنم.


محیط انتشار
مخاطب
0 0
شهوت، مانع آرامش

با 0 نقد و بررسی | 0 نظر | 0 دانلود | ارسال شده در تاریخ سه‌شنبه, 16 آبان 02

این پرونده را با 358 اثر دیگر آن ببینید

گفتار پنجم(بخش چهارم)

شهوت، مانع آرامش

قرآن کریم در جای دیگر می­فرماید: «وَ اللَّهُ يُريدُ أَنْ يَتُوبَ عَلَيْكُمْ وَ يُريدُ الَّذينَ يَتَّبِعُونَ الشَّهَواتِ أَنْ تَميلُوا مَيْلاً عَظيماً»[1]؛ «خدا مى‏خواهد شما را ببخشد (و از آلودگى پاك نمايد)، امّا آن‌ها كه پيرو شهواتند، مى‏خواهند شما به کلی منحرف شويد». اين آيه در حقيقت به افرادى كه در عصر و زمان ما نيز به قوانين مذهبى مخصوصا در زمينه مسائل جنسى ايراد مى‏كنند جواب می­دهد که اين آزادي­هاى بى‏قيد و شرط سرابى بيش نيست و نتيجه آن انحراف عظيم از مسير خوشبختى و تكامل انسانى و گرفتار شدن در بيراهه‏ها و پرتگاه­ها است كه نمونه‏هاى زيادى از آن را با چشم خودمان به شكل متلاشى شدن خانواده‏ها، انواع جنايات جنسى، فرزندان نامشروع و جانی و انواع بيماري­هاى آميزشى وناراحتى‏هاى روانى مشاهده مى ‏كنيم.[2]


بنابراین گناه را به گردن دوستان انداختن بهانه­ای بیش نیست، بلکه خودشان به دنبال شیطان می­روند. از طرفی هم همانگونه که در جامعه دوست بد بود دوست خوب نیز زیاد بود، همانطور که زمینة گناه بود زمینة عبادت و پاکدامنی نیز وجود داشت؛ پس خود شما خواستی که به دنبال شهوات درونی بروی و از شیطان پیروی کنی!

ازدواج، راه نجات از شهوت

در این جا سؤالی پیش می­آید که آیا اسلام مخالف شهوت جنسی است؟ خیر، اسلام شهوت جنسی را مذموم نمی­داند. دلیل ما این است که اسلام ازدواج را برای بعضی واجب کرد و برای بعضی هم مستحب مؤکّد قرار داد. خداوند متعال در قرآن کریم می­فرماید که زناشویی را من آفریدم، زناشویی آفرینش خداست: «وَ مِنْ آياتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْواجاً لِتَسْكُنُوا إِلَيْها وَ جَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً إِنَّ في‏ ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ»[3]؛ «و از نشانه‏هاى او اينكه همسرانى از جنس خودتان براى شما آفريد تا در كنار آنان آرامش يابيد، و در ميانتان مودّت و رحمت قرار داد، در اين نشانه‏هايى است براى گروهى كه تفكّر مى‏ كنند!»

جالب اينكه قرآن در اين آيه هدف ازدواج را سكونت و آرامش قرار داده است، و با تعبير پر معنى «لتسكنوا» مسائل بسيارى را بيان كرده و نظير اين تعبير در آيه 189 سوره اعراف نيز آمده است. 

به راستى وجود همسران با اين ويژگي­ها براى انسان­ها كه مايه آرامش زندگى آن‌ها است يكى از مواهب بزرگ الهى محسوب مى‏شود.

اين آرامش از اينجا ناشى مى‏شود كه اين دو جنس مكمل يكديگر و مايه شكوفايى، نشاط و پرورش يكديگر مى‏باشند، به طوری كه هر يك بدون ديگرى ناقص است، و طبيعى است كه ميان يك موجود و مكمل وجود او چنين جاذبه نيرومندى وجود داشته باشد.

و از اينجا مى‏توان نتيجه گرفت آن‌ها كه پشت پا به اين سنت الهى مى‏زنند وجود ناقصى دارند، چرا كه يك مرحله تكاملى آن‌ها متوقف شده است (مگر آنكه به راستى شرائط خاص و ضرورتى ايجاب تجرد كند).

بيماري­هايى كه به خاطر ترك ازدواج براى جسم انسان پيش مى‏آيد قابل انكار نيست. همچنين عدم تعادل روحى و ناآرامي­هاى روانى كه افراد مجرد با آن دست به گريبانند كم و بيش بر همه روشن است.

از نظر اجتماعى افراد مجرد كمتر احساس مسئوليت مى‏كنند و به همين جهت انتحار و خودكشى در ميان مجردان بيشتر ديده مى‏شود، و جنايات هولناك نيز از آن‌ها بيشتر سر مى‏زند.

هنگامى كه انسان از مرحله تجرد گام به مرحله زندگى خانوادگى مى‏گذارد، شخصيت تازه‏اى در خود مى‏يابد، و احساس مسئوليت بيشترى مى‏كند و اين است معنى احساس آرامش در سايه ازدواج.[4]

بنابراین اسلام ازدواج را عامل مودّت ما قرار داد و با شهوت جنسی مخالف نیست؛ منتها آنچه که شما از آن بد دارید این است که انسان عقل خود را در اختیار شهوت قرار دهد و پایگاه اصیل فرماندهی عقل را از دست بدهد و حاکمیت عقل را از آن بگیرد و این حاکمیت را به غریزه و شهوت بدهد.

اثرات عدم تمییز بین عشق و شهوت

اگر می­بینیم که آمار طلاق رو به افزایش است به این خاطر است که پایگاه ازدواج، شهوت و خواسته­های انسانی و امیال بشری شده است و غیر از امیال بشری چیز دیگری نیست. به همین دلیل است که مفهوم عشق برای بعضی قابل درک و فهم نیست؛ شخصی که به همراه همسرش مشغول دور زدن در پارک­ها و بوستان­ها می­شود، وقتی بی­عفتی خانم را می­بیند فکر می­کند که عشق همین است، وقتی بی­نزاکتی او را می­بیند فکر می­کند که این عشق است و همه چیزش را در اختیار شهوت قرار می­دهد. این شخص بین عشق و شهوت امتیازی قائل نشده است، شخصی که بی­جهت به اجنبی لبخند می­زند، آیا این کارش عشق است؟! خیر، این عشق نیست!

پس یکی از اشتباهات افراد جامعه این است که بین شهوت و عشق تفاوتی قائل نیستند. این اشتباه را آقای «فروید»[5] هم کرده است؛ تئوری­های فروید را فرهنگ غرب به ما دیکته کرده است که منبع بسیاری از مشکلات در جامعة مسلمان ما شده است. آیا کسی تا کنون شنیده است که یکی از فرنگیان را مسلمان مآب بگویند؟ پس چرا شرم نمی­کنیم و اسم فرنگی مآبی را بر خود همواره نمایان می­کنیم و خود را ننگ مسلمانان قرار می­دهیم! آیا نه چنین است که آنچه را که آن طایفه دارند همه به واسطة عمل نمودن به قوانین شرع مطهر نبویة ختمیّه است؟ آیا نه این است که عقب افتادن ما از آن‌ها در امورات زندگی به واسطة عمل ننمودن ما به موازین شرعیّه است؟

بنابراین باید ملتفت بود و ظاهر و باطن خود را اصلاح نمائیم، چون آنچه را که تمام شرایع سابقه دارا هستند از اصلاح امور، تماما! در این شریعت محمدّیه به نحو اتمّ و اکمل جمع است: «آنچه خوبان همه دارند تو تنها داری».[6]

باید برای همة اقشار جامعه اعم از پیر و جوان تفهیم کرد که عشق ماندنی است ولی شهوت هر چقدر که به انسان فشار وارد کند بعد از چند دقیقه­ای تمام می­شود، چون خسته­کننده است و قوای بدنی را کاهش می­دهد. وقتی که خسته شد، دل او کاملاً آماده است تا عشق واقعی را دریافت نماید، نباید کاری کرد که این دل خسته گوشه­گیر شده و مورد هجوم دوبارة شهوات قرار گیرد.

 

 


[1]. سوره نساء، آیه27.

[2]. تفسیر نمونه، ج3، ص354.

[3]. سوره روم، آیه21.

[4]. تفسیر نمونه، ج16، ص392.

[5]. روانپزشك اتريشي و بنیانگذار روانکاوی (1856- 1939)، فروید ماهیت انسان را به شکل خاصی تصویر می­کند. به نظر او انسان ذاتاً نه خوب است و نه شرور، بلکه از نظر اخلاقی خنثی است. خصوصیات دیگری که فروید برای انسان قائل می­شود عبارتند از: 1 – انسان دارای یک اصل فعالیت حیاتی است؛ او این اصل را با دو واژه انرژی و نیرو، که از نظر عملی مبین فرایند اساسی زندگی واقعی هستند، مشخص کرده است. 2 – خصوصیت ویژه انسان این است که اساساً عملکردی منطقی دارد و هدف همه جانبه انسان رفتاری منطقی و توأم با بصیرت است. 3 – هدف این اصل آنست که قدرت تسلط شخصی را بر خویشتن و محیط از راه کنترل سمبولیک تفکر گسترش دهد. فروید انسان را هم از جنبه فیزیولوژیکی و هم از لحاظ روحی و روانی دو جنسی می­داند. فروید تمدن بشری را نتیجه واپس زدگی می­داند. از نظر روانکاوی انسان تابع اصل جبر روانی است، از این رو، تسلط اصل جبر روانی زمانی کاهش می­یابد که خودآگاهی انسان افزایش می­یابد. هر چه دانش فرد از خودش بیشتر باشد، احتمال اینکه عقلانی­تر عمل کند بیشتر می­شود. از نظر فروید تمام امور انسان معنی دار هستند­. مراد فروید از معنی دار بودن اعمال انسان با توجه به سطح خودآگاهی و یا ناخودآگاهی است و آنچه که غیر منطقی خوانده می­شود، همیشه در سطح ناخودآگاه منطقی است.

1. خزینة الجواهر فی زینة المنابر، ج1، ص231.

نظرات 0 نظر

شما هم نظری بدهید
پرونده های ویژه نقد و بررسی آثار شبکه تولیدگران
تمامی حقوق برای تیم مرسلون محفوظ است | 1400 - 2021 ارتباط با ما