مرســـــــلون

بانک محتوای مذهبی مرسلون
MORSALUN.IR

خانه مطالب شورای دانش‌آموزی – 2
امتیاز کاربران 5.0

تولیدگر متن

علی بهاری هستم. از تاریخ 25 اردیبهشت 1394 کنشگری رو شروع کردم و همواره سعی کردم بهترین باشم. در این مسیر آموزش های لازم را پیگیری و از اساتید و مشاوران در تولید محتوا استفاده می کنم. من در نقش تولیدگر با قالب های تولیدگر متن تولید محتوا می کنم.
من در مرسلون تعداد 520 مطلب دارم که خوشحال میشم شما هم ذیل مطالبم نظر بنویسید و امتیاز بدید تا بتونم قوی تر کار کنم.


محیط انتشار
مخاطب
0 0
شورای دانش‌آموزی – 2

با 0 نقد و بررسی | 0 نظر | 0 دانلود | ارسال شده در تاریخ دوشنبه, 05 دی 01
در پرونده انتخابات

این پرونده را با 197 اثر دیگر آن ببینید

ناظم گفت: «انگل خان این حرف‌ها رو حسن تو دور دوم زد. یه چیز جدید بگو.» گفتم: «پس آمده‌ام تا شورا به دست نااهلان نیفتد» پس کلش رو خاروند و نفس عمیقی کشید و جواب داد: «تو مثل این که واقعا جوگیری. بیا دفتر واسه مصاحبه» با اعتماد به نفس کامل گفتم: «آماده‌ام» و رفتم تو. مربی پرورشی و مدیر هم اومدن. مدیر یه مرد شصت ساله با شکم بزرگ و موهای سفید بود. 

مربی پرورشی یه مرد پنجاه و چهار ساله با شکم بزرگ و موهای جو گندمی. نشستند پشت میز بزرگ چوبی قهوه‌ای و من هم این طرف روی صندلی. صندلی اونها چوبی بود و هم‌رنگ میز. صندلی من از این آهنی داغون‌ها که کنکورهای دهه شصت رو روش برگزار می‌کردن.

 اولین سوال رو مربی پرورشی پرسید: «اسم پدر حضرت ابراهیم چی بود؟» نفس عمیقی کشیدم و با اعتماد به نفس گفتم: «ابو ابراهیم» ناظم نزدیک بود منفجر بشه. دو لبش رو سفت روی هم گذاشت تا خندش نپاشه بیرون. مربی پرورشی و مدیر یکم اخم کردن. مدیر با همون حالت اخمو گفت: «سوال بعدی رو با دقت جواب بده. چرا پرنده‌ها تخم می‌ذارن ولی حامله نمی‌شن؟» سرم رو انداختم پایین و گفتم: «روم نمیشه جواب بدم.» مدیر لبخند پدرانه‌ای زد و گفت: «آفرین به نجابتت. ولی خجالت نکش. بگو چرا پرنده‌ها حامله نمیشن؟» گفتم: «چون افتادگی رحم دارن!» این رو که گفتم مدیر داد زد «برو بیرون نبینمت!»

لینک همین مطلب: «https://eitaa.com/tanzac/1377»

نظرات 0 نظر

شما هم نظری بدهید
پرونده های ویژه نقد و بررسی آثار شبکه تولیدگران
تمامی حقوق برای تیم مرسلون محفوظ است | 1400 - 2021 ارتباط با ما