شکرِ سرمایهدارانه؛ از معجزه تا معجزهنما
■عجز معجزه
شکرگزاری یکی از تمایلات فطری انسان است که خداوند در وجود انسانها به ودیعه گذاشته است.
در آموزههای دینی اسلام نیز تأکیدات فراوانی بر روحیهی شکرگزاری شده و ازدیاد نعمت و فراوانی داشتهها از جمله ثمرات آن ذکر گردیده است. در دنیای مدرن و با افول معنویت حقیقی و بسط مادیگرایی، این نیاز معنوی و فطری بشر نیز دستمایهی معنویتهای نوظهور شده است.
سالیانی است با ورود کتابهای ترجمهای در باب شکرگزاری به دنیای نشر ایران، بازار این موضوع داغ شده و سبب رواج ایدهی جدیدی از شکرگزاری در میان مردم شده است که در فضای معنویتهای روانشناختی و با کارکرد جذب ثروت معرفی و تبلیغ میشود. همچنین سمینارها و کارگاههای زیادی توسط افراد مشهور و نیمه مشهور در سراسر کشور به منظور آموزش شکرگزاری در جهت جذب پول برگزار میشود که در طی آن با استفاده از آموزههای مستند «راز» و کتابی با همین نام، در بستری به ظاهر معنوی در کنار بهرهگیری از برخی آیات و روایات به مخاطب نوید داده میشود تا به دنیای بهتری برای زیستن دست پیدا کند.
از دیگر سو با گسترش شبکههای اجتماعی شاهد ظهور و بروز بلاگرها و اینفلوئنسرهایی هستیم که در غالب گروهها و پیجهای اینستاگرامی تحت عناوین مختلفی مانند معجزهی شکرگزاری، راز شکرگزاری، قدرت شکرگزاری، قدرت جذب و غیره در حال فعالیت هستند.
یکی از کتابهایی که بیشترین اقبال را در بین مخاطبان به خود اختصاص داده است، کتاب «معجزه» راند برن است که در طی 28 گام تلاش میکند حس امتنان و سپاسگزاری را در خوانندهی کتاب بیدار کند و مدعی میشود فرد شکرگزار به تمام خواستههای خود دست خواهد یافت.
این کتاب با اقتباس جملهای از انجیل متی که «هر آنکس که دارد، به او بیشتر داده خواهد شد و او در نعمت غرق خواهد شد. هر آنکس که ندارد، حتی آنچه دارد نیز از او ستانده خواهد شد.»
مدعی شده در این جمله رازی وجود دارد که در یک کلمهی پنهان نهفته است و آن کلمه «شکر» است.
سپس با ذکر روایاتی از امام صادق علیهالسلام، پیامبر اکرم (ص) و آیاتی از قرآن و همچنین جملاتی از برخی دانشمندان در زمینهی شکرگزاری ادعا میکند این آیات کتاب مقدس و قرآن کریم در حال بازگویی حقیقتی هستند که قانون بنیادی علم و جهان است.
او سپس در بخش دوم کتاب خود با عنوان «رازی بزرگ که آشکار میشود» به شرح این قانون میپردازد و معتقد است شکر از خلال این قانون عام عمل میکند که بر کل زندگی انسان تسلط دارد؛ قانونی به نام «قانون جذب». به اعتقاد او این قانون بر تمامی انرژیهای جهان، از شکلگیری یک اتم تا جنبش تمامی سیارات حکمفرما است و بر طبق آن هر چیزی مشابه خود را جذب میکند.
عمده نقدی که به کتاب برن وارد است، نوع نگاه او به قانون حاکم بر جهان است. او سخن از قانونی به میان میآورد که از منظر دینی و علمی پذیرفته نیست.
قانون جذب یکی از اصول دین جدیدی به نام تفکر نو است که از حدود اوایل قرن نوزدهم به تدریج شکل گرفت.
مروجان تفکر نو با ارائهی تعریفی نوین از معنویت، آن را به معنای بازگشت به نیروهای درونی و پتانسیل الهی درون بیان کرده و ادعا میکنند به دنبال توانمندسازی انسانها و به حرکت درآوردن نیروهای درونی بشری هستند.
ریشهی چنین افکاری را باید در آموزههای کابالا یا عرفان یهود جستجو کرد که به مثابه یک آئین جادویی در جستجوی نیروهای ناشناخته و تأثیرگذار بر عالم و نفوذ در ساختار خلقت است. کابالا یا قباله، آموزههای صوفیانهی رمزی و غیروحیانی است که از گذشته، میان گروهی از رهبران یهودی دست به دست گشته است.کابالیستها بر مبنای یکی از اعتقاداتشان به نام «اصل قاطعیت» بر این باورند برای دست یافتن به خواستهها میبایست هنگام دعا کردن با قدرت از خدا بخواهند تا خداوند آن کار را انجام دهد و هر چه اعتماد و قدرت خواستن بیشتر باشد امکان به وقوع پیوستن آن خواسته نیز بیشتر خواهد شد.
در این نگاه دین و اعتقاد فرد اهمیتی ندارد و فقط درخواست انسان از کائنات موضوعیت دارد.
همچنین ارادهی خداوند حاکم بر جهان نیست، بلکه خواست خداوند تابعی از خواست انسان است. بر اساس این نوع از عرفان، خداوند در طبیعت، انسان و تاریخ حلول کرده، با آنها متحد میشود. در این حالت دیگر خداوند بیرون از آنها وجود مستقلی ندارد و به همین دلیل، وجود در یک سطح خلاصه میشود و از یک قانون پیروی میکند.
در نتیجه هر کس که با این قانون (گنوستیک) آشنا باشد، میتواند بر تمام جهان حکم براند. به عبارتی هرکس خدایی در درون خویش دارد. در حالی که در تفکر توحیدی این باور از وحدت وجود برابر با کفر و الحاد است و حلول الهی با تفکر توحیدی کاملا در تضاد است. از طرفی ویژگیهای یک مسلک حق عرفانی آن است که تمام شؤون زندگی را متوجه خدا کند نه متوجه انسان و تمام دعوتها به سمت وحدت باشد نه کثرت.
کتاب «راز» که اثر دیگری از راندا برن است، قانون جذب را اینگونه تعریف میکند:
«قانون کشش میگوید هر چیزی مشابه خود را جذب میکند. این در سطح افکار ما رخ میدهد. بنابراین وقتی شما فکری در سر دارید، فکرهای مشابه بیشتری را به خود جذب میکنید. این بدان معنا است که ذهن قدرت خلق خواستههای ما را در عالم خارج دارد و تمام زندگی ما وابسته به خواستهها و تصاویر ذهنی ما است».
راندا برن در کتاب «راز» وظیفهی انسان را برای رسیدن به خواستههایش تنها تمرکز بر افکار عنوان میکند و معتقد است وظیفهی ما به عنوان انسان این است که افکارمان را بر آنچه میخواهیم متمرکز کنیم. آنها را به وضوح ببینیم و تجسم کنیم.
با این کار یکی از بزرگترین قوانین هستی را به مرحلهی عمل در میآوریم و این قانون همان قانون کشش است.
به عبارت دقیقتر در قانون جذب انسان کانون و محور عالم قلمداد میشود که بر جهان حکمفرمایی میکند و نیروی برآوردن خواستههای او در درونش قرار دارد که وابسته به قدرت تصور و تجسم انسان است. در کتاب راز، کائنات به عنوان غول چراغ جادوی انسان معرفی میشود که اوامر او را اطاعت میکند؛ «در واقع غول تنها به هر یک از خواستههای شما پاسخ میدهد و آن را اجابت میکند. غول همان کشش است که همیشه وجود داشته است و به هر آنچه شما بر زبان میآورید، در موردش فکر میکنید یا به آن عمل میکنید، پاسخ میدهد». حتی باور به توحید در قانون جذب به این گونه است که معتقد باشیم خداوند خودش را وقف هوسهای انسان کرده و هرچه انسان اراده کند او هم اراده میکند، نه خدایی که از بندگانش عبادت و اطاعت خواسته است. اینگونه محوریت دادن به خواستهها و تمنیات انسان، محصول پارادایم سکولاریسم و دنیاگرایی است که ذیل سوپر پارادایم امانیسم پرورش یافته است؛ یعنی همان نظام معرفتی که انسان را محور هستی میداند و خواسته، لذت و امیال نفسانی او را اصیلترین اصل در نهاد انسانی میداند.
کارکرد قانون جذب در جامعهی امروزی در تعارض با آموزههای دینی است.
هدف دین سعادت و کمال معنوی انسان با بهرهگیری از تمتعات دنیایی است.
در آیات قرآن نیز بارها از دنیا به عنوان متاع ناچیز یاد شده و آخرت سرای همیشگی و حیات حقیقی ذکر شده است.
اما قانون جذب با دلبسته کردن و مشغول کردن افکار و احساسات به خواستههای دنیوی، مردم را از درون گرفتار دنیا میکند و در نتیجه راه ستمپذیری، سرخوشیهای پوچ و تسلیم شدن در برابر قدرتهای نامشروع را هموار میسازد. شاید بارها این عبارات را توسط افراد مختلف شنیده باشید که چرا «مرگ بر آمریکا» میگویید، حتی برخی به لعن زیارت عاشورا ایراد گرفته و آن را مصداق تفکر و احساسات منفی میدانند و معتقدند آثار این لعن به زندگی ما برمیگردد؛ چراکه افکار، مشابه خود را جذب میکنند. در قرآن آیاتی آمده که به صراحت افرادی را لعن میکند: لعن الذین کفروا من بنی اسرائیل علی لسان داوود. از سویی برائت یکی از فروع دین اسلام است و طلب مرگ برای کفار در آیات متعدد قرآن ذکر شده است. پیدایش چنین باورهایی در جامعه ثمرهی نشر و بسط آموزههای قانون جذب میان مردم است. در واقع کسی که به قانون جذب پایبند میشود، باید ستمها و سیاهیهای موجود را نادیده بگیرد و با آنها مبارزه نکند؛ حتی به مبارزه با آنها فکر هم نکند؛ چرا که بر اساس آموزشهای قانون جذب، هر چیزی را بخواهی از بین ببری، تقویت میشود. پل هرینگتون نویسندهی کتاب «راز برای نوجوانان» مینویسد: وقتی شما در مخالفت با جنگ تظاهرات کنید، در واقع در برابر جنگ مقاومت بورزید و به شدت از جنگ متنفر شوید، بیشتر آن را خلق میکنید. در کتاب «راز» نیز صراحتا عنوان میشود که مبارزه با فقر، مبارزه با جنگ، مبارزه با مواد مخدر، مبارزه با تروریسم و مبارزه با خشونت در عمل میزان بیشتری از آنچه نمیخواهیم را به ارمغان میآورد؛ زیرا هر آنچه در برابرش مقاومت کنید، برجا خواهد ماند.
آموزههای کتاب «معجزه» علاوه بر ایرادات جدی مبنایی، مروج تفکرات شکرآلود دیگری نیز میباشد.
به عنوان مثال راندا برن در این کتاب تمرینهایی را در خلال یک برنامهی 28 روزه ارائه میدهد .او مدعی میشود اگر هر روز یکی از تمرینهای شکرگزاری را انجام دهید، پس از 26 روز تأثیری شگفتانگیز در زندگیتان مشاهده خواهید کرد. تمرینی که در روز دوم ارائه میدهد با عنوان «سنگ جادویی» در کتاب آمده است. او میگوید: «سنگی پیدا کن. سنگی که در کف دستت جا بگیرد و بتوانی دست خود را به دور آن مشت کنی. سنگی که صیقلی و نرم باشد، لبههای تیز و خشن نداشته باشد، سنگین نباشد و با لمس آن احساسی دلپذیر پیدا کنی». در ادامه از مخاطب میخواهد بعد از یافتن سنگی با چنین خصوصیات، آن را در مکانی قرار دهد تا هر شب پیش از رفتن به رختخواب بتواند آن را ببیند و لمس کند و در حین لمس کردن به اتفاقات خوبی فکر کند که در طول روز برایش رقم خورده است، سپس عبارت جادویی سپاسگزارم را به زبان آورده و سنگ جادویی را به جای خودش برگرداند و این عمل را طی 26 روز هر شب تکرار کند.
این شیوهی عجیب شکرگزاری که برن در همان مرحلهی ابتدایی آن را آموزش میدهد، شائبهی آئینی شرکآلود را به همراه دارد که مخاطب را به برقراری ارتباط با تکهای سنگ سوق میدهد و بجای دعوت به برقراری ارتباط مستقیم با خداوند و تشکر از او، توجه فرد را معطوف به سنگی میکند که بخشی از کائنات است. نکتهی قابل تأمل دیگری که در نقد این کتاب میتوان به آن اشاره کرد، به بخشی از کتاب باز میگردد که به وجود گرسنگان و محرومان جهان اشاره میکند و راهکار کاهش فقر و محرومیت در جهان را تنها افزایش انسانهایی میداند که بیشتر شکرگزار موهبت آب و غذای خود باشند؛ چرا که در این صورت به واسطهی قانون جذب، عکسالعمل جهانی برطرف شدن کمبود آب و غذا در جهان خواهد بود!! توصیههایی که گویی در صدد نامرئی کردن ظالم و در نتیجه سبب انفعال در برابر بیعدالتیهای جهان میشود که محصول زیادهخواهیهای نظام استکبار و استعمارگران غربی است؛ چراکه به عامل اصلی وجود چنین محرومیتهایی اصلا اشاره نمیکند.
به طور کلی میتوان مدعی شد ترویج و نشر چنین کتبی هم جهت با خواست نظام لیبرال سرمایهداری است که حیات آن با ارزشهایی چون رفاهطلبی، دنیاگرایی، لذتجویی و مصرفگرایی درآمیخته است؛ به گونهای که تداوم این نظام به بسط چنین ارزشهایی در جامعه بستگی دارد.
به فرمودهی رهبر انقلاب محور سلطه در دنیای امروز دستگاههایی هستند که یک مجموعه از کارتلها و تراستها، شرکتها و کمپانیهایی را در سرتاسر دنیا تشکیل میدهند که جز سود شرکت محاسبهی دیگری برایشان معنا ندارد و حقوق ملتها را به راحتی پایمال میکنند.
در چنین نظامی، سرمایه که روند دائمی جذب سود از طریق استثمار انسان و طبیعت است، حرف اول را میزند. مبنای ساختارهای اقتصادی امروز جهان، فاصلهی طبقاتی و تحقیر انسان در مقابل سرمایه است. در چنین ساختارهایی تمام هم و غم انسانها دنیا بوده، بهگونهای که فقط به دنبال ارتقا دادن لذات دنیوی، زندگی مادی و رفاهمحور و شهوتطلبانهی خود هستند.
این شیوه از ارزشگذاری منجر به نفی محوریت آخرت در زندگی فردی و اجتماعی میشود.
قانون جذب با ترویج ارزشهای نظام سرمایهداری آنها را در عمیقترین سطوح ذهن نیمههشیار و ناهشیار جای میدهد. درونیسازی ارزشهای نظام سرمایهداری بر معنویتانگاری پول و رفاه و نیز بر شالودهی معنوی پنداشتن ثروتمندان استوار شده است.