اعتراض عمر بن خطاب و سر پوش گذاشتن ابوبکر بر جنایات خالد بن ولید
جلال الدين سيوطي به نقل از ابن سعد مینویسد:
خالد بن وليد ادعا كرد كه از مالك سخني شنيده است كه سبب ارتداد وي بوده است ؛ ولي مالك آن را انكار كرده وگفته بود : من بر اسلام هستم نه چيزي را تغيير داده و نه عوض كردهام ؛ ابو قتاده و عبد الله بن عمر نيز بر اين مطلب شهادت دادند ؛ اما خالد او را متهم نمود و به ضرار بن ازور اسدي گفت : گردن او را بزن ؛ سپس خالد به همسر مالك نيز دست درازي كرد ؛ (عمر) به ابو بكر گفت : خالد زنا كرده است ؛ او را سنگسار كن ؛ ابو بكر پاسخ داد : من او را سنگسار نمي كنم ؛ او اجتهاد كرده و اشتباه نموده است ؛ گفت : او را قصاص كن ؛ زيرا او مسلماني را كشته است ؛ پاسخ داد : او را نمي كشم ؛ زيرا او اجتهاد نموده و خطا كرده است !!!گفت : پس او را عزل كن ؛ پاسخ داد : من شمشيري را كه خداوند بر ايشان كشيده است در غلاف نمي گذارم .(1)
بايد از جناب خليفه سؤال كرد كه اگر خالد مجتهد باشد و به تواند قبيلهاي را فقط به خاطر نپرداختن زكات به أبو بكر (نه انكار اصل وجوب زكات) بكشد و همان شب با زن مسلماني كه شوهرش را كشته است همبستر شود ، چرا مالك بن نويره نتواند اجتهاد كند .
اگر صحابه مجتهدند ، پس مالك بن نويره هم بايد مجتهد باشد ؛ چرا يكي به خاطر اجتهادش كشته شده و همان شب با زنش زنا ميشود ؛ ولي ديگري به خاطر قتل عمد و زناي محصنه نه تنها توبيخ نميشود ؛ بلكه پاداش نيز مي گيرد؟!
اين مطلب نيز مسلّم است كه خالد بن وليد ، مالك بن نويره را فقط به خاطر زيبائي زنش كشت ، نه به خاطر اين كه زكات پرداخت نميكرد .
راستی رأی عمر بر سنگسار خالد زناکار است چرا ابوبکر حاضر نیست به او حد زنا بزند؟
ابوبكر دستور داد اسراي اصحاب ردة را زندانی كردند و عمر در زمان خلافت خود دستور به آزادي آنها داد. سوال اينجاست كه اگر كار ابوبكر درست بوده پس چرا عمر اسراء را آزاد كرد و اگر كار عمر درست بوده پس چرا ابوبكر آنها را حبس نمود؟
1_جامع الاحاديث (الجامع الصغير وزوائده والجامع الكبير) ، ج 13 ، ص 94