شیفته دانش
1- در دانشگاه استاد توانمندی داشتیم. پر از تجربه و نکته کاربردی. دو جلسه از درسش باقی مانده بود. التماس میکرد بیایید تمام کنیم. بچهها طفره میرفتند. عاقبت کلاس را با دو نفر (من و یکی از دوستان) تشکیل داد.
2- قرار شد با استادش مجمع البیان بخوانند. از اول حمد تا آخر ناس را خواندند. هر روز کلاس، بدون تعطیلی. بعد از اتمام، استاد تفسیر یک آیه را خواست. شاگرد هر چه فشار آورد به یادش نیامد. استاد گفت: «دوباره بخوانیم» و خواندند. از اول تا آخر!
3- خدایش بیامرزد! شیفته دانش بود.
#حسن_زاده_آملی