مرســـــــلون

بانک محتوای مذهبی مرسلون
MORSALUN.IR

خانه مطالب صحن نقره ای
امتیاز کاربران 5

تولیدگر متن

ترنم هستم. از تاریخ 27 آذر 1399 کنشگری رو شروع کردم و همواره سعی کردم بهترین باشم. در این مسیر آموزش های لازم را پیگیری و از اساتید و مشاوران در تولید محتوا استفاده می کنم. من در نقش تولیدگر با قالب های تولیدگر متن تولید محتوا می کنم.
من در مرسلون تعداد 49 مطلب دارم که خوشحال میشم شما هم ذیل مطالبم نظر بنویسید و امتیاز بدید تا بتونم قوی تر کار کنم.


محیط انتشار
مخاطب
0 0
صحن نقره ای

با 0 نقد و بررسی | 0 نظر | 0 دانلود | ارسال شده در تاریخ دوشنبه, 05 دی 01

«صحن نقره ای»
دلش بچه می‌خواست، سالها بود دامنش سبز نشده بود.امشب دوباره هوایی شده بود وبادلی گرفته،به جمکران رفته بود.گنبد فیروزه ای درقلب چشمش درخشید.

وارد شد و به حکم فاخلع نعلیک، کفش هایش را با احترام، درآورد.
بعد گوشه ای که خلوت تر بود، پیدا کرد وسجاده اش را پهن کرد، دورکعتی نماز هدیه خواند.بعد زیارت آل یس.
عجیب دلش روضه خواست. نشست وروضه‌ی عموی حضرت را خواند وبلند بلند گریه کرد.
بعدزیر لب نجواکرد:«خدایا اگرشرطش ناامیدی از غیرتوست، من ناامید شدم. من تنها به تو امید دارم.از همه دارو درمانها هم ناامید شده ام. خودت اگر صلاح می‌دانی، از هر راهی که میدانی برایم فراهم کن.یا من ینزل الغیث من بعد ماقنطوا»
اشکهایش که بارید به اجابت مطمئن‌تر شد.

قلبش کمی آرام گرفت، ساعتش را نگاه کرد، عقربه ها ساعت ده رانشان میداد،ساعت قرار.

دلتنگی هایش را درجمکران جا گذاشت و با دلی شاد، به طرف صحن نقره ای به راه افتاد.

نظرات 0 نظر

شما هم نظری بدهید
پرونده های ویژه نقد و بررسی آثار شبکه تولیدگران
تمامی حقوق برای تیم مرسلون محفوظ است | 1400 - 2021 ارتباط با ما