#امام_شناسی
صلح امام حسن علیه السلام اگر از قیام سیدالشهداء علیه السلام بالاتر نباشد ، قطعاً از آن پایین تر نیست !
قال رسول الله (صلی اللـه علیه و آله) فرمودند :
«الحسنُ و الحسينُ إمامانِ ، قاما أو قَعَدا» (1)
حسن و حسين دو امامِ به حقّند ، چه قيام كنند ، چه قیام نکنند.
امام عليه السّلام قلبِ عالَمِ امكان است. مشيت و اراده الهى توسّط نفسِ امام (عليه السّلام) در تمام عَوالِم ، سارى و جارى است.
در آنجا كه اراده حق بر قيام تعلّق گيرد ، قيام مى كند و لو اينكه يك نفر همراه و همگام با او نباشد؛
و در آنجا كه اراده حق بر سكوت و سكون تعلّق پذيرد، از خود اظهار سليقه و رويه نمى كند گرچه تمامى خلايق پشت سر او در حال انقياد و اطاعت باشند.
او از خود گذشته است و به حق پيوسته است و ديگر از پيش خود نظرى ندارد، و فكرى غیر از اراده حق در مُخيّله او خطور نمى كند؛ فعل او فعل حق است، و بر فعل حق ايراد و اعتراضْ جايى ندارد.
سكوت امام مجتبى عليه السّلام به همان اندازه مورد رضای حق است كه قيام سيدالشّهدا عليه السّلام ، هست ؛ بدون يك ذرّه و يا سر سوزنى اختلاف و تفاوت. و اگر جز اين باشد ، در فعل حق قباحت و ظلم لازم مى آيد؛ تعالَى اللـهُ عن ذلك
و تا انسان به اين حقيقت نرسد دائماً در حال شكّ و ترديد و اعتراض و ايراد اشكالات واهى و پوچ نسبت به امام معصوم عليه السّلام بسر خواهد برد؛ و در هر موقعيتی ، قضاوتى به مقتضاى فهم ناقص و توهّمات و تخيلات خود نسبت به فعل امام عليه السّلام خواهد نمود، و دائماً دچار تناقض و تضادهاى در جريانات مشابه در زمينه ها و ظروف متفاوت ، خواهد گرديد.
و از اينجا به اين حديث شريف نبوى مى رسيم كه فرمود: «الحسنُ و الحسينُ إمامان، قاما أو قَعَدا!»
يك فرد شيعه به مقتضاى فرهنگ اصيل و ناب خود اوّل بايد امام را بشناسد ، آنگاه به افعال و كردار او توجّه نمايد.
اگر قرار است امام عليه السّلام هميشه دعوت به جهاد و معارضه عليه ظلم كند،
پس چرا هیچ امامی بعد از سیدالشهداء عليه السّلام اين كار را نكرد؟!
پس چرا سیدالشهداء به مدّت ده سال به حكومت معاويه پليد تن در داد و عليه او اعلان جنگ نكرد؟!
پس فرق بين دو امام گذاردن ، و يكى را فطرتاً و ذاتاً طالبِ صلح و آرامش و سكوت ، و ديگرى را مبارز و مجاهد دانستن ، اشتباهى است فاحش و خطائى است غير قابل قبول ، كه ناشى از جهل و نادانى به حقيقت امامت و ولايت است.
و به بیان مولانا در مثنوی معنوی :
كار پاكان را قياس از خود مگير
گرچه باشد در نوشتن شير و شير (2)
جمله عالم زين سبب گمراه شد
كم كسى زِ ابْدال حق آگاه شد (3)
ـــــــــــــــــــــ
(1) علل الشّرايع، ج 1، ص 211؛ روضة الواعظين، ج 1، ص 156؛ عوالى اللئالى، ج 4، ص 93.
(2) یکی شیر جنگل که انسان را می خورد و دیگری شیر نوشیدنی که انسان آنرا می نوشد.
(3) مثنوى معنوى، دفتر اوّل ، بخش 11
#امام_حسن_مجتبی علیه السلام ، #قیام ، #صلح ، #امام ، #معصوم ، #خدانما ، #قیاس ، #جهل ، #معرفت ، #ولایت ، #صبر ، #مولانا ، #اراده ، #حق ، #تبعیت_ازحق
@Hagh1441