صمیمانه های من و بابام؛ قسمت ششم
پسر: بابا! امروز معلم آیه 93 سوره نساء رو بهمون درس داد.
(وَمَنْ یقْتُلْ مُؤْمِنًا مُتَعَمِّدًا فَجَزَاؤُهُ جَهَنَّمُ؛
هرکس از روی عمد، مومنی را به قتل برساند، جزایش جهنم است.)
پدر: خوب. الان مشکل چیه؟
پسر: ما از کجا بفهمیم که مومن کیه که اون رو نکشیم؟
پدر: معلومه دیگه! ببین پسرم، عبدالوهاب میگه: ایمان یعنی تصدیق قلبی به همراه عمل!(1)
پسر: یعنی اگه یه نفر در قلبش ایمان باشه، ولی عمل مومنانه نداشته باشه، ما می تونیم اون رو به قتل برسونیم؟
پدر: آفرین! درست فهمیدی. برای همین خون این شیعه های مشرک، مباحه! به زبون خیلی ادعای مسلمونی می کنن، ولی مثلا به جای درخواست از خدا، به یه قبر سنگی متوسل می شن! بعد می گن چرا بهشون می گیم مشرک.
پسر: ولی من یه آیه خوندم که خداوند فرمودن:
وَلَا تَقُولُوا لِمَنْ أَلْقَىٰ إِلَيْكُمُ السَّلَامَ لَسْتَ مُؤْمِنًا: به کسی که اظهار مسلمانی می کند، نگویید مومن نیستی.
(نساء، 94)
پدر: بچه هزاربار نگفتم وقتی دارم فوتبال می بینم اینقدر با من حرف نزن.
#نقد_وهابیت_تکفیری
#متن_کوتاه -25
(1)وارونگی، علیزاده موسوی، ص95.