سیری در عالم برزخ
صورت حیوانی در باطن انسان
انسان، حیوان بالفعل و انسانِ بالقوه است؛ زیرا وقتی کودک متولد می شود، شیره ی کودک تا چندین سال شیره ی حیوانی است و برای خروج از این فعلیت باید سیری داشته باشد که بدون مربّی ممکن نخواهد شد. مربّی استعداد درونی بشر را به فعلیت می برد و شکوفا می کند و وقتی این استعدادها شکوفا شد، «صورت انسانی» پدیدار شده، وجدان اخلاقی او شکوفا و عقلش به بالندگی می رسد و نیز قوه ی ناطقه و ادراکش کمال می یابد، هرحرفی را نمی زند و هر حرفی را نمی شنود.
بنابراین صورت انسانی، همراه با مَلکات است که در آن رشد استعدادهاصورت می پذیرد. در روایات ما نیز از این صورت انسانی به «صراط مستقیم» تعبیر شده است و یا از آن به «پُل» تعبیر شده که یک طرف آن بهشت و طرف دیگرش جهنم است و این به پرورش استعداد بر می گردد که اگر به صورتی صحیح به فعلیت برسد، وارد بهشت می شود، و گرنه وارد جهنم خواهد شد.
امام صادق علیه السلام می فرماید:
«أنّ الصّورَةَ الإِنسَانِیَةَ هِیَ الطّرِیقُ المُستَقِیم إِلَى کُلّ خَیرٍ وَ الجِسرُ المَمدُود بَینَ الجَنّة وَ النّار»[1] صورت انسانی راه مستقیم بسوی هر خوبی است و پلی است که بین بهشت و جهنم کشیده شده است.
خداوند سبحان به پیامبر صلی الله علیه و آله می فرماید:
«وَ إِنّکَ لَتَدْعُوهُمْ إِلىَ صِرَاطٍ مّسْتَقِیمٍ وَ إِنّ الّذِینَ لَا یُؤْمِنُونَ بِالاْخِرَةِ عَنِ الصّرَاطِ لَنَاکِبُون»[2] و تو همانا خلق را به راه راست میخوانی و کسانى که به آخرت ایمان ندارند از راه برمى گردند.
بر این اساس پیامبر مبعوث شد تا صراط مستقیم را به بشر بنمایاند تا صورت انسانی خویش را پیدا کند. انسانی که ایمان به قیامت نداشته و حیات برزخی و اُخروی را قبول ندارد، این صراط را نمیپذیرد و جزو «ناکبون» یعنی منحرفان خواهد شد.
صدرالمتألهین می نویسد:
«وَالتّحقِیق أَنّهُ عِندَ کَشفِ الغِطَاء وَ رَفعِ الحِجَاب، یَظهَر لَک أَنّ النّفسَ الإِنسَانِیةَ السّعِیدَةَ صُورَةُ صِرَاطِ اللهِ المُستَقِیم وَ لَهُ حُدُودٌ وَ مَرَاتِب،ٌ أِذَا سَلَکَهُ تَدَرّجاً عَلَی حُدُودِهِ وَ مَقَامَاتِه،ِ اُوصَلَهُ اِلَی جَوارِ رَبّهِ دَاخِلاً فِی الجَنّةِ»[3]؛ تحقیق در مطلب این است که موقع پرده داری از روح انسان و فرو افتادن حجاب، این واقعیت را مییابی که نفس انسانِ سعادتمند، صورت صراط مستقیم الهی است و آن دارای حدود و مراتبی است و چون رهرو راه تعالی و کمال، آن مراتب و مقامات را به تدریج با رعایت حدود می پیماید، وی را به جوار باری تعالی می رساند و در بهشتش مستقر می سازد.
«فَهُوَ فِی هَذِهِ الدّارِ کَسَائِرِ الأُمُورِ الأُخرَوِیّه غَائِبةً عَنِ الأَبصَارِ مَستُورَة عَلَی الحَواسّ فَإِذَا انکَشَفَ بِالمَوت وَ رَفع الحِجَاب عَن عَینِ قَلبِک یُشَاهِدهُ وَ یَمُدّ لَکَ یَومُ القِیَامَة کَجِسرٍ مَحسُوسٍ عَلَی مَتنِ جَهَنّم أَوّلُهُ فِی المَوَاقِفِ وَ آخِرَهُ عَلَی بَابٍ مِن أَبوَابِ الجَنّة»[4] پس صراط مستقیم در این دنیا همانند سایر امور اُخروی، از دیده ها پنهان و بر حواس آدمی پوشیده است و با فرا رسیدن مرگ و بر کنار شدن پرده ها از پیش چشم دلت، آن صراط را مشاهده خواهی کرد و همان صراطی است که مانند پلی محسوس روی جهنم کشیده شده که اولِ آن پل، در موقف قیامت است و آخرش در مدخل یکی از درهای بهشت می باشد.
[1]. تفسیر الصافی، ج1، ص86.
[2]. مؤمنون/73ـ74.
[3]. الحکمة المتعالیة فى الاسفار العقلیة الاربعة، ج4، ص174.
[4]. همان.