ضرورت خروج از حصار تعصب فکری
خروج از حصار تعصب پروفسور داریوش شایگان نقل میکنند: یک بار علامه طباطبایی(قدس سره) را به ویلایی در ساحل خزر که به دریا مشرف بود دعوت کردم.
مثل همیشه بحث فلسفه و رابطه میان دیدن و دانستن در میان بود. از نظر ایشان تمامی معرفت اگر به سطح تجربه ای آنی و شهودی اعتلا نمییافت هیچ ارزش و اعتباری نداشت.
من در آن ایام نوشتههای یونگ را زیاد میخواندم و در آن زمان در کتاب انسان و جست وجوی روان غرق بودم. استاد خواست بداند که کتاب چیست و من هم خلاصه ای از کتاب را برایش نقل کردم. اصل مطلب این بود که در حالی که قرون وسطی روح جوهری و جهانی را موعظه میکرد قرن نوزدهم توانست روانشناسی فارغ از روح را به وجود آورد.
استاد علامه طباطبایی چنان از این نکته به وجد آمده بود که خواست کتاب به فارسی ترجمه شود و افزود: زیرا باید جهان را شناخت. ما نمیتوانیم خود را در برجهای عاج مان محصور و منزوی کنیم.
(پایان کلام علامه و شایگان) حاشیه ای کاش تو حوزه همه اینطور مثل مرحوم علامه روشن بودن....خوندن غیر اصول کافی و بحار و وسائل الشیعه و قرآن و روایات رو اتلاف عمر و گاها حرام نمیدونستن.... البته اونیکه سرش به تنش بیرزه هیچوقت خودشو تو حصار هزار سال پیش محصور نمیکنه..... عشق به اهلبیت نباید باعث بشه ما نظرات دیگرون رو نشنویم.....
ممانعت از نشر آثار متفکران غربی و شرقی ولو غیر مسلمان یعنی حماقت....یعنی خشکی و تعصب جاهلی.....یعنی همون چیزی که روح ادیان ازش بیزاره....
و البته این سفارش علامه طباطبایی به ترجمه کتب متفکرین غربی و شرقی به معنای تایید همه محتوا و مطالب این کتب نیست.... اگه اسلام حق و حقیقت باشه پس باید بتونه جواب نظرات الحادی رو مستدل بده...و اگر نتونه که همه معطلیم.... و البته به برکت عرفان محی الدین بن عربی و فلسفه حکمت متعالیه ملاصدرا که شاگردان ممتاز مکتب انبیاء و اهلبیت(علیهم السلام)بودند خیلی عالی میتونه جواب بده.....
زیر آسمانهای جهان ص41