درباره اغلب شهدا به خصوص شهدای مدافع حرم معتقدم پیش از شناخت آنها باید ابتدا پدرها و مادرهایشان را شناخت. دیده اید بعضی کتاب ها را که چند جلدی و سلسله وار و مجموعه ای هستند؟ سیر مطالعاتی آثار شهید مطهری را که آغاز می کنید به شما می گویند اول باید این کتاب را بخوانید بعد آن یکی را و بعد ... تا درک کامل و جامع تری از منظومه فکری استاد مطهری نصیبتان شود. ریاضی ابتدایی را که نخوانید نمی توانید بروید سر کلاس ریاضی متوسطه. پدرها و مادرهای شهدا نیز دقیقاً حکم همین مقدمه را برای ورود به فضای فکری و سیره رفتاری شهدا دارا هستند.
یک بار پدر شهید مدافع حرم، عبدالصالح زارع، درباره نوع نگاهش نسبت به ازدواج مجدد عروس خود و یادگار شهید، مطلبی را گفت که برایم ثابت شد چنین پدر و مادری هستند که می توانند چنین فرزندی رشید و دلداده دین و مکتب حق را تربیت نمایند:
"صالح سفارش کرده بود اگر برایش اتفاقی افتاد، همسرش اختیار کامل دارد که هر جور صلاح می داند برای زندگی خودش تصمیم بگیرد. به ما توصیه کرده بود نگذاریم دینی از او به گردن مان باقی بماند. به او نیز سفارش کرد که نگذارد جای خالی فرزند شهیدمان را احساس کنیم.
بعد از مراسم چهلم صالح چند بار با پدر زهرا صحبت کردم و گفتم ما با این مسأله کنار آمده ایم و خیر و صلاح او را می خواهیم. عمل به دستورات دین از همه چیز برای ما مهم تر است.
به زهرا هم گفتم تو همیشه مثل دختر ما خواهی ماند. اگر ازدواج کردی، عکس صالح را از اتاقت بردار و زیاد از او پیش همسرت تعریف نکن. مبادا غرور او خدشه دار شود. با بچه هم رو راست باشید و از حالا حقیقت را به او بگویید تا وقتی بزرگ تر شد دچار مشکلات روحی نشود.
الان زهرا مثل دختر خودمان به قم می آید و به ما سر می زند. گاهی ما به اصفهان می رویم و به او و همسرش و محمدحسین سر می زنیم. برایشان آرزوی توفیق و سعادت داریم. انشاءالله محمدحسین رهرو راه شهدا بشود."