شکی نیست که در جامعهای که در آن عدالت وجود دارد افراد توانمند ازنظر مالی به زیردستان خود توجه ویژه دارند و از آنها دستگیری میکنند زیرا بیتفاوتی در مقابل شخص گرفتار هنگامیکه کاری از دست انسان برمیآید مصداق روشن ظلم و بیعدالتی است!
حال در چنین جامعهای افراد متمول میتوانند دو رفتار داشته باشند؛ ابتدا اینکه به نیازمند صدقه بدهند و دیگر اینکه به آنها وام قرضالحسنه اعطا کنند. شاید در نگاه برخی صدقه دادن بهتر باشد چون ایثار بیشتری در آن وجود دارد و پول شخص صدقه دهنده دیگر به او بازنمیگردد اما ازنظر اسلام عزیز وام دادن کاری شایستهتر و به عدالت اجتماعی نزدیکتر است.[1] زیرا شخصی که وام گرفته است احساس مسئولیت دارد و همین احساس به او «پویایی و حرکت» میدهد تا چرخ اقتصاد جامعه را به حرکت درآورد به خلاف شخصی که صدقه گرفته که حتی ممکن است حالت «ایستایی و سکون» پیدا کند و با تکیهبر اینکه بالاخره شخصی به او پولی صدقه خواهد داد دیگر هیچ اقدام مؤثری در جامعه نداشته باشد و عملاً تبدیل به یک عنصر بیخاصیت اجتماعی گردد.
[1] برداشتی از كافى (ط-الاسلامیه) ج4، ص10.