مقدمه
خداوند متعال در قرآن میفرماید که امانات و سپردههای مردم را سر موعد مقرّر به صاحب اصلیشان بازگردانیم و هنگام داوری، به عدالت میان مردم رفتار کنیم؛ در سورۀ نساء میخوانیم:
﴿إِنَّ اللَّهَ یأْمُرُکُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَماناتِ إِلى أَهْلِها وَإِذا حَکَمْتُمْ بَینَ النَّاسِ أَنْ تَحْکُمُوا بِالْعَدْلِ إِنَّ اللَّهَ نِعِمَّا یَعِظُکُمْ بِهِ إِنَّ اللَّهَ کانَ سَمیعًا بَصیرًا.[1]
خدا به شما فرمان میدهد که سپردهها را به صاحبان آنها ردّ کنید و چون میان مردم داوری میکنید، به عدالت داوری کنید. در حقیقت، نیکو چیزی است که خدا شما را به آن پند میدهد. خدا شنوای بیناست﴾.
ابن تیمیه دربارۀ این آیه مینویسد:
این آیه، ادای امانت به اهل آن و حكم عادلانه را واجب كرده است؛ این دو، مجموعۀ سیاستِ عادلانه و ولایت صالحه است.[2]
صاحب المنار نیز با اشاره به این آیه و آیۀ قبلش، آن دو را اساس حكومت اسلامی میداند؛ به گونهای که اگر تنها همین دو آیه از قرآن نازل شده بود، برای این که مسمانان همۀ احکام و قوانین خود را بر پایۀ این دو آیه بنا بگذارند کفایت میکرد:
هَاتَانِ الْآيَتَانِ هُمَا أَسَاسُ الْحُكُومَةِ الْإِسْلَامِيَّةِ، وَلَوْ لَمْ يَنْزِلْ فِي الْقُرْآنِ غَيْرُهُمَا لَكَفَتَا الْمُسْلِمِينَ فِي ذَلِكَ إِذَا هُمْ بَنَوْا جَمِيعَ الْأَحْكَامِ عَلَيْهِمَا... .[3]
اگر در قرآن غیر از این دو آیه نازل نگردیده بود كافی بود كه مسلمانان تمام احكام خود را بر آن بنا نهند... .
و سیّد قطب نیز این آیه را دالّ بر لزوم عدالت ورزی در عرصۀ داخلی و بین المللی میداند و حکم عادلانه میان مردم را به همۀ انسانها و حتّی نسبت به کفّار تسرّی میدهد و عدالتورزی را حقّ هر انسانی میداند:
فالنص يطلقه هكذا عدلاً شاملاً «بين الناس» جميعاً؛ لا عدلاً بين المسلمين بعضهم وبعض فحسب، ولا عدلاً مع أهل الكتاب دون سائر الناس. وإنما هو حق لكل إنسان بوصفه «إنساناً» ... وهذه الصفة يلتقي عليها البشر جميعاً: مؤمنين وكفاراً، أصدقاء وأعداء، سوداً وبيضاً، عرباً وعجماً.[4]
نصّ آیه، حكم عادلانه بین مردم را به صورت مطلق بیان میكند و شامل همۀ انسانها میشود؛ نه تنها عدالت در بین مسلمانان، نه تنها عدالت با اهل كتاب بلكه با سایر مردم. عدالت ورزی حقِّ هر انسانی (هر کس که متّصف به وصف انسانیت میشود) است ... تمام بشریت به این وصف مشتمل میشوند چه مؤمن و چه كافر، دوست و دشمن، سفید و سیاه، عرب و عجم.
از منظر قرآن كریم، نیكی و عدالت ورزی نسبت به كُفّاری كه در گذشته و تا به حال به طور عملی، دشمنی و عداوت نسبت به مسلمانان روا نداشتهاند را نه تنها نهی نمیکند و حتّی بشارت این را میدهد كه بر اثر برخورد مهربانانه و شایسته، عداوتها و کینهها نیز از بین برود که این امر، اصل بسیار مهمّی را در عرصۀ سیاست خارجی به تصویر میکشد؛ همچنان که در سورۀ ممتحنه میفرماید:
﴿عَسَى اللَّهُ أَنْ یجْعَلَ بَینَکُمْ وَبَینَ الَّذینَ عادَیتُمْ مِنْهُمْ مَوَدَّةً وَاللَّهُ قَدیرٌ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحیمٌ.[5]
امید است که خدا میان شما و میان کسانی از آنان که [ایشان را] دشمن داشتید، دوستی برقرار کند و خدا تواناست و خدا آمرزندۀ مهربان است.﴾
﴿لا یَنْهاکُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذینَ لَمْ یُقاتِلُوکُمْ فِی الدِّینِ وَلَمْ یُخْرِجُوکُمْ مِنْ دِیارِکُمْ أَنْ تَبَرُّوهُمْ وَتُقْسِطُوا إِلَیهِمْ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُقْسِطینَ.[6]
[امّا] خدا شما را از کسانی که در [کار] دین با شما نجنگیده و شما را از دیارتان بیرون نکردهاند، باز نمیدارد که با آنان نیکی کنید و با ایشان عدالت ورزید؛ زیرا خدا دادگران را دوست میدارد﴾.
از این دو آیه روشن میشود كه میان كُفّاری كه دشمنی عملی نکردهاند و سایر كُفّار تفاوت آشکاری وجود دارد و باید تلاش کنیم که دشمنیها را نیز با عدالت ورزی، مبدّل به دوستی كرد.
بدون تردید جایگاه رهبری دولت اسلامی در برخورد با حقوق عمومی مردم از اهمیت بالاتری برخوردار است و به همین خاطر میبایست بیشتر از سایرین عدل پیشه باشد؛ همچنان که قرآن کریم میفرماید:
﴿وَأُمِرْتُ لِأَعْدِلَ بَینَکُمُ؛[7] مأمورم در میان شما عدالت کنم﴾، قَتاده مینویسد:
قرآن كریم اُمّت اسلامی را اُمّت وسط و پیامبر اكرم (صلّی الله علیه وآله) را نمونۀ آن میداند.
﴿وَکَذلِکَ جَعَلْناکُمْ أُمَّةً وَسَطاً لِتَکُونُوا شُهَداءَ عَلَى النَّاسِ وَیکُونَ الرَّسُولُ عَلَیکُمْ شَهیداً.[8]
و بدینگونه شما را اُمّتی میانه قرار دادیم تا بر مردم گواه باشید و پیامبر بر شما گواه باشد.﴾
در ذیل این آیه، قُرطبی منظور از اُمّت وسط را اُمّت عدل دانسته است که این نشانگرِ این است که اعتدال سراسر امّت اسلامی را فرا گرفته است و اساساً اعتبار اسلام مبتنی بر اعتدال است و پیامبر (صلّی الله علیه وآله) در جامعۀ اسلامی، خود نمونه و الگوی اُمّت و میزانی است كه اعمال اُمّت با آن سنجیده میشود.[9]
از دو آیۀ ﴿قُلْ أَمَرَ رَبِّي بِالْقِسْطِ...؛[10] بگو: پروردگارم به دادگری فرمان داده است...﴾ و ﴿...وَأُمِرْتُ لِأَعْدِلَ بَینَکُمُ...؛[11] ...و مأمور شدم که میان شما عدالت کنم...﴾ با توجّه به شأن زعامت پیامبر (صلّی الله علیه وآله)، میتوان برای عرصۀ عدالت ورزی در حقوق عمومی برای رهبری جامعه اسلامی استفادۀ شایسته نمود.
این آیات این گونه نبوده که تنها به عنوان اوامری در اذهان و كُتب محفوظ مانده باشد و بس؛ بلكه در عرصۀ عملی در دولتهای اسلامی به ویژه در دولت پیامبر اكرم (صلّی الله علیه وآله) و امیر مؤمنان (علیه السلام) جلوه های عملی آن را به وضوح میبینیم؛ تا جایی که وقتی پیامبر اكرم (صلّی الله علیه وآله) در هنگام تقسیم غنائم، مورد اعتراض شخصی كلیمی به نامِ ذوالخُوَیصَرِه قرار گرفت که چرا رسول خدا به عدالت تقسیم نكرده است، در جواب آن شخص فرمودند: وای بر تو اگر من به عدالت رفتار نكنم پس چه كسی به عدالت رفتار خواهد كرد؟! پیامبر اكرم (صلّی الله علیه وآله) خود فرمودند: پیوسته اُمّت من روی خوش خواهند دید تا زمانی كه در گفتار، صادق باشند و در قضاوت، عادل و در امور، اهل رحم و مروّت باشند.[12]
کلیدواژهها: قرآن، پیامبر، عدالت، حقوق عمومی.
-----------------------------------------------
پینوشتها:
. نساء/ 58.
2. السیاسة الشرعیة، ابن تیمیه، ص 6.
3. المنار، رضا محمدرشيد، ج 5، ص 136.
4. في ضلال القرآن، سیّدقطب، ج 2، ص 689.
5. ممتحنه/ 7.
6. ممتحنه/ 8.
7. شوری/ 15.
8. بقره/ 143.
9. الجامع لأحکام القرآن، محمّد بن احمد قرطبی، ج 2، ص 153.
10. اعراف/ 29.
11. شوری/ 15.
12. تاريخ الطبري (تاريخ الرسل والملوک وصلة تاريخ الطبري)، ابو جعفر طبری، ج 3، ص 92.