تحقیر تمدن ایران و تأثیرات آن
مسعود تعجب کرده بود و با چهره مات و مبهوت به من نگاه کرد و گفت:
چرا آمریکا باید بزنه تو سر مال مگه چی گیرش میاد اصلاً مگه ایران رو میخواسته بخره که بزنه تو سر مال یه چیزی میگیهااااا
-آره خیلی چیزها گیرش میومده
مسعود: مثلاً چی
-مثلاً ایران
باز تعجب کرد و با تعجب گفت: ایران
-برات مثال بزنم
مسعود: مثال بزن ببینم، خیلی برام سؤال شد که چه نفعی برای آمریکا و یا انگلیس میتونه داشته باشه که قدمت تمدن یک کشور کم یا زیاد کنند اصلاً مگه ایران رو میتونستن با این کار بدست بیارن
-من به تو میگم خِنگی، اصلاً میگم عُرضه نداری، یا اینکه میگم مگه تو چی هستی چی داری اصلاً اصل و نسبت چیه تو اصل و نسب نداری
مسعود داشت داغ میکرد.در حالی که عصبانی شده بود گفت:
این حرفها چیه الان این مثال بود که تو زدی
دستم را پشت گردنم بردم و سرم را پایین آوردم و در حالی که با موهای سرم بازی میکردم گفتم:
ببخشید مثاله دیگه
مسعود: خب این حرف یعنی چی چه ربطی داشت
-ببین الان این حرفهای من یعنی تحقیر تو، کوچک و حقیر کردن تو، و اگر اینو هر روز همه به تو بگن، چندین نفر اینو تو گوشت تکرار کنن،
به نظرت بعد از یک ماه یک انسان افسردهی سرخورده نیستی این کار یعنی از بین بردن اراده و اعتماد به نفس تو، تو میشی کسی که باور میکنه هیچی نیست
کمی به فکر رفت و شروع کرد با انگشتانش بازی کردن. بعد از چند دقیقه گفت:
درسته، اگر واقعاً چنین اتفاقی بیفته من قطعاً بعد از یک ماه تکرار این حرفها توی گوشم، یک انسان منزوی میشم که فکر میکنم عرضه هیچ کاری رو ندارم و باورم میشه که من هیچی نیستم،
-خب حالا متوجه منظور من شدی آیا اگر این قدمت، قدرت، تمدن و پیشرفت را تحقیر کنن چی میشه
ادامه دارد...
مطالب مرتبط
بجای هیئت به فقرا کمک کنید (قسمت یازدهم)؛ عقبگرد (قسمت دوازدهم)؛ فریب غرب و تخریب اعتماد به نفس ایرانیها عقبگرد (قسمت نهم)؛ سرکوب تاریخ ایران و تحریف تمدن عقبگرد (قسمت یازدهم)؛ تحقیر تمدن ایران و بازیهای غرب بهجای هیئت به فقرا کمک کنید (قسمت هشتم) بجای هیئت به فقرا کمک کنید (قسمت نهم) بهجای هیئت به فقرا کمک کنید (قسمت دهم)