فریب غرب و تخریب اعتماد به نفس ایرانیها
مسعود به خوبی به حرفهایم گوش میداد و من هم از اینکه یک نفر داشت واقعیت تاریخ 2500 را متوجه میشد، سر شوق آمده بودم و تمام آنچه را که در این چند سال فهمیده بودم برایش میگفتم.
دوست داشتم رفیق پایهام هم بداند فریب غرب را نباید خورد و بداند که پشت بعضی جریانات چه میگذرد.
ادامه دادم:
مگه میشه ملت ایران که یه ملت با غیرت بود، و یه ملت با اراده، اجازه بده حکومت دست نشاندهی آمریکایی-انگلیسی زمان زیادی بر ایران حکومت کنه؟
بنابراین وقتی این حکومت دست نشانده بر روی کار آمد.
غربیها که از این غیرت و قدمت ایرانیها با خبر بودن تصمیم گرفتن تا این اعتماد به نفس رو توی ایرانیها خورد کنن، تا مبادا کسی برای نابودی این حکومت دست نشانده قد علم کنه.
غربیها چوب شجاعانی مثل رئیسعلی دلواریها و امثالهم را خورده بودن، پس باید این انگیزه رو از ملت میگرفتن.
چطور میشه هویت و اصالت یک ملت رو گرفت؟ چطور میشود اعتماد به نفس و عزت و اقتدار یک ملت رو خورد کرد
مسعود متفکرانه گفت: مثل همون مثالی که زدی. اینکه ما قدمت، تاریخ، تمدن و پیشینهی چندانی نداریم
-آفرین، و همین کار رو کردن.
جشنهای 2500 ساله شکل گرفت. اینجوری شد که به مردم ایران قبولاندن که نمیتوانید.
به نظرت چرا مردم ایران جنس ایرانی رو قبول ندارن؟ چرا تا میگن این جنس ایرانی هست، میگن نه! جنس خارجی بِدِه؟
از همینجا آب میخوره دیگه!!! شروع کردن به تخریب اعتماد به نفس ایرانیها که شماها نمیتوانید، شما عرضه ندارید ووووو
به عنوان یک نمونه تو جریان ملی شدن صنعت نفت،
رزم آرا (نخست وزیر وقت ایران) در مجلس به اقلیت طرفدار ملی شدن صنعت نفت گفت: «ملتی که لیاقت لولهنگ (یعنی آفتابه گِلی) سازی ندارند چگونه میتوانند صنعت نفت را اداره کنند؟»
مسعود عصبانی شد و گفت: واقعاً؟
-آره!! نمیدونستی؟!
مسعود: نه نمیدونستم!!! کجا این مطلب نوشته شده؟
-با یک سرچ ساده تو اینترنت هم میتونی ببینی. بزن لولهنگ (آفتابه گِلی)
ادامه دارد...
مطالب مرتبط
بجای هیئت به فقرا کمک کنید (قسمت یازدهم)؛ عقبگرد (قسمت نهم)؛ سرکوب تاریخ ایران و تحریف تمدن عقبگرد (قسمت دهم)؛ تحقیر تمدن ایران و تأثیرات آن عقبگرد (قسمت یازدهم)؛ تحقیر تمدن ایران و بازیهای غرب بهجای هیئت به فقرا کمک کنید (قسمت هشتم) بجای هیئت به فقرا کمک کنید (قسمت نهم) بهجای هیئت به فقرا کمک کنید (قسمت دهم)