از منظر قرآن و روایات و همچنین مطالعه ابعاد وجودی انسان در می یابیم که وی موجودی اجتماعی است و برای رشد و تکامل به ارتباط با دیگران نیاز دارد. انسان به تنهایی نمی تواند، تمام نیازمندیهای خود را جبران نماید. او نمی تواند بدون پدر و مادر، هم کلاسها، دوستان و آشنایان، زندگی مطلوب و ایده آلی داشته باشد.
حضرت علی (علیهالسلام) می فرماید:غریب (و تنها) کسی است که دوست (و همدمی) نداشته باشد(۱)، تأثیر رفیق، چون با انتخاب و علاقه خود انسان صورت می پذیرد، در ساختار وجودی انسان و در روش و منش او از پدر و مادر و معلم و...بیشتر است.
در تأیید این امر باید اشاره ای به کلام پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) اشاره کرد، که فرمودند: انسان بر دین دوست و رفیق خود است(۲)، به همین علت یکی از علل موفقیت انسانهای موفق و هدایت یافته، دوستان خوب و مناسب بوده است همان طور که انحرافات، اعتیادها، و ناهنجاریهای اجتماعی، غالباً در اثر رفاقتهای ناباب و دوستان منحرف تحقق یافته است.
هیچ عاقلی به ضرر و زیان خود و خانواده خویش قدم بر نمی دارد. حال چرا عده ای به ظاهر عاقل حاضر می شوند تن به دوستی رفقای ناباب بدهند که به زیان خود و خانواده آنها تمام می شود.
در پاسخ باید گفت:زمینه دوستی با دوستان ناباب به سبب عواملی بروز خواهد یافت که برخی از آنها عبارتند از:
۱)ناهماهنگی و فقدان محبت و عاطفه در کانون خانواده که باعث کشانده شدن فرزندان به سوی دوستان ناباب می شود.
۲)محبتهای کاذبی که هماهنگ با خواسته های جوانان باشد.
حضرت علی (علیهالسلام) فرمودند:
دلهای مردم هراسان است، هر کس با آنان مأنوس شود به سوی او رو می آورند(۳)
۳)ناآگاهی والدین و خود جوانان از خطرات دوستان ناباب.
پی نوشت:
(۱)نهج البلاغه/نامه۳۱
(۲)بحارالأنوار(ط-بیروت)/ج۷۱/ص۱۹۲
(۳) بحارالانوار/(چاپ بیروت)/ج۶/ص۱۷۵