مرســـــــلون

بانک محتوای مذهبی مرسلون
MORSALUN.IR

خانه مطالب فرقه کوروش پرستی یا باستان گرایی (آرکائیسم)
امتیاز کاربران 5

توزیع گر پیام رسان تولیدگر متن

الهه شجاعی هستم. از تاریخ 07 فروردین 1400 کنشگری رو شروع کردم و همواره سعی کردم بهترین باشم. در این مسیر آموزش های لازم را پیگیری و از اساتید و مشاوران در تولید محتوا استفاده می کنم. من در نقش تولیدگر با قالب های توزیع گر پیام رسان تولیدگر متن تولید محتوا می کنم.
من در مرسلون تعداد 37 مطلب دارم که خوشحال میشم شما هم ذیل مطالبم نظر بنویسید و امتیاز بدید تا بتونم قوی تر کار کنم.


محیط انتشار
مخاطب
0 0
فرقه کوروش پرستی یا باستان گرایی (آرکائیسم)

با 0 نقد و بررسی | 0 نظر | 0 دانلود | ارسال شده در تاریخ دوشنبه, 05 دی 01

این تفکر در ایران در اواخر دوران قاجار و اوایل دوران پهلوی در عرصه فرهنگی، اجتماعی و سیاسی پدیدار شده است. و در زمان محمد رضا شاه برخی تکنوکرات های حکومت به آن گرویده اند.
امروزه مبلغان این تفکر به صورت انحرافی در حال تبلیغ هستند و اهداف خاصی را دنبال می نمایند.

به طور کلی مطالعات باستانی به دو صورت است:

به مثابه علم مواریث و تاریخ (باستان شناسی)

به مثابه ایدئولوژی و پدیده جامعه شناختی نوآیین در میان اقشار جامعه

ده تا بیست سال اواخر دوران ناصرالدین شاه باستان شناسان اروپایی و آمریکایی خیلی روی موضوع ایران باستان تمرکز می کنند و آرام آرام بین نخبگان، علت عقب ماندگی ایران را به اسلام نسبت می دهند؛ و می گویند اگر می خواهید به عظمت برسید باید به دوران پیشا اسلام برگردید.

چهل سال قبل از مشروطه روشنفکرانی مانند آخوندزاده و ملکم خان به دلیل دلبستگی به غرب اعلام کردند مهم ترین عامل عقب ماندگی ایران ورود اسلام است. آنها تنها راه نجات جامعه را توجه به روح قبیله ای و باستان گرایی می دانستند.

توجه به گذشته خوب است به شرطی که فقط توجه به پادشاه نباشد، بلکه توجه به بنیادهای حکمت مشرقی هم باشد. چون اگر فقط پادشاه را ببینیم به کوروش پرستی می رسیم و تمام بنیادهای حکمت را نفی می کنیم.

بنیادهای این تاریخ تنها تاسیس یک پادشاهی نیست، بلکه سنت و تاریخ ایران هم هست. به قول "هگل" برای نخستین بار در این سنت بود که روح توجه به یکتاپرستی و روح توجه به خداوند برای نخستین بار از جانب زرتشت شکل گرفت. یعنی زرتشت را نمی توان باستان گرایی نامید، به صرف اینکه او در دورانی بود که هخامنشیان بودند.

قسمت دو
پیروان این فرقه ایران را به دو دوره تقسیم می کنند: دوران تاریخ باستان و تاریخ دوره اسلامی. این افراد فقط از نظر فکری درگیر نیستند، بلکه شعائر و آیین هایی هم دارند؛ مانند رفتن سر قبر کوروش، برگزاری جشن های پیش از اسلام و عدم استفاده از کلمات عربی مثلا به جای متشکرم می گویند سپاس.

از ده ۸۰ به بعد پدیده باستان گرایی از میان نخبگان به سطح جامعه کشیده شد و به پدیده ای عام تبدیل گشت. آنها می گویند اگر بتوانیم سلطنت را احیا کنیم، به توسعه و پیشرفت می رسیم.

گاهی اوقات هدف از مطالعه موضوعات موردی مثل موضوع کوروش است، که از دو منظر بررسی می شود:

اگر مطالعه از نوع تاریخی باشد که به احتمالات ذوالقرنین بودن، کوروش می پردازد مفید خواهد بود. چون احتمال این که اولین شاه هخامنشیان همان ذوالقرنین باشد زیاد است و باید بدانیم او فردی متدین بود و اگر الان حضور داشت به اسلام رو می آورد، و اسلام را تایید می کرد.

اگر مطالعه به صورت افراطی به بحث و حمایت از کوروش بپردازد، و به خاطر یک فرد، کل شریعت اسلام را که خود معرفی کننده ویژگی های مثبت ذوالقرنین است را کنار بگذارد، مفید نخواهد بود و مغرضانه است.

قسمت سه
ایران در کنار تمدن های یونان، چین و مصر از تمدن های باستانی محسوب می شود. و حدود ۳ تا ۴ هزار سال قدمت دارد. تاریخ ایران شامل دوره باستان، تاریخ دوران اسلامی، تاریخ دوره تشیع ، دوره بعد از مشروطه و دوره بعد انقلاب اسلامی است.

صحبت درباره ایران به عنوان یک مفهوم، مساوی ایران سیاسی امروز نیست.بلکه ایران به مثابه یک قاره فرهنگی است و باید تمام دوران های آن کنار هم بررسی شوند.

کسانی که به باستان گرایی می پیوندند فقط به جنبه سیاسی توجه ندارند بلکه مثلا در گفتارشان هم سعی می کنند کلمات عربی به کار نبرند. آنها معمولا به نمادها، اسطوره ها و آثار تاریخی مثل تخت جمشید و کوروش توجه دارند.

باید توجه داشت که ایران باستان هم دارای ایراداتی بوده است، که همان ها باعث سقوط سریع حکومت و اقبال عمومی مردم به اسلام شده، از جمله:

تفکرات طبقاتی که نظامی به وجود آورده بود که مانع رشد و ترقی عموم مردم شده بود.مانند زمان ساسانی که درس خواندن فقط مخصوص طبقه اشراف بود.
ترویج افکار غلط و خرافی مانند آتش پرستی و ثنویت و دو خدایی‌ و... که طبق نظرات یکی از همین آیین ها باید الان جهان تمام شده باشد.

قسمت چهار
امروزه باستان گرایی به صورت یک انحراف تبدیل شده است و سران آن اهداف خاصی را دنبال می نمایند.

از جمله اهداف آنها:

جایگزینی اندیشه های دوران باستان به جای اندیشه های اسلامی؛ که با توجه به نواقص اندیشه های باستان و عدم تطابق آنها با عقل و فطرت سبب پسرفت می شود.

جایگزینی ارزش های ارزشهای موهوم به جای ارزش های متعالی و اصیل؛ دشمن از این ارزش های اصیل که سبب پی ریزی تمدن بزرگ اسلامی است واهمه دارد، بنابر این قصد نابودی آن را دارد.

تضعیف روحیه پایداری، ایستادگی و شهادت در برابر قدرت های سلطه گر؛ این اسلام است که روحیه شهادت طلبی را همیشه زنده نگه می دارد. علت شکست نیروهای عرب در برابر اسرائیل در دهه ۴۰ تا ۷۰ توجه به ارتش عرب ها بود و بعد از آن نخستین پیروزی حزب الله به خاطر اتکا به فرهنگ شهادت طلبی بود.

جدا کردن ایران از جهان اسلام و برجسته کردن ماهیت باستانی برای جلو گیری از الگو شدن آن برای کشور های دیگر. بسیاری از کشورهای منطقه قیام هایی مانند ایران انجام داده اند و دشمن این را نمی خواهد.

تلاش برای گسست میان ملت ایران و ایجاد چند پارگی در میان آنها از طریق قوم گرایی در حالی که اسلام باعث وحدت آنها می شود. مانند بلایی که سر امپراتوری عثمانی آوردند و آن را تجزیه کردند. و در پی آن به اشغال فلسطین پرداختند. در حالی که خودشان اتحادیه اروپا را تشکیل دادند تا از اختلاف جلو گیری شود.

تلاش برای از بین بردن پشتوانه تمدن ۱۴۰۰ ساله اسلام و بی ریشه کردن یک کشور به بهانه باستان گرایی.مانند بلایی که سر ترکیه آوردند.

نکته مهم این که، با توجه به تمام تلاش ها برای جدایی هویت دینی و ملی این امر اتفاق نمی افتد، زیرا مدت طولانی است که ایرانی ها با دین زندگی کرده اند و با آن سازگاری پیدا کرده اند.

قسمت پنج
اسلام در درون خود مولفه های تمدن سازی دارد،و با تمدن ها، جاهلانه برخورد نمی نماید، بلکه از ظرفیت های آنها برای بالندگی بیشتر کمک می گیرد.

ایران قدیم هم ظرفیت های عظیمی از رشد و شکوفایی را دارا بوده است و اسلام به پرورش آنها کمک زیادی کرده است.مثلا مسلمانان باعث گسترش استفاده از کاغذ در ایران شدند.

ایران از گذشته دور تا الان همیشه دچار چالش های زیادی با سایر تمدنها بوده است. مثلا:

ورود یونانیان به ایران در عصر باستان و تشکیل حکومت یونانی-هلنیستی سلوکیان، که بعد از صد و اندی سال با پایان حکومت سلوکیان از طرف فرهنگ ایران دفع شد.
حمله مغول به ایران، که ایران آنها را به خدمت خود درآورد و فرهنگ خود را به آنها آموخت.

استعمار غرب در دویست سال گذشته که با انقلاب اسلامی به پایان رسید.

اما مهم ترین و تاثیر گذار ترین آنها ورود اسلام به ایران است. این سوال مطرح است که، چرا اسلام نزدیک ۱۵۰۰سال در ایران باقی مانده است؟

پاسخ: اسلام برهم زننده نظم قدیم حاکم بر جامعه ایران بوده است، و سبب آزادی از ظلم و جور حاکمان و شاهان شده است. تا پیش از اسلام، ایرانیان به واسطه نظام "کاستی" از ابتدایی ترین حقوق خود محروم بودند.

قسمت شش
خدمات اسلام به ایران
اسلام حصار مذهبی و سیاسی ایران را شکست. حصاری که از رشد استعدادهای ایرانیان جلوگیری می کرد. اسلام دروازه های ایران را بر روی سایر تمدن ها باز کرد. و بعد از آن استعدادهای زیادی مانند بوعلی، فارابی، ابوریحان، خیام، خواجه نصیر و ملاصدرا پرورش یافتند.

جامعه اعراب پیش از اسلام شرک در عبادت داشتند. اما ایرانیان علاوه بر آن دچار شرک در خالقیت هم بودند. 

 
ایرانیان خدای شاخ دار و بال دار، ریش وسبیل دار، عصا به دست، ردا به دوش، مجعد موی و دارای تاج کنگره دار را باور داشتند؛ و اسلام آن را تبدیل به خدای قیوم، برتر از خیال، قیاس، وهم، متعالی از توصیف، اول و آخر نمود.

اسلام، خرافاتی از قبیل، مصاف نه هزار ساله اهورامزدا و اهریمن، قربانی هزار ساله زروان برای فرزند دار شدن وزاییده شدن اهریمن به واسطه شک در قبولی قربانی، و همچنین دعای دیوبند، تشریفات آتش پرستی، غذا و مشروب برای مردگان در بام ها، راندن حیوانات وحشی و مرغان در آتش، ستایش آفتاب و ماه در چهار نوبت و... را از فکر مردم ایران خارج ساخت.

اسلام بسیاری از خطرها را از ایران دفع نموده است. مثلا اسلام مغول ها رادر خود هضم نمود و از آنها انسان هایی دانش دوست و دانش پرور ساخت.

اسلام استعداد و نبوغ ایرانیان را هم به خوشان نشان داد و هم به جهانیان وبه تعبیر دیگر ایرانی به وسیله اسلام خود را کشف کرد و سپس آن را به جهانیان شناسانید. اسلام از ایران ثنویت، آتش‌پرستی،هوم‌پرستی و آفتاب‌پرستی را گرفت و به جای آن توحید و خداپرستی داد.

#هوم_پرستی در ایران باستان وجود داشته است. دو نمود آسمانی و زمینی دارد. هوم آسمانی فرزند مذکر اورمزد یا اهورامزدا است و تجلی مادی و زمینی آن گیاهی درمانگر و سکر آور است‌. هوم یک ایزد است، که برایش قربانی می کنندو بخش هایی از خون قربانی را به آن اختصاص می دادند. هوم در اثر فشردن کشته می شود؛ و قربانی کردن آن قربانی کردن یک ایزد است.

موبدان ساسانی می گفتند این گیاه انسان های پاک را به جهان دیگر می برد.(عشاء ربانی)

مست کنندگی این نوشیدنی در ادرار هم دیده می شود و معتادان به این نوشابه حتی ادرار کسانی که هوم نوشیدند را می خوردند و این کار را تا ۸ الی ۹ بار تکرار می کردند.
هنوز هم زرتشتیان مراسم هون افشری دارند و از گیاه افدرا استفاده می کنند. اما آیین زرتشت از ادرار می رویگردان است.

قسمت هفت
چرا یهودیان به کوروش علاقه دارند؟
کوروش با قتل پدربزرگ خود حکومت را در دست گرفت و به بابل لشکر کشی کرد و یهودیان را از بابل آزاد نمود و به آنها امکان داد وارد مشرق زمین شوند. یهودیان کم کم به دستگاه حکومتی هخامنشیان نزدیک می شوند.

در تورات اشاره شده در چند سال آخر حکومت کوروش او محدودیت هایی را برای آنها ایجاد کرد. و تورات دلیل آن را تخلفات یهود می داند.

بعد از کوروش پسر او کمبوجیه همان سیاست های پدر را سخت تر ادامه داد و محدودیت هایی را برای اشرافیت یهود ایجاد کرد. یهودیان او و برادرش بردیا را از سر راه برداشتند و دربار را به دست گرفتند.《تورات، کتاب عزرا، باب ششم》

بعد از آنها داریوش (داماد کوروش و پادشاه بعد از کمبوجیه) دستور حمایت از یهود را می دهد.

در زمان خشایارشا (بعد داریوش) کلید دربار در اختیار اشرافیت یهود قرار می گیرد و در قضیه استر(جشن پوریم) هزاران ایرانی قتل عام می شوند.استر معشوقه خشایارشا بوده، که با همدستی مردخایِ یهودی، خشایارشا را تحریک می کند تا هامان وزیر ایرانی اش و پسران او و به روایت تورات ۷۷۰۰۰ ایرانی دیگر را قتل عام کند.

علت کشتار ایرانیان، اعتراض آنها به کودتای داریوش علیه کمبوجیه بود. این قتل عام بزرگ همه مخالفان را در قضیه پوریم حذف کرد.

اما باستان نویسان ایرانی اصلا نامی از این قتل عام در کتاب ها نیاوردند. در صورتی که در تورات تا حدی آمده است.

قسمت هشت
یهودیان می خواهند ورود اشرافیت یهود به ایران را منشاء خیر و برکت و نفع مردم جلوه دهند. به همین دلیل کشتار وسیع پوریم را در کتاب ها حذف کرده اند.

در زمان پهلوی چون آنها می خواستند ایران باستان را در مقابل هویت دینی قرار دهند، تحت تاثیر مستشرقین تاریخ شروع تمدن ایرانی را از زمان هخامنشیان قرار دادند.

اما تمدن عیلامی ها مربوط به قبل از کوروش است که توسط یهودیان در دوران پهلوی حذف شده است. تا به همه بقبولانند که ورود یهود به ایران سبب عظمت یافتن و هویت ایران است.

تمام الواح قبل از هخامنشیان در زمان رضاخان یا نابود شدند یا اسمی از آنها نیست. حدود ۳۴۰۰۰ لوح به خط عیلامی وجود دارد که در بنیاد ایران شناسی شیکاگو با مدیریت یهودیان ایرانی نگهداری می شوند. ولی کسی اجازه بررسی آنها را ندارد.

منشور کوروش استوانه ای از گل پخته است،(از جنس ظروف سفالی) و در قرن نوزدهم در شهر بابل، در عراق کنونی که بخشی از حکومت عثمانی بود، به دست آمده است. بخشی از آن مفقود است. به خط میخی اکدی نوشته شده است. این اثر نه منشور است، نه قانون، نه فرمان؛ بلکه یکی از بسیار متونی است که حاوی جملاتی رایج که در شالوده بناها می گذاشتند.

مدافعان کوروش معتقداند در منشور مفادي وجود دارد كه نشان مي‌دهد: «آزادي و اجازه بازگشت يهوديان به سرزمين آنان از جنبه‌هاي مهم منشور كوروش است.» اما در مقابل رضا مرادي غياث‌آبادي، ‌پژوهشگر تاريخ در دوران هخامنشيان می گوید: «در هيچ كجاي منشور كوروش و در هيچ ترجمه‌اي از آن سخني از آزادي يهوديان و اجازه بازگشت آنان به سرزمين خود نيامده است. حتي در ترجمه‌ها و روايت‌هاي مجعول از منشور كوروش نيز چنين ادعايي نيامده است.» اما اين ادعا به قدري دهان به دهان منتقل شده که تقریبا یک اصل شده است.

قسمت نه
در کتاب های کهن تاریخی و نیز در ادبیات سرزمین ایران نام و نشانی از کوروش وجود ندارد.

در شاهنامه فردوسی که در وصف احوالات شاهان ایرانی سخن گفته شده و از افتخارات اسکندر تعریف و تمجید کرده، در هیچ کجا نامی از کوروش نیامده است.

به گواهی تاریخ تا حدود ۷۰ ،۸۰ سال پیش نام کوروش در ایران رواج نداشته است؛ و مقبره ای به نام او در ایران شناخته شده نبوده است. واین مقبره کنونی به عنوان مقبره مادر سلیمان معرفی میشده است.(به نقل از فارس نامه نوشته ابن بلخی)

سخنانی که از کوروش گفته می شود برگرفته از آثار مورخان یونانی مانند هرودوت، گزنفون و کتزیاس و هم چنین کتاب های مقدس یهودیان است. که همه گزینشی و جهت دار بوده اند.

با ورود فراماسونری به ایران و تربیت افرادی با تفکر باستان گرایانه و کوروش ستایانه این تفکر رواج پیدا کرد. آنها تمدن ۵۰۰۰ ساله ایران را نادیده می گیرند و تمدن ایران را تنها به ۲۵۰۰ سال قبل نسبت می دهند.

"یان استرایس" جهانگرد هلندی که در قرن هفدهم میلادی از پاسارگاد بازدید کرده از مشهد مادر سلیمان به عنوان زیارتگاه نام برده است. و تا سالهای آغازین قرن ۲۰ هنوز عموم مردم از جمله زنان به زیارتش می رفتند و حاجت می خواستند.

به یک باره کمتر از دو قرن قبل، انگلیسی ها این مکان را به عنوان "مقبره کوروش کبیر "کشف کردند. و جالب است که کاملا اتفاقی! استوانه ای از گل پخته به نام منشور کوروش به دست یک میسیونر مسیحی کلدانی و تبعه بریتانیا به نام "هرمزد رسام" پیدا شد.

قسمت ده
در ابتدای دهه ۱۳۴۰ «تدی کولک»، رئیس اتحادیه توریستی رژیم ‌صهیونیستی به ایران توصیه کرد که ضمن تأسیس هتل‌ها، جاده‌های جدید و وسایل نقلیه مدرن در تخت جمشید، واقعه مهمی بر پا کند تا خارجیان را به این تسهیلات جهانگردی جدید جلب نماید.

 لطف‌الله حی، یکی از سران انجمن کلیمیان تهران و نماینده مجلس شورای ملی و عضو برجسته تشیکلات صهیونیسم در آن زمان اعتراف می کند: «این جشن‌ها در حقیقت اولین یادبود اعلامیه حقوق بشر در بیست‌وپنج قرن قبل است.

همان اعلامیه که به‌فرمان کوروش کبیر، شاهنشاه بزرگ ایران در آزادی ملت یهود از اسارت بابل و آزادی خانه خدا و معبد دوم اورشلیم صادر شد ... فی‌الواقع جشن‌های سال آینده برای یهودیان ایران جشن دو هزار و پانصدساله تاریخ ما (یهودیان) است!»

فرح پهلوی در تیرماه ۱۳۵۶ در انستیتوی مطالعات انسانی «آسپن» آمریکا طی یک سخنرانی گفت: «کوروش بزرگ ۲۵ سده پیش منشور حقوق بشر را صادر کرد، خردمندان ایران طی قرون و اعصار به ما آموخته‌اند که به انسان ارج نهیم.» این همان سخنی بود که محمدرضاشاه نیز در گفت‌وگویی با «ادوارد سابلیه» در تهران اعلام کرد: «حقوق بشر برای ایرانیان بسیار عزیز می‌باشد و ایران از زمان کوروش کبیر، اولین کشوری بوده است که در راه دفاع از حقوق بشر گام برداشته است.» 


قسمت یازده
کوروش و فراماسونری

اسحاق رابین در سال ۱۳۵۷ در خانه کوروش، خطاب به جمع ایرانیان یهودی الاصل، به سهم والای کوروش در بازگرداندن یهودیان به فلسطین اشاره نمود و گفت: «لقب بنیان‌گذار اصلی صهیونیسم که به‌غلط به هرتزل اطلاق می‌گردد در حقیقت برازنده کوروش است که برای نخستین بار اجتماع یهودیان را در ارض مقدس ممکن نمود و از این رهگذر تمامی یهودیان را رهین منت خود ساخت!»

«اسماعیل رائین» به عنوان محقق معتقد است که «به عقیده‌ی فراماسونری کنونی، کوروش که باعث آزادی یهودیان از اسارت بابلی‌ها شد و معبد بزرگ را در اورشلیم ساخت، طبق تعلیمات درجات عالیه فراماسونری، «ماسون اول» یعنی جزء سازندگان و بانیان معبد به شمار می‌رفته است.»

برخی محققین معتقدند که در کاخی که باستان‌گرایان ادعا می‌کنند مربوط به کوروش است، نماد بت بعل وجود دارد.

بنا بر روایت عهد عتیق، «یهوه» خدای یهودیان خطاب به کوروش می‌گوید: «من دست راست او را گرفتم، تا به حضور وی امت‌ها را مغلوب سازم و کمرهای پادشاهان را بگشایم، تا درها را به روی وی باز کنم و دروازه‌ها به روی او دیگر بسته نشود ... تا بدانی که من یهوه خدای اسرائیل می‌باشم و تو را به اسمت خوانده‌ام.

هنگامی‌که مرا نشناختی ترا به اسمت خوانده‌ام و ملقب ساختم.»(کتاب اشعیاء باب ۴۵)

 بنا بر سخنان منسوب به کوروش که در منشور منتسب به وی آمده است، کوروش خود را خادم مرداخ (مردوک) رب النوع بزرگ بابلی‌ها (بت بزرگ بابل) خوانده و می‌گوید که مردوک او را برگزید و او به اسم کوروش پادشاهانشان را طلبید!

برخی منابع همچون «تاریخ حبیب السیر» که به صورت بسیار محدود به کوروش اشاره کرده‌اند، مادر وی را یهودی و از بنی اسرائیل برشمرده‌اند.

علائمی که در اول هر مطلب است علائم فراماسونری است.

قسمت دوازده
آیا کوروش واقعا ذوالقرنین است؟

یکی از ابزار اثر گذاری شخصیت کوروش  معرفی او به عنوان ذوالقرنین است. و مستمسک اصلی آن احتمالی است که علامه طباطبایی برای این موضوع مطرح کرده است.

نخستین پژوهشگری که موضوع مطابقت کوروش با ذوالقزنین را پیش کشید "سِر سید احمد خان" از پیشگامان اصلاحات فرهنگی وبنیان گذار تجدد طلبی اسلامی در هند بود.

"ابوالکلام آزاد"، وزیر فرهنگ دولت وقت هند نیز همین نظریه را مطرح و به شکل مبسوط تری تبیین کرد.

علامه طباطبایی در المیزان نظریه ابوالکلام را بررسی می کند و می گوید، هر چند بخشی از ادله قابل اعتراض است ولی این نظریه به عنوان یک نظر نسبت به بقیه نظرها نسبت به ذوالقرنین و انطباقش با قرآن قابل قبول تر است.

نظرات تفسیری علامه طباطبایی به‌عنوان یک مفسر قابل توجه است، اما اولاً وی یک مفسر است، نه یک مورخ و در ثانی خود وی هم با احتمال این نظر را قابل قبول تر دانسته و نه قطعی، بنابر این نمی‌توان بر اساس آن با قطعیت کوروش را ذوالقرنین دانست.

در هیچ یک از منابع دینی و روایی در مذاهب مختلف اسلامی، هیچ اشاره ای به ذوالقرنین بودن کوروش نشده و بلکه اکثر مفسران مدعی هستند که مقصود قرآن از ذوالقرنین، اسکندر مقدونی بوده است! علامه هم با اینکه نظریه ابوالکلام هندی را بهتر از نظریات دیگر می‌داند، ولی آن را به‌طور قطعی نپذیرفته و دارای اشکالاتی می‌داند.

از این رو می‌توان مدرک قرار دادن نظر احتمالی علامه طباطبایی، برای قطعیت دادن به این فرضیه را تلاشی برای تحت تأثیر قرار دادن جامعه دینی ایران برای جا انداختن اسطوره کوروش و انداختن مردم در ورطه کوروش ستایی دانست!

قسمت سیزده
از کوروش جعلی تا کوروش واقعی
کتزیاس تاریخ نگار یونانی می‌نویسد که کوروش بنیانگذار ازدواج با محارم در ایران باستان بوده است. او شوهرخاله خود را کشت تا با خاله‌اش (دختر آستیاگ) ازدواج کند.

هرودوت دیگر تاریخ نگار یونانی می‌نویسد که کوروش پسرش کمبوجیه را وادار کرد همچون یهودیان برای خلوص نسل! (علیرغم زشتی آن در عرف ایرانیان) با خواهرانش آتوسا و رکسانا ازدواج کند!

"متیوس شولز"، مورخ آلمانی در سال ۲۰۰۸ در مقاله‌ای در مجله اشپیگل آلمان نوشت: «خیرخواهی و سخاوتمندی که در تاریخ به کوروش کبیر نسبت داده شده، تنها یک شوخی فریبنده است. استوانه‌ای که در حال حاضر از آن به‌عنوان نخستین سند حقوق بشر یاد می‌کنند و یک کپی از آن را به‌عنوان نماد حقوق بشر در سازمان ملل متحد قرار داده‌اند چیزی جز یک نماد تبلیغاتی بی‌شرمانه نیست!» به این موضوع چندی بعد توسط روزنامه دیلی تلگراف نیز پرداخته شد و از آن به‌عنوان یک پروپاگاندا نام برده شد.

به دستور کوروش و پس از تصرفا بابل، منشوری به شکل استوانه نوشته شد که در آن کوروش پس از تعریف و تمجید و نشان دادن تصویر یک پادشاه عادل از خود به تمجید بت بزرگ بابل پرداخته و اعلام می‌کند که دستور داده تا خدایان (بت‌ها) به‌جای خود برگردانده شود.در هیچ کجای منشور کوروش سخنی از اهورامزدا خدای یکتاپرستان زرتشتی نیست، بلکه سخن از «مردوک» بت بزرگ بابلیان و احترام به آن است.

به‌راستی چرا نقل قول‌های تاریخی مستند به کتب مورخین یونانی در مورد کوروش، گزینش شده و جهت‌دار است؟ چرا تصویر کوروش در آثار یونانی به صورت کامل به مردم معرفی نمی‌شود؟!

کاملا مشخص است که اهدافی پشت پرده کوروش پرستی است و آن از بین بردن اسلام است.

نظرات 0 نظر

شما هم نظری بدهید
پرونده های ویژه نقد و بررسی آثار شبکه تولیدگران
تمامی حقوق برای تیم مرسلون محفوظ است | 1400 - 2021 ارتباط با ما