بعضیها "عُجب" و "کبر" را به یک معنی میگیرند. درحالیکه این دو، غیر از هم بوده و تعریف علیحدهای دارند.
عجب عبارت است از اینکه: «آدمی به جهت کمالی که در خود میبیند خود را بزرگ بشمارد؛ خواه آن کمال را داشته باشد یا نداشته باشد و خودش خیال میکند که دارد. و خواه آن صفتی را که دارد و به آن میبالد فیالواقع هم کمال باشد یا نه»1
یکی از مظاهر عجب این است که انسان عمل زشتش را نیکو بپندارد یا اینکه به خاطر ایمانش بر خداوند منت بگذارد.
همچنانکه از امام کاظم علیه السلام روایت شده که فرمودند:
الْعُجْبُ دَرَجَاتٌ مِنْهَا أَنْ یُزَیَّنَ لِلْعَبْدِ سُوءُ عَمَلِهِ فَیَرَاهُ حَسَناً فَیُعْجِبَهُ وَ یَحْسَبَ أَنَّهُ یُحْسِنُ صُنْعاً وَ مِنْهَا أَنْ یُؤْمِنَ الْعَبْدُ بِرَبِّهِ فَیَمُنَّ عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لِلَّهِ عَلَیْهِ فِیهِ الْمَنّ2
خود بینى چند درجه دارد: بعضى از آن درجات اینست که کردار زشت بنده بنظرش جلوه کند و آن را خوب پندارد و از آن خوشش آید و گمان کند کار خوبى میکند. و بعضى از درجاتش اینست که: بنده به پروردگارش ایمان آورد و بر خداى عز و جل منت گذارد؛ در صورتى که خدا را بر او منت است (که بایمانش هدایت فرموده).
درحالیکه کبر عبارت است از «حالتی که آدمی خود را بالاتر از دیگری ببیند و اعتقاد برتری خود را بر غیر داشته باشد».3
چنانکه از امام علیه السلام روایت شده که در تفسیر کبر فرمودند:
الْکِبْر أَنْ تَتْرُکَ الْحَقَ وَ تَتَجَاوَزَهُ إِلَى غَیْرِهِ، وَ تَنْظُرَ إِلَى النَّاسِ فَلَا تَرَى أَحَداً عِرْضَهُ کَعِرْضِکَ وَ لَا دَمَهُ کَدَمِکَ.4
کبر آن است که حق را رها کنى و روى بغیر حق آورى؛ و چون به مردم نظر کنی، گمان کنی که آبرو و جان هیچ کس به اندازه آبرو و جان تو ارزش ندارد.
پس فرق عجب با کبر این است که:
در عجب آدمی خود را خود را بزرگ میشمارد؛ اگرچه پای کسی دیگر در میان نباشد؛
ولی در کبر، پای غیر نیز در میان است و انسان خود را برتر از دیگران میبیند.
برای مطالعه بیشتر مراجعه شود به:
کتاب "معراج السعاده"، اثر عالم ربانی مرحوم ملّا احمد نراقی قدس سره، باب عُجب و باب کبر
پاورقی:
1. معراج السعاده، ص262، (انتشارات هجرت)
2. الکافی (ط - الإسلامیة) ؛ ج2 ؛ ص313
3. معراج السعاده، ص262، (انتشارات هجرت)
4. الأمالی (للطوسی) ؛ النص ؛ ص538