مرســـــــلون

بانک محتوای مذهبی مرسلون
MORSALUN.IR

خانه مطالب فروتن
امتیاز کاربران 5.0

تولیدگر متن

علی بهاری هستم. از تاریخ 25 اردیبهشت 1394 کنشگری رو شروع کردم و همواره سعی کردم بهترین باشم. در این مسیر آموزش های لازم را پیگیری و از اساتید و مشاوران در تولید محتوا استفاده می کنم. من در نقش تولیدگر با قالب های تولیدگر متن تولید محتوا می کنم.
من در مرسلون تعداد 520 مطلب دارم که خوشحال میشم شما هم ذیل مطالبم نظر بنویسید و امتیاز بدید تا بتونم قوی تر کار کنم.


محیط انتشار
مخاطب
0 0
فروتن

با 0 نقد و بررسی | 0 نظر | 0 دانلود | ارسال شده در تاریخ سه‌شنبه, 28 آذر 02

فروتن


یومی از ایام سنوات ماضیه در کنج حجره بنشسته بودم که ناگهان میرزا عبدالله بزاز فریاد سر داد: «شیخ بعدی! برخیز. وقت جلسه شوراست.» طوری شورا شورا می‌کند انگار اختیار پادشاهی روم را دارند. آخر هر هفته دور هم جمع می‌شویم، تصمیم می‌گیریم و آخرالامر هیچ. ضمانت اجرایی در حد مهریه نسوان البته در دوران ما. القصه سوار بر اشترش شدیم و رفتیم. اشترش پیر است و لنگ. یک ترکه هم ببرد، پشکل‌سوزی دارد. چه رسد به دو شیخ خوش‌خوراک و درشت‌اندام. در راه گفتمش: «شیخ عبدالله! چرا نمی‌فروشی اسب ترکمن شاسُم‌بلند بگیری؟ شنیده‌ام اسب‌های ترکمن چابک، قوی و کم‌خوراک‌اند.» گفت: «فرقی نمی‌کند. هر دو برای جابجایی است. وانگهی اسب ترکمن برای بیرون بصره است. سفرهای درون‌بصری خوراک اشتر ماست» لختی بعد به شورا رسیدیم. همه آمده بودند. دستور جلسه، انتخاب رئیس شورا برای دوره بعد بود. رئیس کنونی، میرزا حاتم فرش‌باف است که سابقا مسئول نظمیه بصره بود. همه به او گفتیم: «شیخ! ریاست از آن توست و ما توانش نداریم. خود به عرصه بیا.» تواضع ورزید و استنکاف نمود. گفت: «من یه گوشه موز می‌خورم. بی‌خیال» و سپس سر به پایین افکند. فضیلت تواضع همواره در او موج می‌زند و جز به انگیزه ادای تکلیف، به صحنه‌های پرخطر قدم همی نگذارد. من نامزد شدم و میرزا اسماعیل آجری که پیشتر وصفش گفته بودم. همان تاجری که در کودکی آجر به سرش خورده و مغزش جابجا شده بود. گاهی در جلسه، آتش خشم سراسر وجودش را می‌گیرد و همه را به ناسزا می‌کشد. صلاحیت حقیر به اتفاق اعضای شورا، رد شد. نسبت با سعدی موجب بدگمانی‌ شده. می‌پندارند که از روی خویشی با او بدینجا راه یافته‌ام نه صلاحیت خویش. گویا خودشان از مکتب‌خانه‌های روم فارغ شده‌اند. همه زیر گذر سید اسمال کلاس قرآن می‌رفتیم دیگه!

اسماعیل آجری و حاتم فرش‌باف تایید گشتند و رای‌گیری آغاز شد. در کسری از ثانیه کاغذهای رای به درون کوزه فرو افتادند و همه به گوشه‌ای خزیدیم تا آرا شمارش گردد. پانزده نفر بودیم. آرا این گونه بود: 7 نفر اسماعیل آجری، 3 نفر حاتم فرش‌باف و 5 رای ممتنع. کثرت آرای ممتنع دود از کله‌ام بلند کرد. آخر مردم بصره به امیدی به شما رای می‌دهند. اگر بنا به امتناع هست علی الاقل بروید بیرون و بگذارید دیگران بیایند موز بردارند. جناب فرش‌باف درخواست بازشماری کرد. این بار او 10 رای آورد و آجری 3 رای و دو نفر ممتنع. صدای آجری به داد و بیداد بلند شد. میرزا حاتم لبخندی زد و گفت: «حقیر که متواضعم. بگذارید آجری رئیس باشد» که همه گفتند: «خیر شما کجا و آجری کجا؟ او کم دارد و شما زیادی هم هستید» القصه شیخ متواضع شورا، دوباره رئیس شد و به خدمت ادامه داد.

نظرات 0 نظر

شما هم نظری بدهید
پرونده های ویژه نقد و بررسی آثار شبکه تولیدگران
تمامی حقوق برای تیم مرسلون محفوظ است | 1400 - 2021 ارتباط با ما