مرســـــــلون

بانک محتوای مذهبی مرسلون
MORSALUN.IR

خانه مطالب فلافل منفی باف!
امتیاز کاربران 5.0

تولیدگر متن

علی بهاری هستم. از تاریخ 25 اردیبهشت 1394 کنشگری رو شروع کردم و همواره سعی کردم بهترین باشم. در این مسیر آموزش های لازم را پیگیری و از اساتید و مشاوران در تولید محتوا استفاده می کنم. من در نقش تولیدگر با قالب های تولیدگر متن تولید محتوا می کنم.
من در مرسلون تعداد 520 مطلب دارم که خوشحال میشم شما هم ذیل مطالبم نظر بنویسید و امتیاز بدید تا بتونم قوی تر کار کنم.


محیط انتشار
مخاطب
0 0
فلافل منفی باف!

با 0 نقد و بررسی | 0 نظر | 0 دانلود | ارسال شده در تاریخ دوشنبه, 05 دی 01

فلافل منفی باف:

قرص های فلافل را یکی پس از دیگری داخل کاسه پر از روغن می گذاشت و هم زمان زیر لب چیزی می گفت. پرسیدم: «حاجی شغلت همینه؟» گفت: «نه بابا مهندس برقم. پروژه می گرفتم. ... که اومد همه پروژه ها خوابید.» فحش رکیکی به یکی از مسئولان اجرایی کشور داد. رکاکتش آن قدر زیاد بود که ترسیدم مخالفت کنم؛ مبادا فحش بعدی را به خود من بدهد! تصمیم گرفتم همراهی کنم. گفتم: «راست میگی حاجی! اوضاع بازار داغونه. حالا به نظرت درست میشه؟» نان باگت را پاره کرد و خمیر وسطش را در سطل قرمز کنار یخچال ریخت. قرص های داغ فلافل را از کاسه پر روغن درآورد و وسط نان باگت پهن کرد. خیارشور و گوجه را خرد کرد و با کلم ریز شده وسط ساندویچ جاسازی کرد. از سوالم پشیمان شدم. معلوم بود حوصله حرف زدن ندارد. کاغذ سفید را دور ساندویچ پیچید و چسب را از روی پیشخوان برداشت و چند سانت از آن کند و دو لبه کاغذ را به هم چسباند. به روی خودش نیاورد سوال کرده ام و با لحنی بی اعتناء گفت: «سُس خردل کنار فلفل و نمک روی طاقچه است» پررویی کردم و دوباره پرسیدم: «به نظرت درست میشه حاجی؟» نفس عمیقی کشید. سیگاری از جیبش درآورد، آتش زد و روی لب گذاشت. «نمی دونم. شاید آره شاید هم نه» گفتم: «ولی آدم به امید زنده است. آدم بدون امید مثل شورت بدون کش می مونه. در میره!» اخم کرد. معلوم بود از شوخی نابجا خوشش نیامده است. آمدم درستش کنم. گفتم: «ولی اوضاع این قدرها هم بد نیست. پروژه های عمرانی داره انجام میشه، کشاورزی، گازرسانی، اینترنت، مخابرات، نفت و گاز، آب رسانی. خیلی کار داره میشه حاجی!» چند ثانیه ای نگاهی عاقل اندر سفیه کرد و ادامه داد: «چرند نگو. فلافلت رو خوردی برو. حوصله بحث با تو جوجه بسیجی رو ندارم» دیگر چیزی نگفتم. دو هزار تومان روی پیشخوان گذاشتم و از مغازه بیرون آمدم و به این اندیشیدم که باید فکری کرد؛ منفی بافی بیداد می کند! 

نظرات 0 نظر

شما هم نظری بدهید
پرونده های ویژه نقد و بررسی آثار شبکه تولیدگران
تمامی حقوق برای تیم مرسلون محفوظ است | 1400 - 2021 ارتباط با ما