از جمله چیزهای بدیهی در عالم آفرینش امور متقابله ای است که در نظام هستی وجود دارد بطوریکه اگر این امور متقابله نباشد نظامی در عالم شکل نمی گرد با این توضیح که: اگر در عالم شر ، فساد ، زحمت ، فقدان ، نقصان ، ضعف و امثال آنها نباشد مصداقی برای خیر ، صحت ، راحتی ، وجدان ، کمال و قوت نخواهد بود و اگر مصداقی نباشد بالتبع معنایی و مفهومی تصور نمی شود. و همچنین اگر شقاوتی نباشد سعادتی نخواهد بود ، اگر معصیت نباشد اطاعتی تحقق پیدا نمی کند،ا گر قبح و ذمّی نباشد حسن و مدحی یافت نمی شود، اگر عقابی نباشد ثوابی حاصل نمی شود و اگر دنیا نباشد آخرتی تحقق پیدا نمی کند. و از اینجا روشن می شود که وجود شیطان که دعوت کننده بسوی شرّ و معصیت است از ارکان نظام عالم انسانی خواهد بود چون نظام عالم انسانی بر سنت اختیار جریان دارد.
و شیطان بمنزله ی کسی است که در حاشیه راه مستقیم نشسته و می خواهد انسان را از این راه مستقیمی که پیمودن آن در فطرت انسان نهادینه شده باز دارد ، چنانکه خداوند متعال نقل قول شیطان می کند: «قال فبما اغویتنی لا قعدنّ لهم صراطک المستقیم» اعراف: 16 (گفت: «اکنون که مرا گمراه ساختی، من بر سر راه مستقیم تو، در برابر آنها کمین می کنم! ) و در جای دیگر می فرماید خطاب بر شیطان: «هذا صراط علیّ مستقیم ان عبادی لیس لک علیهم سلطان الامن اتّبعک من الغاوین» الحجر: 41 و 42 («این راه مستقیمی است که بر عهده من است (و سنّت همیشگیم)... که بر بندگانم تسلّط نخواهی یافت؛ مگر گمراهانی که از تو پیروی میکنند؛ ([1])
پس با این بیانی که در مورد ضرورت وجود شیطان گفته شد ضرورت وجود نفس اماره هم روشن می شود. چون تا مادامیکه قابلیتی از طرف انسان برای تصرّف شیطان نباشد وجود شیطان لغو می شود در حالیکه ثابت کردیم وجود شیطان از ارکان نظام عالم انسانی است پس بخاطر اینکه این تالی فاسد پیش نیاید باید انسان طوری باشد که میل به بدی داشته باشد تا تصرف شیطان نافذ واقع شود.
نکته دیگری که در این بحث وجود دارد این است که اگر شیطان و وسوسههای او نباشد امتیازی بین انسانهای صالح و غیر صالح باقی نمی ماند بلکه هم جزء خاصّان و مقرّبان درگاه خداوند متعال قرار می گرفتند بدون اینکه امتحان شوند چنانکه قرآن از قول شیطان می فرماید: «قال ربّ بما اغویتنی لأزیّننّ لهم فی الارض ولأغوینّهم اجمعین الا عبادک منهم المخلصین» (حجر 39 و40 ) یعنی فقط مخلصین هستند که به وسوسه های شیطان ترتیب اثر نمی دهند و فریب حیله های او را نمی خورند پس بنابراین اگر شیطان نبود چگونه مخلصین از دیگر افراد جدا می گشتند و مرحوم امام خمینی (ره) در کتاب چهل حدیث از استاد بزرگشان مرحوم آیت الله شاه آبادی نقل می کنند و می فرمایند: «شیطان سگ درگاه خداست: اگر کسی با خدا آشنا باشد، به او عوعو نکند و او را اذیت نکند. سگ درِ خانه، آشنایان صاحب خانه را دنبال نکند. شیطان نمی گذارد کسی که آشنایی با صاحبخانه ندارد وارد خانه شود. (چهل حدیث ص52) .
[1]. برگرفته شده از المیزان ج8 ص 38 و 39