فلسفه وعلل قیام امام حسین علیه السلام
علت وزمینه های قيام امام حسين علیه السلام
آگاهان جامعه بايستي موقعيت و شخصيت خود را بشناسند و در فكر جامعه و نجات مظلومان باشند، دراين دوره برخی از صحابه ی پيامبر(ص) در اثر رفاهطلبي و گرايش به فرار از سختيها و علاقه به زندگي دنيوي و لذايذ مادي و سطحينگري، وظيفه خطير خود را فراموش كرده و نواهي خود را مطابق با اميال خويش تفسير مينمودند و در كژراهه گام بر ميداشتند.ازاين روی بی اعتنا نسبت به انحرافات شده بودند که امام حسین(ع) با تأمل دراين شرايط سخت که به چشم خود ديد، دين جدش به راحتی وبدون هيچ اعتراضی مورد تمسخروتعرض افرادی قرار گرفته که ادعای جانشينی اورا دارند.واين وضع برای انسان آگاه وغيرت مند قابل سکوت وگذشت نيست ازاين روی قيام علنی واعلام مخالفت را تنها راه آن ديد .
آن حضرت ابتدا با آگاهی دادن وهشدار کار خود را شروع کردودر خطبه های خود درمقابل انحرافات جبهه گيری نمودو فرمود:
شما اي گروه حاضر! اي گروهي كه به علم و دانش شهرت داريد و از شما به نيكي ياد ميشود و به خيرخواهي و اندرزگويي و به راهنمايي در جامعه معروف شدهايد و به خاطر خدا در دل مردم پيدا كردهايد به طوري كه مردم مقتدر از شما بيم دارد و ناتوان به تكريم شما برميخيزد... آيا بر همه اين احترامات و قدرتهاي معنوي از اين جهت نايل نگشتهايد كه به شما اميد ميرود تا به اجراي قانون خدا كمر ببنديد گرچه در مورد بيشتر قوانين خدا كوتاهي كردهايد! بيشتر حقوق الهي را كه به عهده داريد فرو گذاشتهايد مثلاً حق ملت را خوار و خفيف كردهايد و حق افراد ناتوان را ضايع كردهايد من از اين بيمناكم كه نكبت خشم خدا بر شما فرود آيد.. و نيز از آن جهت بر شما بيمناكم كه به چشم خود ميبينيد تعهدات در برابر خداوند گسسته و زير پا نهاده شده است، اما نگران نميشويد در حالي كه به خاطر پارهاي از تعهدات پدرانتان آشفته ميشويد اينك تعهداتي كه در برابر پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ انجام گرفته مورد بياعتنايي است.
چنانكه در فرازي از خطبه آمده است. پس از رحلت نبي اكرم انحرافات از سنت و سيره آن حضرت آغاز شد چون به وصيت حضرت درباره جانشيني عمل نشد. ديگر سنن و روش آن حضرت نيز متروك ميشد، اما برخي از صحابه در بين امت اسلام بودند كه خودشان را پايبند عمل به گفتار و روشهاي پيامبر ميدانستند. برخي از خلفا نه تنها به سنت پيامبر اعتنا نكردند بلكه خودشان بدعتهاي زيادي در تاريخ بوجود آوردند كه هنوز نيز آثار و پيامدهاي منفي آن در جوامع اسلامي ديده ميشود، وقتي اطاعت و فرمانبرداري از رهبر در جامعه از بين رفت و هر كس براي خودش، خودسرانه اقدام نمود، آن جامعه به هرج و مرج كشيده شده و اهداف و ارزشها در آن از دست خواهد رفت.
معاويه كه توسط عمر در شام به قدرت رسيد. و از حكومت علوي تمرد نمود، در دوره خلافت عثمان مفاسد اجتماعي در بين صحابه و جامعه اسلامي به علت گرايش شديد به اشرافيگري و برخورداري از زندگي تجملاتي گسترشيافته بود و خواص به فساد كشيده شده و ارزشها را فراموش كرده بودند.
با اين روند امام حسین(ع) قيام خونين خويش را در چنين جامعهاي ضروري ميدانست كه در خطبه آن حضرت علل قيام مشخص شده و حضرت بارها تكرار نموده كه من براي اصلاح در دين جدم كه از سوي بنياميه منحرف شده و اخلاق مردم را نيز به فساد كشيده است قيام ميكنم.