وقتی در جمع والدین از مسئولیت پذیری والدین سخن می گوییم، بسیاری از آدم ها دست بالا می گیرند و خیلی طلبکارانه می گویند: پس دولت چه کار می کند؟ شخصی آنطرفتر بدون اینکه دستی بالا بگیرد ادامه می دهد پس مدرسه ها برای چی هستند!؟
نمی دانم این وقت ها باید گریه کنم یا بخندم! اینطور شروع می کنم:
در سالیان قبل از بروز و ظهور اینترنت، والدین تنها چند مسئولیت داشته اند، تغذیه، پوشاک، سلامت جسمی و تربیت اجتماعی اما امروزه بخواهیم یا نخوایم یک مسئولیت دیگر نیز اضافه شده است، تربیت رسانه ای. ما در این دوران پدر و مادر شده ایم و بخواهیم یا نه، باید بپذیریم که این طبق ساختار امروز باید فرزندانمان را تربیت کنیم.
حالا قصه مثل این می ماند که والدینی در قدیم به محض بیمار شدن فرزندشان می گفتند پس این دولت چه کار می کند! به من چه! خب طبیعتا این نبود، ولی فلش اتهام چرا تربیت رسانه ای فرزندانمان فقط و فقط به سمت و دولت و نهاد های دولتی اشاره رفته؟ در اینکه سستی ها و کوتاهیی در این ساختار بوده شکی نیست، اما به معنی سلب مسئولیت از والدین نیست، والدین بخواهند یا نخواهند مسئولند و نمی توانند از زی بار این مسئولیت شانه خالی کنند.
ترتبیت فرزند چه اجتماعی و چه رسانه ای در وهله اول با خود خانواده است، از زمان خردسالی، طبیعتا وقتی فرزندی در خوانواده که خود مبادی آداب استفاده از رسانه است رشد می کند، می تواند آینده بسیار بهتری نسبت خانواده ای که هیچ مسئولیت رسانه ای نسبت به فرزندانشان ندارند، داشته باشد.
این قصه تلخ دوران ماست که حسب بی مسئولیتی، تمام فلش ها را به سمت بقیه بگیریم و خودمان را از زیر بار این مسئولیت فراری دهیم، اما آخرش چه؟ واقعا در آینده هم وقتی اتفاقات مختلف برای فرزندانمان رقم خورد می توانیم همینطور ساده از کنار بی مسئولیتی هایمان گذر کنیم؟