پسر بچهها بیشترِ بازیهایشان در تفنگ و تانک و ... خلاصه میشود.
از همان سن پایین این علاقه رو سعی کردم جهت دهم.
هر بار که میخواستیم با هم با تفنگ بازی کنیم، برای خطاب قراردادنشان از اسمهایی مثلِ حاجی و سید و... استفاده میکردم. میخواستم این بازی را به حال و هوایِ نورانیِ شهدا گره بزنم و قهرمانانی از جنسِ حقیقت و خورشید به آنها معرفی کنم.
کمکم نامِ شهدا را به میان آوردم. هر بار که به بهشت زهرا میرفتیم از نقاط مشترکِ علاقهمندیِ شهدا با خودشان به آنها میگفتم.
مثلا یک بار که کنارِ مزار شهید رسول خلیلی رفتیم، از علاقهی کودکی شهید به موادمنفجره گفتم.
در واقع میخواستم محبت و دوستی بینِ شهدا و فرزندانم ایجاد کنم.
انقدر این علاقه بینِ خودشان و شهدا زیاد شد که در سن کودکی عکسِ شهدا را میخرند و به روی دیوار میزنند و میگویند: "اینها قهرمان ما هستند و دوست داریم عکسشان رویِ دیوارِ اتاقمان باشد."
#ارتباط_با_فرزندان
#به_قلم_طرید